English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
Other Matches
black smiths, top swage قالب و سنبه اهنگری
die sinker دستگاه فرز حدیده
die sinking machine دستگاه فرز حدیده
die sinking and engraving machine دستگاه فرز حدیده و حکاکی
compression riveter دستگاه پرچ فشاری
pressure lubrication دستگاه روغنکاری فشاری
pressure die casting machine دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
swage سنبه اهنگری
molding machine دستگاه قالب گیری
automatic forming machine دستگاه قالب بندی خودکار
shell molding machine دستگاه قالب گیری پوستهای
blanker حدیده اهنگری
hot forging die حدیده اهنگری گرم
drop hammer die حدیده اهنگری گرم
open die forging اهنگری حدیده ازاد
cold pressed forging اهنگری فشاری سرد
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
mandril سنبه قالب
hobs سنبه قالب
hob سنبه قالب
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
swage قالب یا پرس اهنگری
drivers یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
stamping die حدیده قالب گیری
die and mold making حدیده و قالب سازی
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
extrudes از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
extruded از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
extrude از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
extruding از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
lobby تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbied تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
laser linescan دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
telephone repeater دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
compound compression فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
nervous systems دستگاه پی
nervous system دستگاه پی
sets دستگاه
set دستگاه
system دستگاه
apparatus دستگاه
device دستگاه
devices دستگاه
setting up دستگاه
unit یک دستگاه
unit دستگاه
units یک دستگاه
team یک دستگاه
units دستگاه
teams یک دستگاه
plant دستگاه
instrument دستگاه
systems دستگاه
utensils دستگاه
utensil دستگاه
appliance دستگاه
appliances دستگاه
plants دستگاه
organ system دستگاه
machines دستگاه
equipment دستگاه
machined دستگاه
mechanisms دستگاه
mechanism دستگاه
machine دستگاه
appurtenance دستگاه
installation دستگاه
device code کد دستگاه
installations دستگاه
electric apparatus دستگاه الکتریکی
electric machine دستگاه برقی
blooming roll دستگاه نوردشمشه
mimeograph دستگاه تکثیر
agitator دستگاه بهم زن
agitators دستگاه بهم زن
transmission system دستگاه انتقالی
electromagnetic system دستگاه الکترومغناطیسی
loads عملکردماشین یا دستگاه
virtual machine دستگاه مجازی
input device دستگاه ورودی
vestibular system دستگاه دهلیزی
ventilatory system دستگاه تهویهای
radio set دستگاه رادیو
bridging set دستگاه پلوار
milling machine دستگاه فرز
electrostatic system دستگاه الکتروستاتیکی
load عملکردماشین یا دستگاه
two unit system دستگاه دو برقی
bradyscope دستگاه کندنما
bracing system دستگاه مهاربندی
receiving set دستگاه گیرنده
output device دستگاه خروجی
mobile plant دستگاه متحرک
blasting machine دستگاه انفجار
time delay device دستگاه تاخیردار
blanck cutting دستگاه منگنه
recording instrument دستگاه ضبط
recording instrument دستگاه ثبات
bistable device دستگاه دوپایا
rail cambering machine دستگاه ریل خم کن
breating apparatus دستگاه دم زدن
tape drives دستگاه نوارخوان
blasting machine دستگاه ترکش
triclinic system دستگاه سه شیب
duplexing assembly دستگاه دو راهه
duplexer دستگاه دوراهه
brick moulding دستگاه خشتزنی
transmitter دستگاه فرستنده
transmitters دستگاه فرستنده
breech mechanism دستگاه کولاس
transfer machine دستگاه انتقال
mksa system دستگاه مکثا
breating apparatus دستگاه تنفس
tape drive دستگاه نوارخوان
binary device دستگاه دو حالته
distillers دستگاه تقطیر
secrets دستگاه سری
boom دستگاه شناور
boomed دستگاه شناور
booming دستگاه شناور
booms دستگاه شناور
polyphase system دستگاه چندفاز
power saw دستگاه اره
coordinates دستگاه مختصات
communication device دستگاه ارتباطی
system رشته دستگاه
predictor دستگاه مدبر
counter recoil دستگاه عاید
secret دستگاه سری
pointing device دستگاه اشاره گر
still دستگاه تقطیر
stiller دستگاه تقطیر
stillest دستگاه تقطیر
stills دستگاه تقطیر
peripheral device دستگاه جنبی
control gear دستگاه کنترل
mapping device دستگاه نگاشت
idiot box <idiom> دستگاه تلوزیون
mass storage device دستگاه تل انبارش
accept machine دستگاه پذیرنده
passive device دستگاه منفعل
classical system دستگاه کلاسیک
blower دستگاه دمنده
carpenter's bench دستگاه نجاری
glass دستگاه بارومتر
cyclon دستگاه غبارگیر
cyclostat دستگاه چرخش
overcurrent device دستگاه حفافت
c.g.s. system دستگاه سگث
recorder دستگاه ضبط
recorders دستگاه ضبط
quantized system دستگاه کوانتایی
welding set دستگاه جوش
water still دستگاه تقطیر اب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com