Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
reseed
دوباره تخم افشاندن
Other Matches
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
spray
افشاندن
sprays
افشاندن
diffusing
افشاندن
spraying
افشاندن
diffused
افشاندن
diffuse
افشاندن
winnow
افشاندن
sprayed
افشاندن
diffuses
افشاندن
interspersing
افشاندن
intersperses
افشاندن
interspersion
افشاندن
intersperse
افشاندن
dispunge
افشاندن
interspersed
افشاندن
bestrew
افشاندن
besprinkle
افشاندن
to step it
دست افشاندن
to shed light on
نور افشاندن بر
to shake a leg
دست افشاندن
injects
پاشیدن افشاندن
to break out
فاش یا افشاندن
step it
دست افشاندن
injecting
پاشیدن افشاندن
injected
پاشیدن افشاندن
to brandish sword
تیغ افشاندن
inject
پاشیدن افشاندن
step a dance
دست افشاندن
to step a dance
دست افشاندن
shed
انداختن افشاندن افکندن
shedding
انداختن افشاندن افکندن
scatters
پریشان کردن افشاندن
exuding
بیرون امدن افشاندن
scatter
پریشان کردن افشاندن
pouring
افشاندن جاری شدن
sheds
انداختن افشاندن افکندن
inseminates
افشاندن تلقیح کردن
pours
افشاندن جاری شدن
inseminated
افشاندن تلقیح کردن
inseminate
افشاندن تلقیح کردن
pour
افشاندن جاری شدن
inseminating
افشاندن تلقیح کردن
exudes
بیرون امدن افشاندن
poured
افشاندن جاری شدن
exude
بیرون امدن افشاندن
interfuse
بهم امیختن افشاندن
exuded
بیرون امدن افشاندن
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
sprinkles
پاشیدن افشاندن ترشح کردن
sprinkle
پاشیدن افشاندن ترشح کردن
sprinkled
پاشیدن افشاندن ترشح کردن
to spray a room
امشی یاداروی دیگردراطاقی افشاندن
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
to spray a tree
داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
bis
دوباره
again
دوباره
continually
دوباره و دوباره
revet
دوباره
anew
دوباره
afresh
دوباره
on more
دوباره
de novo
دوباره
reissued
دوباره منتشرکردن
reissue
دوباره منتشرکردن
revest
دوباره گماشتن
rewake
دوباره برانگیختن
rewriter
دوباره نویس
second check
بررسی دوباره
rewrote
دوباره نویسی
rewrote
دوباره نوشتن
re-run
دوباره دویدن
refilled
دوباره پرکردن
re-running
دوباره دویدن
re-runs
دوباره دویدن
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
refills
دوباره پر کردن
refills
دوباره پرکردن
refilling
دوباره پر کردن
refilling
دوباره پرکردن
re-ran
دوباره دویدن
resurge
دوباره برخاستن
twice born
دوباره زاد
rewritten
دوباره نویسی
rewritten
دوباره نوشتن
rewriting
دوباره نویسی
rewriting
دوباره نوشتن
rewrites
دوباره نویسی
rewrites
دوباره نوشتن
rewrite
دوباره نویسی
rewrite
دوباره نوشتن
to come again
دوباره امدن
refilled
دوباره پر کردن
reedify
دوباره ساختن
repeated test
ازمون دوباره
redintegrate
دوباره مستقرشونده
reelect
دوباره گزیدن
reenagement
استخدام دوباره
refillable
دوباره پر کردنی
recapturing
دوباره تسخیرکردن
recaptures
دوباره تسخیرکردن
recaptured
دوباره تسخیرکردن
recapture
دوباره تسخیرکردن
reproducing
دوباره تولیدکردن
regorge
دوباره فروبردن
reproduces
دوباره تولیدکردن
recurring
دوباره فاهرشونده
rebirth
تولد دوباره
reproduction
تولید دوباره
re edify
دوباره ساختن
re echo
دوباره برگرداندن
re count
دوباره شمردن
re construction
دوباره سازی
re establishment
دوباره برقرارسازی
plerosis
دوباره پرشدن
re fuse
دوباره گداختن
once more
دوباره باردیگر
fox message
پیام دوباره
digamy
عروسی دوباره
recature
دوباره تسخیرکردن
reproductions
تولید دوباره
rehear
دوباره شنیدن
reproduced
دوباره تولیدکردن
reproduce
دوباره تولیدکردن
reproducer
دوباره تولیدکننده
repullulate
دوباره درامدن
resorb
دوباره بعلیدن
resorption
بلع دوباره
restart
شروع دوباره
replenishment
دوباره پرکردن
rejoins
دوباره پیوستن به
rejoining
دوباره پیوستن به
rejoined
دوباره پیوستن به
rejoin
دوباره پیوستن به
retransmit
دوباره فرستادن
reissuing
دوباره منتشرکردن
refresh
دوباره پر کردن
recoat
دوباره اندودن
refreshed
دوباره پر کردن
reinvest
دوباره گماشتن
repass
دوباره عبورکردن
repiece
دوباره سر هم دادن
refreshingly
دوباره سازی
refreshing
دوباره سازی
reconstructions
دوباره سازی
reconstruction
دوباره سازی
replenishing
دوباره پر کردن
replenishes
دوباره پر کردن
replenished
دوباره پر کردن
replenish
دوباره پر کردن
refreshes
دوباره پر کردن
reissues
دوباره منتشرکردن
refill
دوباره پر کردن
rework
دوباره ورزیدن
rally
دوباره بکارانداختن
retaken
دوباره گرفتن
refloat
دوباره به اب انداختن
refloated
دوباره به اب انداختن
refloating
دوباره به اب انداختن
refloats
دوباره به اب انداختن
retake
دوباره گرفتن
readjusting
دوباره تعدیل
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
come back
دوباره مد شدن
reseats
دوباره نشاندن
reseating
دوباره نشاندن
reseated
دوباره نشاندن
reseat
دوباره نشاندن
A fresh lease of life.
عمر دوباره
repeats
دوباره ساختن
retakes
دوباره گرفتن
repeat
دوباره گفتن
reworked
دوباره ورزیدن
repeat
دوباره ساختن
repeats
دوباره گفتن
encore
دوباره بنوازید
renders
دوباره دادن
rendered
دوباره دادن
render
دوباره دادن
readjust
دوباره تعدیل
reworking
دوباره ورزیدن
readjusted
دوباره تعدیل
retaking
دوباره گرفتن
readjusts
دوباره تعدیل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com