Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
break down
سقوط ناگهانی
Search result with all words
debacle
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
debacles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
dTbGcles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
Other Matches
paradrag drop
سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
ambivalence
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurry
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurts
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
crashes
سقوط
crashed
سقوط
elapsing
سقوط
elapses
سقوط
crashing
سقوط
dropping
سقوط
drops
سقوط
drop
سقوط
chutes
سقوط
chute
سقوط
fall
سقوط
downfall
سقوط
collapse
سقوط
collapses
سقوط
collapsing
سقوط
crashingly
سقوط
falling
سقوط
crack up
سقوط
crack-up
سقوط
elapse
سقوط
dropped
سقوط
come down
سقوط
prolapsus
سقوط
tailspin
سقوط
nosediving
سقوط
nosedive
سقوط
nosedived
سقوط
nosedives
سقوط
low dwon
سقوط
collapsed
سقوط
prolapse
سقوط
crash
سقوط
downcome
سقوط
drop
چکه سقوط
arrests
جلوگیری از سقوط
nosediving
سقوط کردن
drops
افت سقوط
arrested
جلوگیری از سقوط
drop
افت سقوط
arrest
جلوگیری از سقوط
drops
چکه سقوط
dropped
چکه سقوط
dropped
افت سقوط
dropping
افت سقوط
dropping
چکه سقوط
falling
سقوط کننده
nosedives
سقوط کردن
loss
گریز سقوط
prolapse of the uterus
سقوط رحم
fall velocity
سرعت سقوط
lapse vi
سقوط کردن
lapse inconduct
سقوط در رفتاروکردار
chute
ریزش با سقوط
gastroptosis
سقوط معده
fall
سقوط کردن
fall
افت سقوط
tailspin
سقوط کردن
termination of obligations
سقوط تعهدات
nosedived
سقوط کردن
nosedive
سقوط کردن
free fall
سقوط ازاد
stumbling block
سبب سقوط
stumbling blocks
سبب سقوط
wipe out
سقوط کردن
velocity of fall
سرعت سقوط
discharge of an obligation
سقوط تعهد
chutes
سقوط انحطاط
abort
سقوط کردن
crash
سقوط کردن
crashing
سقوط کردن
chute
سقوط انحطاط
crashed
سقوط کردن
chutes
ریزش با سقوط
aborted
سقوط کردن
aborting
سقوط کردن
crashingly
سقوط کردن
crashes
سقوط کردن
aborts
سقوط کردن
crash land
سقوط کردن هواپیما
crash
سقوط کردن هواپیما
crashing
سقوط کردن هواپیما
free type parachute
چتر سقوط ازاد
crash-lands
سقوط کردن هواپیما
crash-landing
سقوط کردن هواپیما
crash-landed
سقوط کردن هواپیما
crashes
سقوط کردن هواپیما
crashingly
سقوط کردن هواپیما
proctoptosis
سقوط روده راست
pash
سقوط برف سنگین
crash-land
سقوط کردن هواپیما
crashed
سقوط کردن هواپیما
drop hammer
چکش سقوط ازاد
plumper
دروغ صرف سقوط
skid
راه شکست مسیر سقوط
prolapse of the uterus
درامدگی سیبک سقوط زهدان
skids
راه شکست مسیر سقوط
aborted
سقوط کردن موشک یا هواپیما
high velocity drop
بارریزی با سرعت سقوط زیاد
aborts
سقوط کردن موشک یا هواپیما
meteoric shower
سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
skidding
راه شکست مسیر سقوط
meteor shower
سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
skidded
راه شکست مسیر سقوط
abort
سقوط کردن موشک یا هواپیما
plunges
سقوط سنگین فرو بردن
plunged
سقوط سنگین فرو بردن
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
dropped
قطره سقوط کردن کم کنید
aborting
سقوط کردن موشک یا هواپیما
drops
قطره سقوط کردن کم کنید
dropping ball viscosimeter
گرانروی سنج با سقوط گلوله
falling of the womb
سقوط کردن پائین افتادگی
plunge
سقوط سنگین فرو بردن
lysis
سقوط وزوال تدریجی مرض
dropping
قطره سقوط کردن کم کنید
slump
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumping
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumped
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumps
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
precipitates
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitating
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
crashed
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashingly
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crash
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashes
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
precipitated
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitate
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
crashing
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
late time
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
gravity drop
پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
gravity extraction
بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
stump
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumped
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumping
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumps
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
red out
از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
raker
تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
precipitated
ناگهانی
sudden
ناگهانی
abrupt
ناگهانی
snap
ناگهانی
precipitate
ناگهانی
precipitates
ناگهانی
spontaneity
ناگهانی
instantaneous
ناگهانی
precipitating
ناگهانی
snapping
ناگهانی
surprise attack
تک ناگهانی
snaps
ناگهانی
snapped
ناگهانی
strikes
تک ناگهانی
strike
تک ناگهانی
on the spur of the moment
<idiom>
ناگهانی
all at once
<idiom>
ناگهانی
snap
شتابزدگی ناگهانی
sorties
حمله ناگهانی
spurt
خروج ناگهانی
spurt
افزایش ناگهانی
sortie
حمله ناگهانی
crashed
ورشکستگی ناگهانی
snaps
شتابزدگی ناگهانی
flare up
غضب ناگهانی
crashes
ورشکستگی ناگهانی
flaws
اشوب ناگهانی
crashing
ورشکستگی ناگهانی
snapping
شتابزدگی ناگهانی
scream
ناگهانی گفتن
screamed
ناگهانی گفتن
screams
ناگهانی گفتن
detonation
انفجار ناگهانی
snapped
شتابزدگی ناگهانی
flaw
اشوب ناگهانی
detonations
انفجار ناگهانی
spurted
خروج ناگهانی
all of a sudden
<idiom>
به طور ناگهانی
nosediving
افت ناگهانی
nosedives
افت ناگهانی
nosedived
افت ناگهانی
nosedive
افت ناگهانی
brainwaves
الهام ناگهانی
brainwave
الهام ناگهانی
xenogenesis
خلق ناگهانی
target of opportunity
هدف ناگهانی
supervention
اتفاق ناگهانی
hit-and-run
<idiom>
تاثیر ناگهانی
shoot up
<idiom>
ناگهانی بلندکردن
to bolt
ناگهانی جهیدن
in one's tracks
<idiom>
ناگهانی ،بیدرنگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com