Total search result: 78 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
no two leaves are identical |
دو برگ یکی نمیشود |
|
|
Search result with all words |
|
inactive |
پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود |
inactive |
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود |
rigid |
دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود |
detect |
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود |
detected |
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود |
detecting |
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود |
detects |
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود |
junk |
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود |
peripheral |
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود |
republic |
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد |
republics |
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد |
discretionary |
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود |
garbage |
سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود |
hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
external |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
externals |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
leakage |
به خزانه وارد نمیشود |
leakages |
به خزانه وارد نمیشود |
variable |
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود |
variables |
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود |
idle |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
idled |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
idles |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
idlest |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
exclusive |
آنچه شامل نمیشود |
full |
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود |
fullest |
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود |
soft |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
softer |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
softest |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
acid fast |
دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود |
an impersonal deity |
خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود |
base band |
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت |
baseband |
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت |
blind hole |
سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود |
blind keyboard |
صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود |
book message |
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود |
collective goods |
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود |
compensating port |
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند |
confedration of states |
دولت جدیدی تشکیل نمیشود |
contiguous zone |
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد |
crush hat |
کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود |
dead time |
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود |
fair words butter no parsnips |
به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود |
fat is insoluble in water |
چربی در اب حل نمیشود |
fine words butter no parsnips |
بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود |
he takes no notice of it |
ملتفت نمیشود |
homosphere |
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود |
ignorance of the law is no defence |
جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود |
indelible pencil |
مدادی که خط ان پاک نمیشود |
it is impossible to live there |
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی |
jaggies |
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود |
law fallen into desuetude |
قانونی که دیگر اجرا نمیشود |
luggable |
کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود. |
maskable |
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود |
mistake of law is no defence |
اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود |
morganatic marriage |
عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود |
no pains no gains |
نابرده رنج گنج میسر نمیشود |
no pay nowork |
پول ندهندکار هم کرده نمیشود |
no show |
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود |
non placer |
موافقت نمیشود |
non sequitur nonsensical |
نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود |
oil is immiscible with water |
روغن با اب امیخته نمیشود |
prize courts |
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود |
reactive mode |
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود |
that does not f. |
این دلیل نمیشود |
the law does not apply to him |
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود |
the law is not retroactive |
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند |
the law is not retrospective |
قانون عطف به ماسبق نمیشود |
voluntary manslaughter |
قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود |
non-starter |
طرحی که انجام نمیشود |
non-starters |
طرحی که انجام نمیشود |
The window is jammed. |
پنجره باز نمیشود. |
The door is jammed. |
در باز نمیشود. |
impossible to get hold of |
نمیشود گیر آورد |
He is not to be relied upon. |
نمیشود به او [مرد] اتکا کرد. |
Partial phrase not found. |