English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (32 milliseconds)
English Persian
clear دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearer دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clears دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
Other Matches
drop goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
to rifle the ball into the goal با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
drop a goal ضربه زدن بر فراز دروازه
gopura [دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
goal kick ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
icing ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
tae پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
toss ضربه بلند
tosses ضربه بلند
tossed ضربه بلند
tossing ضربه بلند
loops ضربه بلند قوس دار
loop ضربه بلند قوس دار
looped ضربه بلند قوس دار
under arm clear ضربه بلند از پایین دست
net shot clear ضربه بلند از لب تور به انتهای زمین
punch the ball مشت کردن دروازه بان
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
pop up ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop-up ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
half volley پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
punts توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punted توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punt توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
inverter دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
lob ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbing ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobs ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbed ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
slap shot ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
spike میخ بلند کف کفش فوتبالیست هاوورزشکاران میخ دار کردن میخکوب کردن
to chip [to chop off] لپ پریده شدن [کردن] [با ضربه جدا کردن] [تکه تکه یا ریز ریز کردن]
levers اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
lever اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
heists بلند کردن
hoists بلند کردن
walk off with بلند کردن
to throw up بلند کردن
elevate بلند کردن
heightens بلند کردن
lifts بلند کردن
heighten بلند کردن
lifting بلند کردن
heightened بلند کردن
exalt بلند کردن
exalting بلند کردن
heightening بلند کردن
throw up بلند کردن
upraise بلند کردن
heist بلند کردن
lift بلند کردن
erect بلند کردن
lifted بلند کردن
elevating بلند کردن
heaved بلند کردن
heave بلند کردن
hoisted بلند کردن
elevates بلند کردن
erected بلند کردن
exalts بلند کردن
hoist بلند کردن
to kick up با پا بلند کردن
erects بلند کردن
erecting بلند کردن
lift fire بلند کردن اتش
turn down <idiom> کم کردن صدای بلند
craned وسیله بلند کردن
craning وسیله بلند کردن
cranes وسیله بلند کردن
steals بلند کردن چیزی
hoists وسیله بلند کردن
soars بلند پروازی کردن
hydraulic lift بلند کردن اب به نیروی اب
hoisted وسیله بلند کردن
soared بلند پروازی کردن
soar بلند پروازی کردن
steal بلند کردن چیزی
crane وسیله بلند کردن
chairlift سردست بلند کردن
chairlifts سردست بلند کردن
hoist وسیله بلند کردن
team handball court مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
flight پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
harangue باصدای بلند نطق کردن
harangued باصدای بلند نطق کردن
raise a dust گرد و خاک بلند کردن
hoists بلند کردن وسایل سنگین
harangues باصدای بلند نطق کردن
haranguing باصدای بلند نطق کردن
vociferate با صدای بلند ادا کردن
hoist بلند کردن وسایل سنگین
shoplifting بلند کردن جنس از مغازه
bank کپه کردن بلند شدن
pedestal بلند کردن ترفیع دادن
pedestals بلند کردن ترفیع دادن
hoisted بلند کردن وسایل سنگین
banks کپه کردن بلند شدن
to make a dust گردو خاک بلند کردن
sound off باصدای بلند صحبت کردن
to put forth بلند کردن نمایش دادن
lift بلند کردن شریک رقص اززمین
long ball [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
lay hands one someone دست روی کسی بلند کردن
bite off more than one can chew <idiom> با یک دست چندتا هندوانه بلند کردن
to pick up women <idiom> دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
lifted بلند کردن شریک رقص اززمین
cranes باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
ululate باصدای بلند ناله وزاری کردن
craning باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
lifts بلند کردن شریک رقص اززمین
lifting بلند کردن شریک رقص اززمین
craned باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
crane باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
pelted شتاب کردن ضربه
strike blind با ضربه کور کردن
pelt شتاب کردن ضربه
pelts شتاب کردن ضربه
kick save نجات دروازه با پای دروازه بان
to hit اصابت کردن [برخورد کردن] [ضربه زدن ] [زدن]
forklift ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
jabbed بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
To vacate a house. خانه ای را خالی کردن ( بلند شدن از محل )
deal lift بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
jab بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
too many irons in the fire <idiom> بایک دست چند هندوانه بلند کردن
jabs بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbing بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
to give somebody a blow به کسی ضربه وارد کردن
knockouts ضربه فنی کردن از پا در اوردن
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
knockout ضربه فنی کردن از پا در اوردن
sway away رد کردن ضربه با حرکت بدن
to knock something open با ضربه چیزی را باز کردن
to strike something open با ضربه چیزی را باز کردن
collecting وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
collects وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
to blast something با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
toe raise تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
collect وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
kwon ضربه زدن بادست و خرد کردن با پا
kayo ناک اوت کردن ضربه فنی
extends وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
to call the roll حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
extend وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
poop قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poops قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
to pick up somebody [to find sexual partners] بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
spike ضربه زدن یا مجروح کردن کسی با میخ ته کفش
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
chopped کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
clinch نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
goal judge داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
lofts ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
loft ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
element دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
indian check سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
pries بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pry بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pried بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
hits اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
sagged یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sag یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
corn-effect ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
goalpost تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalposts تیر دروازه تیر عمودی دروازه
leaders بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
antilift device ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com