Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
revolution
سرعت دورانی
revolutions
سرعت دورانی
Other Matches
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
out flanking
دورانی
rotary
دورانی
dollyo
دورانی
mawashi
دورانی
vertiginous
دورانی
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
dollyo chagi
ضربه دورانی پا
revolving
گردنده دورانی
rotation inertia
لختی دورانی
encirclement
احاطه دورانی
cyclic pitch
گام دورانی
cyclical budget
بودجه دورانی
diode lamp
دیود دورانی
cyclical unemployment
بیکاری دورانی
turbo compressor
کمپرسور دورانی
turning movement
حرکت دورانی
eyre
گردش دورانی
turning movement
احاطه دورانی
mawashi geri
ضربه دورانی پا
circular frequency
تکرار دورانی
rotary pump
پمپ دورانی
centrifugal pump
پمپ دورانی
rotational
چرخشی دورانی
concentric running
حرکت دورانی
rotary drilling
حفاری دورانی
rotation flow
شارش دورانی
rotary switch
کلید دورانی
concentricity
حرکت دورانی
rotational inertia
لختی دورانی
cyclic pitch control
کنترل گام دورانی
circular flow of income
گردش دورانی درامد
circular dischroism
دو رنگ نمایی دورانی
evolution
چرخش حرکت دورانی
concentricity test
ازمایش حرکت دورانی
gyratory breaker
سنگ شکن دورانی
moom dolly chagi
ضربه پا به عکس دورانی
vertical envelopement
حرکت دورانی قائم
gyratory crusher
سنگ شکن دورانی
moom dollyo bandea dollyo chagi
ضربه پا برعکس دورانی
kwon toul chigi
ضربه مشت دورانی
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
semi roller
پرتاب دورانی گوی بولینگ
screwing
حرکات دورانی یخهای دریایی
semi spinner
پرتاب دورانی گوی بولینگ
cycled
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycles
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycle
:بصورت دورانی فاهر شدن
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
rock
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocks
حرکت دورانی بال به دور بدنه
vortex flow
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
circulations
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
rotaglider
گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند
circulation
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
coffee grinders
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee grinder
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
expansion bearing
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
gear ratio
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
blast hole drill
مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
kelly
قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
decelerating
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
speeding
سرعت
liner velocity
سرعت
line speed
سرعت خط
low velocity
کم سرعت
low velocity
با سرعت کم
speediness
سرعت
speed
سرعت
souic do
سرعت
seepage velocity
سرعت زه اب
accelerating
بر سرعت
haste
سرعت
accelerated
بر سرعت
promptitude
سرعت
celerity
سرعت
accelerates
بر سرعت
attack speed
سرعت تک
speeds
سرعت
accelerate
بر سرعت
acceleration
سرعت
fleety
به سرعت
expeditiousness
سرعت
rate
سرعت
tilted
سرعت
rates
سرعت
swiftness
سرعت
velocity
سرعت
speedy
سرعت
tilts
سرعت
tilt
سرعت
pace
سرعت
velocities
سرعت
fastnesses
سرعت
fastness
سرعت
rapidity
سرعت
paces
سرعت
directly
به سرعت
swiftly
به سرعت
paced
سرعت
terminal velocity
سرعت حد
endurance time
سرعت مداوم
drift of a current
سرعت جریان
rate of current
سرعت جریان
conduction velocity
سرعت هدایت
drift velocity
سرعت سوق
drift velocity
سرعت رانش
instantaneous velocity
سرعت انی
design speed
سرعت مبنا
liner velocity
بردار سرعت
local velocity
سرعت موضعی
low speed aerodynamics
ایرودینامیک سرعت کم
bit rate
سرعت ذرهای
initial speed
سرعت اولیه
basic speed
سرعت اولیه
base speed
سرعت منتجه
delivery speed
سرعت تحویل
linear speed
سرعت خطی
speed limit
سرعت مجاز
jump speed
سرعت پرش
light velocity
سرعت نور
discharge velocity
سرعت تخلیه
learning rate
سرعت یادگیری
input speed
سرعت اولیه
rate of learning
سرعت یادگیری
limiting speed
سرعت محدود
bit rate
سرعت بیتی
celerity
سرعت فاز
instantaneous velocity
سرعت لحظهای
fleetness
سرعت سیر
ultimate speed
سرعت نهایی
final velocity
سرعت نهایی
fall velocity
سرعت سقوط
cyclometer
سرعت سنج
dashman
دونده سرعت
full speed
حداکثر سرعت
flying speed
سرعت پرواز
flat out
حداکثر سرعت
flank speed
حداکثر سرعت
electron velocity
سرعت الکترونها
cruising speed
سرعت دریانوردی
flank speed
سرعت جانبی
friction velocity
سرعت اصطکاکی
full speed
سرعت کامل
critical velocity
سرعت بحرانی
deceleration lane
خط تقلیل سرعت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com