Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (17 milliseconds)
English
Persian
alarm
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarmed
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarmingly
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarms
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
Other Matches
bleeped
ایجاد صدای اخطار
bleep
ایجاد صدای اخطار
bleeps
ایجاد صدای اخطار
bleeping
ایجاد صدای اخطار
bleeped
صدای اخطار قابل شنیدن
bleep
صدای اخطار قابل شنیدن
beeping
صدای اخطار قابل شنیدن
bleeping
صدای اخطار قابل شنیدن
bleeps
صدای اخطار قابل شنیدن
beep
صدای اخطار قابل شنیدن
beeps
صدای اخطار قابل شنیدن
beeped
صدای اخطار قابل شنیدن
voicing
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
alert
وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
alerted
وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
alerts
وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
advising bank
اعلام میکند
notify
اعلام کردن اخطار کردن
notified
اعلام کردن اخطار کردن
notifying
اعلام کردن اخطار کردن
notifies
اعلام کردن اخطار کردن
rain box
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
eye baby
دیگری که به او نگاه میکند
interrupts
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
interrupting
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
interrupt
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
global
را با دیگری در متن عوض میکند
delays
یچ بسته به دیگری عبور میکند
delaying
یچ بسته به دیگری عبور میکند
delay
یچ بسته به دیگری عبور میکند
globally
را با دیگری در متن عوض میکند
petitioning creditor
بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد
killjoy
کسی که عیش دیگری را منقص میکند
killjoys
کسی که عیش دیگری را منقص میکند
acknowledged mail
تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
forms
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
formed
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
form
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
language
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
encoder
وسیلهای که داده را از یک فرمت به دیگری تبدیل میکند
languages
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
disseisor
کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند
decoder
برنامه یا وسیلهای که داده را به حالت دیگری تبدیل میکند
optimizer
برنامهای که برنامه دیگری را تنظیم میکند تا کاراتر باشد
escape character
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
loader
برنامهای که فایل یا برنامه دیگری را در حافظه کامپیوتر باز میکند
intermediate
router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
buzzers
وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
buzzer
وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
early-warning
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early warning
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
hoods
پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
hood
پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
chain
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chains
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
jump instruction
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
howler
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howlers
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
exparte
قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
unconditional
دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
cuckoo clocks
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clock
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
bond
سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
mocking bird
یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
alerting service
قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
compiler
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
sans recours
عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
the wind drowned the strigs
سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
gateway
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
gateways
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
subrogate
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letter
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letters
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
search and replace
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pinging
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
contralto
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
trust
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
chortling
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortles
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
skirl
صدای زیر صدای نی انبان
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
countersignature
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
caveats
اخطار
warning
اخطار
penalty
اخطار
penalties
اخطار
signalled
اخطار
notification
اخطار
talking to
اخطار
talking-to
اخطار
warning line
خط اخطار
signal
اخطار
signaled
اخطار
warnings
اخطار
yello card
اخطار
caveat
اخطار
premonition
اخطار
notices
اخطار
bidding
اخطار
tip-offs
اخطار
tip-off
اخطار
prenotion
اخطار
tip off
اخطار
noticed
اخطار
premonitions
اخطار
notice
اخطار
noticing
اخطار
monition
اخطار
penalties
پنالتی اخطار
notifiable
اخطار کردنی
notifying
اخطار کردن به
cautioned
اخطار کردن به
notify
اخطار کردن به
warner
اخطار کننده
cautions
اخطار کردن به
cautioning
اخطار توجه
cautioning
اخطار کردن به
point of order
اخطار نظامنامهای
denunciations
اخطار تهدیدامیز
denunciation
اخطار تهدیدامیز
cognizance
اخطار رسمی
cognizance
اخطار قانونی
penalty
پنالتی اخطار
signaller
اخطار کننده
warns
اخطار کردن به
warned
اخطار کردن به
warning sign
علامت اخطار
warn
اخطار کردن به
misfeasance
اخطار کردن
cautioned
اخطار توجه
points of order
اخطار نظامنامهای
until further notice
تا اخطار ثانوی
cautions
اخطار توجه
cite
اخطار کردن
cited
اخطار کردن
cites
اخطار کردن
citing
اخطار کردن
notifies
اخطار کردن به
caveat emptor
اخطار به خریدار
forewarning
اخطار قبلی
caveat subscriptor
اخطار به عضو
caveat subscriptor
اخطار به مشترک
caveat venditor
اخطار به فروشنده
premonition
اخطار قبلی
premonitory
اخطار کننده
admonishment
اخطار تنبیه
till further notice
تا اخطار ثانوی
previse
اخطار کردن
premonitions
اخطار قبلی
caution
اخطار کردن به
notified
اخطار کردن به
caution
اخطار توجه
Susurrus
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twanging
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
forewarn
ازپیش اخطار کردن
forewarned
ازپیش اخطار کردن
short notice
اخطار کوتاه مدت
issue a warning
اخطار صادر کردن
monitorial
مبصر اخطار امیز
serve notice on
اخطار کتبی دادن به
premonitor
از پیش اخطار کننده
forewarns
ازپیش اخطار کردن
alarum
اخطار شیپور حاضرباش
He took no heed of my warning.
به اخطار من توجهی نکرد
alarmingly
اعلان خطر اخطار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com