Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
developer
دستگاه فهور عکس
developers
دستگاه فهور عکس
Search result with all words
high contrast developer
دستگاه فهور با تغایر بالا
Other Matches
manifestation
فهور
apparition
فهور
apparitions
فهور
manifestations
فهور
turn-ups
فهور
emersion
فهور
Epiphany
فهور
peep
فهور
peeped
فهور
peeping
فهور
penetrance
فهور
emergence
فهور
peeps
فهور
appearance
فهور
developments
فهور
outburst
فهور
development
فهور
appearances
فهور
outbursts
فهور
turn up
فهور
developer agent
عامل فهور
developer
دوای فهور
developer agent
ماده فهور
developer liquid
مایع فهور
income
ریزش فهور
reapparition
فهور مجدد
track production
فهور هدف
recrvdescence
فهور مجد د
disposure
فهور عکس
developers
دوای فهور
reoccur
فهور مجدد
outbreaks
فهور شیوع
outbreak
فهور شیوع
glint
فهور انی زودگذر
metol
دوای فهور فیلم
glinted
فهور انی زودگذر
recrudescence
فهور مجدد برگشتگی
glints
فهور انی زودگذر
Epiphany
فهور و تجلی عیسی
glinting
فهور انی زودگذر
reapparition
فهور دوم باره
theophany
فهور خدابه انسان
outcrop
فهور چینه درسطح زمین
diapositive
فهور عکس روی اسلایدشفاف
outcrops
فهور چینه درسطح زمین
chiliasm
اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
incident
ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
incidents
ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
postmillennialist
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
anachronism
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronisms
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
postmillenarian
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
exposures
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
imagery exploitation
مدار تهیه و فهور و استفاده از اطلاعات عکس هوایی
exposure
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
context sensitive help key
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
soft fails
فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
chip
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chips
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
antialiasing
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
utensils
دستگاه
devices
دستگاه
system
دستگاه
nervous systems
دستگاه پی
apparatus
دستگاه
device code
کد دستگاه
appurtenance
دستگاه
teams
یک دستگاه
nervous system
دستگاه پی
utensil
دستگاه
instrument
دستگاه
organ system
دستگاه
team
یک دستگاه
set
دستگاه
plant
دستگاه
plants
دستگاه
systems
دستگاه
device
دستگاه
units
دستگاه
mechanisms
دستگاه
machines
دستگاه
mechanism
دستگاه
machined
دستگاه
installations
دستگاه
equipment
دستگاه
setting up
دستگاه
unit
یک دستگاه
unit
دستگاه
units
یک دستگاه
machine
دستگاه
appliance
دستگاه
appliances
دستگاه
installation
دستگاه
sets
دستگاه
apparatus
الت دستگاه
tar spraying machine
دستگاه قطرانپاش
jointing plane
رنده دستگاه
carrier
دستگاه کاریر
rail cambering machine
دستگاه ریل خم کن
radio set
دستگاه رادیو
table set
دستگاه میزی
power plants
دستگاه تولیدنیروی
power plant
دستگاه تولیدنیروی
jack plane
رنده دستگاه
instrumental error
خطای دستگاه
fax (machine)
دستگاه فکس
input device
دستگاه ورودی
abel closed tester
دستگاه ابل
active device
دستگاه فعال
active device
دستگاه کنشی
aerator
دستگاه بخور
induction instrument
دستگاه القائی
aerometeorograph
دستگاه هوانگار
induction current instrument
دستگاه القائی
receiving set
دستگاه گیرنده
after burner
دستگاه پس سوز
absorption apparatus
دستگاه جذب
telegraph
دستگاه تلگراف
telegraphed
دستگاه تلگراف
telegraphing
دستگاه تلگراف
telegraphs
دستگاه تلگراف
instrumental accuracy
دقت دستگاه
telephone set
دستگاه تلفن
telegraph apparatus
دستگاه تلگراف
abrasive cutting machine
دستگاه برش
telephone equipment
دستگاه تلفن
illuminator
دستگاه روشنایی
leverage
دستگاه اهرمی
nervous systems
دستگاه عصبی
punching machine
دستگاه پانچ
fifth column
دستگاه جاسوسی
lymphatic system
دستگاه لنفاوی
quantized system
دستگاه کوانتایی
low potential system
دستگاه کم فشار
facsimile (machine)
دستگاه فکس
logic device
دستگاه منطقی
prime mover
دستگاه محرک
prime movers
دستگاه محرک
punching machine
دستگاه منگنه
nervous system
دستگاه عصبی
machinery saw
دستگاه اره
machine frame
چارچوب دستگاه
puller
دستگاه کشش
machine foundation
پایه دستگاه
machinery
ماشین ها دستگاه
automatic
دستگاه خودکار
automatics
دستگاه خودکار
machine accessory
متعلقات دستگاه
powers
دستگاه برقی
powering
دستگاه برقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com