Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (17 milliseconds)
English
Persian
mathematician
ریاضی دان
mathematicians
ریاضی دان
Search result with all words
formula
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
facing
علائم ریاضی
facings
علائم ریاضی
induce
ریاضی
induced
ریاضی
induces
ریاضی
inducing
ریاضی
basic
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basics
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
utility
برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
logic
منطق ریاضی
logic
زبان ریاضی
logic
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
arithmetic
تابع ریاضی اعمال شده روی داده
arithmetic
توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
arithmetic
بخش سخت افزاری CPU که تمام توابع ریاضی و منط قی را انجام میدهد
arithmetic
عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
arithmetic
عمل ریاضی انجام شده توسط ALU
arithmetic
مربوط به توابع ریاضی از قبیل جمع و تفریق و تقسیم و ضرب
notation
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
notation
قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
notations
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notations
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
notations
قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
linear
روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
power
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powered
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powering
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powers
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
math
CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
maths
CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
mathematical
ریاضی
mathematical
توابع کتابخانهای که حاوی توابع ریاضی استاندارد هستند
mathematical
نمایش سیستم با ایده ها و فرمولهای ریاضی
mathematics
علوم ریاضی
hidden
فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
expression
فرمول یا رابط ه ریاضی
expressions
فرمول یا رابط ه ریاضی
shift
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shifted
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shifts
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifts
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
general
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
generals
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
extend
بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
extending
بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
extends
بخشی از CPU که حاوی پیاده سازی سخت افزاری از توابع ریاضی مختلف است
set
ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
sets
ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
setting up
ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
array
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
arrays
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
flag
بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود
flag
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags
بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود
flags
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
internal
عملیات ریاضی ALU
sector
خط کش ریاضی ناحیه
sectors
خط کش ریاضی ناحیه
numerical
مط العه روشهای حل مساله ریاضی
multiplication
عملیات ریاضی که یک عدد را یک واحد به خودش اضافه میکند
super-
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
sentinel
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
borrow
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrowed
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrows
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
order
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
function
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functions
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
operator
نشانهای که یک عمل ریاضی را بیان کند.
operator
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
operators
نشانهای که یک عمل ریاضی را بیان کند.
operators
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
overflow
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflow
نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
overflowed
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflowed
نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
overflows
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
overflows
نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
precedence
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
operation
درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود
analysis
انالیز ریاضی
reverse
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversed
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverses
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversing
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
formulate
بیان داشتن بزبان ریاضی
formulated
بیان داشتن بزبان ریاضی
formulates
بیان داشتن بزبان ریاضی
formulating
بیان داشتن بزبان ریاضی
floating
عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
floating
عمل ریاضی روی عدد اعشاری
Other Matches
mathematical notation
نشانه گذاری ریاضی
[ریاضی]
mathematical logic
منطق ریاضی
[ریاضی]
von neuman morgensterm utility index
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
limit
حد
[ریاضی]
slide rules
خط کش ریاضی
slide rule
خط کش ریاضی
power
قوه
[ریاضی]
vertex
رأس
[ریاضی]
function
تابع
[ریاضی]
infinity
بی نهایت
[ریاضی]
fractal
فراکتال
[ریاضی]
power
توان
[ریاضی]
to the power of
[three]
به توان
[سه]
[ریاضی]
product
[the result of multiplying]
حاصلضرب
[ریاضی]
straight line
خط
[هندسه]
[ریاضی]
rhombus
لوزی
[ریاضی]
equilateral quadrilateral
لوزی
[ریاضی]
secant line
خط متقاطع
[ریاضی]
secant line
خط قاطع
[ریاضی]
one-to-one correspondence
[bijection]
تناظر یک به یک
[ریاضی]
number
رقم
[ریاضی]
odd
<adj.>
فرد
[ریاضی]
vertical
عمودی
[ریاضی]
uneven
<adj.>
فرد
[ریاضی]
unlevel
<adj.>
فرد
[ریاضی]
divergence
دیورژانس
[ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence
سری
[ریاضی]
series
سری
[ریاضی]
term
جمله
[ریاضی]
mathematical term
جمله
[ریاضی]
divergence
واگرایی
[ریاضی]
sequence
دنباله
[ریاضی]
term
عبارت
[ریاضی]
mathematical term
عبارت
[ریاضی]
division
تقسیم
[ریاضی]
volume
حجم
[ریاضی]
accruacy
صحت
[ریاضی]
calculus
[infinitesimal calculus]
حسابان
[ریاضی]
infinitesimal calculus
حسابان
[ریاضی]
in the neighborhood of
در حدود
[ریاضی]
range of doubt
گستره شک
[ریاضی]
minor
کهاد
[ریاضی]
gradient
شیو
[ریاضی]
deviations
انحرافات
[ریاضی]
partial quantity
زیرمجموعه
[ریاضی]
subset
زیرمجموعه
[ریاضی]
range
دامنه
[ریاضی]
domain
گستره
[ریاضی]
Venn diagram
نمودار ون
[ریاضی]
gradient
گرادیان
[ریاضی]
Venn's diagram
نمودار ون
[ریاضی]
pi
[π]
عدد پی
[ریاضی]
relationship
رابطه
[ریاضی]
proof
اثبات
[ریاضی]
exponent
توان
[ریاضی]
exponent
قوه
[ریاضی]
multiplication
ضرب
[ریاضی]
determinant
دترمینان
[ریاضی]
to extract a root
جذرگرفتن
[ریاضی]
root
ریشه
[ریاضی]
fractal
برخال
[ریاضی]
set
مجموعه
[ریاضی]
radical
جذر
[ریاضی]
root
جذر
[ریاضی]
radical
ریشه
[ریاضی]
matrix
ماتریس
[ریاضی]
cube
مکعب
[ریاضی]
face
وجح
[ریاضی]
face
طرف
[ریاضی]
operator
عملگر
[ریاضی]
interval
فاصله
[ریاضی]
interval
بازه
[ریاضی]
antiderivative
پادمشتق
[ریاضی]
calculus
حسابان
[ریاضی]
map
نگاشت
[ریاضی]
mapping
نگاشت
[ریاضی]
transformation
نگاشت
[ریاضی]
hypotenuse
وتر
[ریاضی]
Lattice
[order]
شبکه
[ریاضی]
equation solving
حل معادله
[ریاضی]
equation
هموگش
[ریاضی]
equation
هم چندی
[ریاضی]
equation
معادله
[ریاضی]
map
ترانگاشت
[ریاضی]
mapping
ترانگاشت
[ریاضی]
field
[algebraic structure]
میدان
[ریاضی]
digit
عدد
[ریاضی]
algorism
[rare]
افماریک
[ریاضی]
arithmetic
افماریک
[ریاضی]
mathematically
بقانون ریاضی
digit
رقم
[ریاضی]
formulation
بیان ریاضی
transformation
ترانگاشت
[ریاضی]
map
بازنمایی
[ریاضی]
mapping
بازنمایی
[ریاضی]
structure
[first order]
ساختار
[ریاضی]
algorism
[rare]
حساب
[ریاضی]
permutation
جایگشت
[ریاضی]
Symmetry
تقارن
[ریاضی]
Symmetry
همامونی
[ریاضی]
norm
نرم
[ریاضی]
integral
انتگرال
[ریاضی]
manifold
چندگونا
[ریاضی]
manifold
خمینه
[ریاضی]
manifold
منیفولد
[ریاضی]
golden ratio
عدد فی
[ریاضی]
polynomial
چندجمله ای
[ریاضی]
arithmetic
حساب
[ریاضی]
mathematical symbols
علائم ریاضی
mathematical identity
اتحاد ریاضی
mathematical functions
توابع ریاضی
mathematical expectation
امید ریاضی
mathematical economics
اقتصاد ریاضی
mathamatical analysis
انالیز ریاضی
mathematical probability
احتمال ریاضی
math. least upper bound
[lub, LUB]
سوپریمم
[ریاضی]
guntersscale
خطکش ریاضی
times
ضربدر
[ریاضی]
mathematical induction
استقراء ریاضی
supremum
سوپریمم
[ریاضی]
mathematical logic
منطق ریاضی
physico mathematical
فیزیکی و ریاضی
mathematical statistics
امار ریاضی
porism
لغز ریاضی
mathematicl model
الگوی ریاضی
mathematical school
مکتب ریاضی
mathematical psychology
روانشناسی ریاضی
mathematical model
مدل ریاضی
mathematical model
الگوی ریاضی
mathematical mode
مدل ریاضی
quantitative economics
اقتصاد ریاضی
generalized function
توزیع
[ریاضی]
quadrant
چارک
[ریاضی]
sine
[sin]
سینوس
[ریاضی]
arithmetic register
ثبات ریاضی
arithmetic progression
تصاعد ریاضی
arithmetic operation
عمل ریاضی
cosine
[cos]
سینوس
[ریاضی]
secant
[sec]
سکانت
[ریاضی]
transformation
بازنمایی
[ریاضی]
n-sphere
ابرکره
[ریاضی]
cosecant
[csc]
کسکانت
[ریاضی]
Distribution
توزیع
[ریاضی]
sliding rule
خطکش ریاضی
Abelian group
[math.]
گروه آبلی
[ریاضی]
finite group
گروه متناهی
[ریاضی]
transcendental function
تابع غیرجبری
[ریاضی]
area of a circle
مساحت دایره
[ریاضی]
intercept
برش خط محور
[ریاضی]
necessary condition
شرط لازم
[ریاضی]
commutative group
[math.]
گروه آبلی
[ریاضی]
error propagation
انتشار خطا
[ریاضی]
gross error
خطای فاحش
[ریاضی]
error due to external influence
خطای محیطی
[ریاضی]
frequency function
تابع تکرار
[ریاضی]
probability density
چگالی احتمال
[ریاضی]
fraction
برخه
[کسر]
[ریاضی]
cyclic group
گروه دوری
[ریاضی]
area of a disc
مساحت دایره
[ریاضی]
intercept point
محل تقاطع
[ریاضی]
observational error
خطای مشاهده
[ریاضی]
sporadic group
گروه نامنظم
[ریاضی]
Y'
ایگرگ پریم
[ریاضی]
map
نمایش مطابقه
[ریاضی]
Y prime
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
Y'
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
family of curves
دسته توابع
[ریاضی]
chain rule
قاعده زنجیری
[ریاضی]
inverse
تابع وارون
[ریاضی]
Y prime
ایگرگ پریم
[ریاضی]
mapping
نمایش مطابقه
[ریاضی]
to extract a root
ریشه گرفتن
[ریاضی]
even number
عدد زوج
[ریاضی]
transformation
نمایش مطابقه
[ریاضی]
inverse function
تابع وارون
[ریاضی]
commutative group
[math.]
گروه جابجایی
[ریاضی]
base of a triangle
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
Abelian group
[math.]
گروه جابجایی
[ریاضی]
zero of a function
ریشه تابع
[ریاضی]
root of a function
ریشه تابع
[ریاضی]
root of a function
صفر یک تابع
[ریاضی]
zero of a function
صفر یک تابع
[ریاضی]
inverse
تابع معکوس
[ریاضی]
inverse function
تابع معکوس
[ریاضی]
continuity of a function
پیوستگی تابعی
[ریاضی]
edge length
درازای لبه
[ریاضی]
family of curves
دسته منحنی ها
[ریاضی]
multiplication table
جدول ضرب
[ریاضی]
ring
[algebraic structure]
حلقه گروهی
[ریاضی]
circle chart
گراف دایره ای
[ریاضی]
pie chart
گراف دایره ای
[ریاضی]
circle chart
نمودار دایره ای
[ریاضی]
pie chart
نمودار دایره ای
[ریاضی]
Group theory
نظریه گروه ها
[ریاضی]
isotropic scaling
تجانس
[هندسه]
[ریاضی]
uniform scaling
تجانس
[هندسه]
[ریاضی]
quadrant
ربع دایره
[ریاضی]
rectification of a curve
طول کمان
[ریاضی]
arc length
طول کمان
[ریاضی]
arithmetic sequence
تصاعد حسابی
[ریاضی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com