English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
command language زبان فرماندهی
Other Matches
supreme commander فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
assumes در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assume در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
command axis محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
resume command به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
second in command معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
islands پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
Arabic زبان تازی زبان عربی
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib چرب زبان زبان دار
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
commandantship فرماندهی
pilot house پل فرماندهی
wheelhouse پل فرماندهی
wheelhouses پل فرماندهی
leadership فرماندهی
strategies فن فرماندهی
bridge پل فرماندهی
strategy فن فرماندهی
centre castle پل فرماندهی
commandership فرماندهی
commands فرماندهی
conning tower پل فرماندهی
bridged پل فرماندهی
command فرماندهی
bridges پل فرماندهی
commanded فرماندهی
executive branch فرماندهی
headquarters مرکز فرماندهی
logistical command فرماندهی لجستیکی
flagships ناو فرماندهی
lead a unit فرماندهی کردن
master's certificate گواهینامه فرماندهی
headquarters قرارگاه فرماندهی
high command فرماندهی عالی
bridge پل فرماندهی کشتی
air command فرماندهی هوایی
command post پست فرماندهی
command post پاسگاه فرماندهی
oldman مقام فرماندهی
scheme of command طرح فرماندهی
command posts پست فرماندهی
command posts پاسگاه فرماندهی
area command فرماندهی منطقه
administrative command فرماندهی اداری
supreme فرماندهی عالی
command report گزارش فرماندهی
commodity command فرماندهی اماد
flag ship ناو سر فرماندهی
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
emergency conning position پل فرماندهی اضطراری
commander's call در اختیار فرماندهی
commander's estimate براورد فرماندهی
commandery مقام فرماندهی
continuity of command مداومت فرماندهی
command net شبکه فرماندهی
command group گروه فرماندهی
base command فرماندهی پایگاه
combined command فرماندهی مرکب
command and control کنترل و فرماندهی
flagship ناو فرماندهی
command mode حالت فرماندهی
joint command فرماندهی مشترک
head quarters مرکز فرماندهی
command channels ردههای فرماندهی
commandery محل فرماندهی
support command فرماندهی پشتیبانی
bridges پل فرماندهی کشتی
bridged پل فرماندهی کشتی
commanded سرکردگی فرماندهی
commands سرکردگی فرماندهی
command سرکردگی فرماندهی
tactical command فرماندهی تاکتیکی
unified command فرماندهی متحد
tactical command ship ناو فرماندهی
area support command فرماندهی پشتیبانی منطقه
type command فرماندهی ناو گروه
forward command post پست فرماندهی جلو
cupola برجک فرماندهی تانک
command liaison افسر رابط فرماندهی
cupolas برجک فرماندهی تانک
commander's call ساعات در اختیار فرماندهی
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر
commander in chief فرمانده کل قوا سر فرماندهی
kommandatura مرکز فرماندهی نظامی
islands پل فرماندهی ناو هواپیمابر
alternate command authority مقام جانشین فرماندهی
guide کشتی فرماندهی عملیات
operational command فرماندهی از نظر عملیاتی
command post exercise تمرین پاسگاه فرماندهی
advance command post پاسگاه فرماندهی جلو
establishing authority فرماندهی نیروهای اب خاکی
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
aiming circle زاویه یاب فرماندهی
air command فرماندهی نیروی هوایی
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
air strategical command فرماندهی استراتژیکی هوایی
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
guides کشتی فرماندهی عملیات
guided کشتی فرماندهی عملیات
unified یکپارچه فرماندهی متحد
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
combat commander's insignia علامت فرماندهی بر یکان رزمی
army material command فرماندهی اماد نیروی زمینی
amphibious command ship ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
sealift command فرماندهی حمل و نقل دریایی
deputy chief of naval operation جانشین فرماندهی نیروی دریایی
agc ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
army airdefense command post پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
command and general staff college دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
general staff college دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
flag officer افسر پرچمدار تیمسار فرماندهی ناو
tactical air command center مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
sea frontiers مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
base logistical command یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
command یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commands یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commanded یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
chief army censor افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
tactics دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
cross tell پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
unified command نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
army reserve command فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
officers افسر معین کردن فرماندهی کردن
officer افسر معین کردن فرماندهی کردن
major command فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
combatcommand فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
language lab زبان
two tongued زبان
tongueless بی زبان
apl language زبان ای پی ال
apt language زبان ای پی تی
language زبان
abuser بد زبان
tongues زبان
language زبان
report progarm generator زبان ار- پی- جی
languages زبان ها
tongue زبان
languages زبان
grss language زبان جی پی اس اس
tongue [language] زبان
glossa زبان
rpg language زبان ار پی جی
c++ زبان ++C
hound's tongue سگ زبان
abusers بد زبان
as one man با یک زبان
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
algebraic language زبان جبری
compiler language زبان همگردانی
delphiniums گل زبان در قفا
dumb language زبان بی زبانی
Afghan زبان افغانی
dumb language زبان حال
compile language زبان کامپایل
common language زبان مشترک
language laboratories آزمایشگاه زبان
common language زبان عمومی
commerical language زبان تجاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com