English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
gonocyte سلول تولید کننده
Other Matches
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
spermatid سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
spermatogonium سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
isogamete سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametangium سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
producer تولید کننده
productive تولید کننده
manufacturer تولید کننده
manufacturers تولید کننده
progenitive تولید کننده
producers تولید کننده
genie تولید کننده تناسلی
producer's risk ریسک تولید کننده
marginal producer تولید کننده نهائی
reproducer دوباره تولید کننده
manufacturer تولید کننده سازنده
manufacturers تولید کننده سازنده
supplier شرکت تولید کننده
suppliers شرکت تولید کننده
producer تولید کننده مولد
producers تولید کننده مولد
producer surplus مازاد تولید کننده
genies تولید کننده تناسلی
rational producer تولید کننده منطقی
pistillate تولید کننده مادگی
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
absorbefacient تولید کننده عمل جذب
smokey the bear وسیله تولید کننده دود
toxicogenic تولید کننده محصولات سمی
producer surplus اضافه ارزش تولید کننده
oil rich countries کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
producers شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
homogonous تولید کننده اولاد شبیه به والدین
producer شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
g.d.p deflator تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
bilge blocks قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
homogamous تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
middlemen کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
middleman کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
homogamic تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
countervailing power مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
motorola تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
pcm شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
COMPAQ شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
wrming message پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
homogeneous computer network شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
licence اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
texts وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
generic که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
pseudo random سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
Hayes Corporation تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
carrying عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
carry عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carries عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carried عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
bumblebee تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebees تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
spooler برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
rhizogenic تولید کننده ریشه ریشه اور
sudorific عرق اور تولید کننده عرق
rhizogenetic تولید کننده ریشه ریشه اور
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
self- قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
cells سلول
cell سلول
zoogamete سلول
data cell سلول
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
stractural cell سلول ساختاری
galvanic cell سلول گالوانی
gametangium سلول جنسی
mononuclear سلول یک هستهای
photoelectric cell سلول فتوالکتریک
celluloid مانند سلول
photoelectric cell سلول فتوالکتریکی
storage cell سلول انباره
photoconductive cell سلول فوتورسانا
nerve cell سلول عصبی
phagocytosis سلول خواری
odontoblast سلول دندانی
wards سلول زندان
ward سلول زندان
pixel سلول تصویر
photo cell سلول فتوالکتریک
syncytium سلول چند هسته ایی
transformer cell سلول ترانسفورماتور
cell پیل سلول
locular سلول دار
cells سلول یکنفری
lymph cell سلول لنف
cells پیل سلول
unit cell سلول واحد
gonocyte سلول جنسی
solar cell سلول خورشیدی
solar cells سلول خورشیدی
gonium سلول نطفه
cellular سلول دار
memory cell سلول حافظه
germ cell سلول نطفه
cell سلول یکنفری
data cell سلول داده
cellulated سلول دار
cellulous سلول دار
accumulator cell سلول اکومولاتور
cleave شکافتن سلول
cleaved شکافتن سلول
cleaves شکافتن سلول
cytology سلول شناس
binary cell سلول دودویی
active cell سلول فعال
scarlet sage سلول اتشی
cellule سلول کوچک
selenium cell سلول سلنیومی
germ cell سلول تخم
interneural وابسته به سلول عصب
spermatogonium سلول موجد تخم
karyoplasm پرتوپلاسم هسته سلول
ectoclast پوسته خارجی سلول
primitive cell سلول واحد ابتدایی
progamete سلول مولد تخمچه
endoderm لیف درخت یا سلول
barrier layer cell سلول لایه سدی
half cell reaction واکنش نیم سلول
ideal galvanic cell سلول گالوانیکی ایده ال
cellulosic ساخته شده از سلول
intracellular واقع در درون سلول
half cell potential پتانسیل نیم سلول
cataplasia تغییرات قهقهرایی در سلول
interneuron وابسته به سلول عصب
phagocyte سلول بیگانه خوار
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
loculus سلول یا حفره تخمدان مرکب
microphage سلول میکروب خوار کوچک
end centered unit cell سلول واحد دو وجهی متقابل پر
engram تحولات دائمی هسته سلول
acrosome برجستگی قدامی سلول جنسی نر
eletric eye سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
enclosure سلول تارکان دنیا [دین]
lysis زوال وفساد سلول وغیره
macrogamete سلول جنسی ماده بزرگتر
ovum سلول نطفه ماده تخمک
karyokinesis تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
light sensitive cell سلول حساس در برابر نور
engramme تحولات دائمی هسته سلول
endosarc قسمت درونی سفیده سلول
entry مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
lysate محصول زوال وفساد تدریجی سلول
nucleolus هستک گرد میان هسته سلول
chromatolysis تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
fibrocyte سلول دوکی شکل بافت همبندی
photovoltaic cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
solar cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
gametogenesis ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
gonogenesis کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
biont واحد مستقل موجود زنده سلول
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
unipotent دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
histogram نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gametophore سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
gametocyte سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
gamete سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
zero condition حالت یک سلول مغناطیسی زمانی که صفر را نمایش میدهد
haplosis تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com