English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English Persian
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
Other Matches
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
high leg attack and shoulder control زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
clinched نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
leg block and under over فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
indian check سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
hindering جلوگیری از ضربه زدن حریف
hinders جلوگیری از ضربه زدن حریف
holding and hitting گرفتن حریف و ضربه زدن
hindered جلوگیری از ضربه زدن حریف
hinder جلوگیری از ضربه زدن حریف
trompement گریز شمشیرباز از ضربه حریف
double hi ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
hacks ضربه خطای دست به بازوی حریف
hack ضربه خطای دست به بازوی حریف
hacked ضربه خطای دست به بازوی حریف
stationary tactics دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
rear takedown with outside leg tackle گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
loop drive ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
spears ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
hit به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
spearing ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
speared ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
hits به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hitting به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
put away ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
spear ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
gimme ضربه اهدایی به حریف روی چمن کوتاه گلف
squib kick ضربه کوتاه با پا که به اسانی به دست تیم حریف نیفتد
knockouts با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
icing ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
knockout با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
looped حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
holds گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
hackle شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
side sweep and over under گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
take croquet ضربه زدن با گذاشتن گوی خود کنار گوی حریف
head and arm هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
hackle شانه کردن
heckling شانه کردن
heckles شانه کردن
heckled شانه کردن
heckle شانه کردن
weasel شانه خالی کردن
flinched شانه خالی کردن
repudiate شانه خالی کردن
flinches شانه خالی کردن
flinching شانه خالی کردن
shirks شانه خالی کردن از
flinch شانه خالی کردن
evade شانه خالی کردن
weasels شانه خالی کردن
shirk شانه خالی کردن از
shirked شانه خالی کردن از
cop-out شانه خالی کردن
shirking شانه خالی کردن از
beat شانه خالی کردن
shirk شانه خالی کردن
shrinking شانه خالی کردن از
quails شانه خالی کردن
shrink شانه خالی کردن از
bleneh شانه خالی کردن
shrinks شانه خالی کردن از
quail شانه خالی کردن
carding شانه کردن پشم یاپنبه
back-comb شانه کردن مو به سمت فرق سر
to c. ata difficulty ازسختی شانه خالی کردن
lie-down از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
To shirk ones responsibility . اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
to overrun one's duty از انجام وفیفه شانه خالی کردن
shrink one's duty از انجام وظیفه شانه خالی کردن
to reject something with a shrug [of the shoulders] با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
lie down از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
head to head رقابت شانه به شانه
noil خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
sign off از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
combing شانه کردن جستجو کردن
combed شانه کردن جستجو کردن
comb شانه کردن جستجو کردن
dribbles رد کردن توپ از حریف
clinches بغل کردن حریف
dribble رد کردن توپ از حریف
clinch بغل کردن حریف
clinching بغل کردن حریف
dribbling رد کردن توپ از حریف
marks نشانه کردن حریف
dribbled رد کردن توپ از حریف
clinched بغل کردن حریف
mark نشانه کردن حریف
put the ball on the floor رد کردن توپ از حریف
carding brush شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
hooking سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
simple leg ride شگک خراب کردن حریف
finger hold خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
parried دفع کردن حمله حریف
squeezing سد کردن مدافع حریف با دونفر
parry دفع کردن حمله حریف
parrying دفع کردن حمله حریف
squeezes سد کردن مدافع حریف با دونفر
interference سد کردن غیرمجاز راه حریف
squeeze سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed سد کردن مدافع حریف با دونفر
parries دفع کردن حمله حریف
to overcrow one's rival از پیروزی بر حریف شادی کردن
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
overplay حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplayed حریف را ناچار به تغییر محل کردن
triple team سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
overplays حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplaying حریف را ناچار به تغییر محل کردن
kneeing خطای سد کردن راه حریف بازانو
near all نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
sweat out بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
change of engagement وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
hip check سد کردن راه حریف با کمر وباسن
hook check سد کردن راه چوب حریف ازعقب
to row back <idiom> <verb> نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
to backtrack <idiom> <verb> نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
wraparound check سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
jab بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
disengages رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengage رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
jabs بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbing بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbed بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
disengaging رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
flea flicker پاس اشفته برای گیج کردن حریف
tae پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
straight arm حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
spearing سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
angle block سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
clips سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clippings سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
ceding parry کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
clip سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clipped سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spear سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spears سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
speared سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
to turn the tables on any one وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
double leg pick up زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
poke check فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
protection سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
pelted شتاب کردن ضربه
pelts شتاب کردن ضربه
strike blind با ضربه کور کردن
pelt شتاب کردن ضربه
knockout ضربه فنی کردن از پا در اوردن
to give somebody a blow به کسی ضربه وارد کردن
to knock something open با ضربه چیزی را باز کردن
to strike something open با ضربه چیزی را باز کردن
sway away رد کردن ضربه با حرکت بدن
knockouts ضربه فنی کردن از پا در اوردن
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
field goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
kwon ضربه زدن بادست و خرد کردن با پا
drop goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
kayo ناک اوت کردن ضربه فنی
dropped goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
touch football نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
to rifle the ball into the goal با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
spike ضربه زدن یا مجروح کردن کسی با میخ ته کفش
doubled مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com