Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
repass
دوباره عبورکردن
Other Matches
passed
عبورکردن
pass
عبورکردن
passes
عبورکردن
shallow fording
عبورکردن از گدار اب
to sail a sea
باکشتی عبورکردن ازدریا
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
anew
دوباره
again
دوباره
revet
دوباره
afresh
دوباره
de novo
دوباره
bis
دوباره
on more
دوباره
continually
دوباره و دوباره
rewake
دوباره برانگیختن
rewrote
دوباره نوشتن
reinstated
دوباره گماشتن
reinstating
دوباره گماشتن
rewriting
دوباره نویسی
rewritten
دوباره نوشتن
redevelops
دوباره فاهرکردن
rewritten
دوباره نویسی
rewrote
دوباره نویسی
refilled
دوباره پر کردن
reissues
دوباره منتشرکردن
reissued
دوباره منتشرکردن
reissue
دوباره منتشرکردن
resorption
بلع دوباره
restart
شروع دوباره
resurge
دوباره برخاستن
reinstates
دوباره گماشتن
reinstate
دوباره گماشتن
remake
دوباره سازی
rewriting
دوباره نوشتن
rewrites
دوباره نویسی
rewrites
دوباره نوشتن
re-run
دوباره دویدن
re-runs
دوباره دویدن
re-running
دوباره دویدن
refill
دوباره پرکردن
refill
دوباره پر کردن
refilled
دوباره پرکردن
refills
دوباره پر کردن
reproduction
تولید دوباره
refilling
دوباره پرکردن
refills
دوباره پرکردن
re-ran
دوباره دویدن
redevelop
دوباره فاهرکردن
twice born
دوباره زاد
rewrite
دوباره نویسی
rewrite
دوباره نوشتن
retransmit
دوباره فرستادن
revest
دوباره گماشتن
A fresh lease of life.
عمر دوباره
rewriter
دوباره نویس
second check
بررسی دوباره
redeveloping
دوباره فاهرکردن
to come again
دوباره امدن
redeveloped
دوباره فاهرکردن
refilling
دوباره پر کردن
once more
دوباره باردیگر
recoat
دوباره اندودن
redintegrate
دوباره مستقرشونده
recapturing
دوباره تسخیرکردن
recaptures
دوباره تسخیرکردن
recaptured
دوباره تسخیرکردن
recapture
دوباره تسخیرکردن
reproducing
دوباره تولیدکردن
plerosis
دوباره پرشدن
reelect
دوباره گزیدن
reproduces
دوباره تولیدکردن
reenagement
استخدام دوباره
recature
دوباره تسخیرکردن
recurring
دوباره فاهرشونده
re construction
دوباره سازی
re count
دوباره شمردن
re echo
دوباره برگرداندن
re edify
دوباره ساختن
reedify
دوباره ساختن
fox message
پیام دوباره
re establishment
دوباره برقرارسازی
digamy
عروسی دوباره
re fuse
دوباره گداختن
reproductions
تولید دوباره
rebirth
تولد دوباره
reproduced
دوباره تولیدکردن
refillable
دوباره پر کردنی
reproduce
دوباره تولیدکردن
refresh
دوباره پر کردن
repeated test
ازمون دوباره
repiece
دوباره سر هم دادن
replenishment
دوباره پرکردن
reproducer
دوباره تولیدکننده
repullulate
دوباره درامدن
rejoins
دوباره پیوستن به
rejoining
دوباره پیوستن به
rejoined
دوباره پیوستن به
rejoin
دوباره پیوستن به
resorb
دوباره بعلیدن
refreshed
دوباره پر کردن
reinvest
دوباره گماشتن
regorge
دوباره فروبردن
rehear
دوباره شنیدن
refreshingly
دوباره سازی
refreshing
دوباره سازی
reconstructions
دوباره سازی
reconstruction
دوباره سازی
replenishing
دوباره پر کردن
replenishes
دوباره پر کردن
replenished
دوباره پر کردن
replenish
دوباره پر کردن
refreshes
دوباره پر کردن
reissuing
دوباره منتشرکردن
readjusts
دوباره تعدیل
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
repeats
دوباره ساختن
retaking
دوباره گرفتن
repeats
دوباره گفتن
repeat
دوباره ساختن
reworks
دوباره ورزیدن
repeat
دوباره گفتن
reseats
دوباره نشاندن
reseating
دوباره نشاندن
reseated
دوباره نشاندن
reseat
دوباره نشاندن
retakes
دوباره گرفتن
refloating
دوباره به اب انداختن
rallied
دوباره بکارانداختن
retaken
دوباره گرفتن
rallies
دوباره بکارانداختن
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
rally
دوباره بکارانداختن
retake
دوباره گرفتن
readjusted
دوباره تعدیل
readjust
دوباره تعدیل
refloat
دوباره به اب انداختن
refloated
دوباره به اب انداختن
come back
دوباره مد شدن
remakes
دوباره سازی
encore
دوباره بنوازید
rendered
دوباره دادن
reassembling
دوباره سوارکردن
renders
دوباره دادن
reassembles
دوباره سوارکردن
encores
دوباره بنوازید
reassembled
دوباره سوارکردن
reassemble
دوباره سوارکردن
resold
دوباره فروختن
resells
دوباره فروختن
reselling
دوباره فروختن
readjusting
دوباره تعدیل
render
دوباره دادن
refloats
دوباره به اب انداختن
resell
دوباره فروختن
reworking
دوباره ورزیدن
reworked
دوباره ورزیدن
rework
دوباره ورزیدن
rework
دوباره انجام دادن
reenlistment
دوباره به خدمت فراخواندن
reengage
دوباره استخدام کردن
rewiring
دوباره سیمکشی کردن
renegotiate
دوباره مذاکره کردن
regorge
دوباره قورت دادن
reworks
دوباره انجام دادن
reimport
دوباره وارد کردن
reinsure
دوباره بیمه کردن
reinstall
دوباره برقرار کردن
reoccupy
دوباره اغاز کردن
reemploy
دوباره استخدام کردن
come to
<idiom>
دوباره هوشیاری رایافتن
reentrant
دوباره داخل شونده
refresh circuitry
مدار دوباره سازی
reforge
دوباره برسندان کوفتن
reforge
دوباره جعل کردن
reworked
دوباره انجام دادن
rejuveoize
دوباره جوان شدن
come back
<idiom>
دوباره معروف شدن
reexamine
دوباره امتحان کردن
reworking
دوباره انجام دادن
reinstall
دوباره کار گذاشتن
remonetize
دوباره رایج کردن
rejuvenesce
دوباره جوان شدن
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...