English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
irregular polygon شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
Other Matches
graphics استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
Loo sanpra [منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
logo یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که فرض میکند استفاده کننده به انواعی ازترمینالهای گرافیکی دسترسی دارد لوگو
autosync خصوصیت یک مودم برای ارسال سیگنال دادههای یکسان به کامپیوتری که فقط سیگنالهای غیر یکسان را منتقل میکند
monitor صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitors صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
peripheral باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
serviced شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
graphics ترمینال مخصوص با نمایش گرافیکی با resoleetion بالا و صفحه گرافیکی و سایر وسایل ورودی
flat rate نرخ یکسان تعرفه یکسان
tablets صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
tablet صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
lappets [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
constant angle arch dam بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
dimensions ابعاد
dimension ابعاد
coragne line خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
microsoft واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
rug sizes ابعاد فرش
constructional dimension ابعاد ساختمان
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
multidimensional دارای ابعاد متعدد
isodiametric دارای ابعاد مساوی
format ابعاد و چهارچوب فرش
girths قطر شکم ابعاد
girth قطر شکم ابعاد
certificate of measurement گواهی اندازه و ابعاد
sizes ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه
size ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه
dimension stock چوب سختی که به ابعاد معینی تبدیل شده
dimension stone سنگ ساختمانی که به ابعاد معین بریده شده است
tolerances بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
tolerance بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
soft tooling ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
equals یکسان
similar یکسان
akin یکسان
identic یکسان
uniform یکسان
invariant یکسان
uniforms یکسان
equaling یکسان
equaled یکسان
of kin یکسان
equal یکسان
equalled یکسان
equalling یکسان
same یکسان
similiar یکسان
identical یکسان
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
figural rug [pictorial] فرش تصویری [در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
spreading پخش یکسان
solid یکسان فضائی
solids یکسان فضائی
assimilating یکسان کردن
uniform یک شکل یکسان
assimilates یکسان کردن
alike شبیه یکسان
standards یکسان معیار
standard یکسان معیار
uniforms یک شکل یکسان
identically بطور یکسان
assimilate یکسان کردن
assimilated یکسان کردن
uniformly بطور یکسان
uniform movement جنبش یکسان
equably بطور یکسان
assimilatc یکسان کردن
equate یکسان فرض کردن
equally appearing difference تفاوتهای یکسان نما
rase باخاک یکسان کردن
it ius all one to me برای من یکسان است
The city was razed to the ground. شهر با خاک یکسان شد
equates یکسان فرض کردن
isoelectronic دارای الکترونهای یکسان
without distinction بدون فرق یکسان
equal appearing intervals فاصلههای یکسان نما
to kiss the dust باخاک یکسان شدن
balanced design طرح با تراز یکسان
to make even with the ground با خاک یکسان کردن
coconscious ادراک چیزهای یکسان
coconsciousness ادراک چیزهای یکسان
nuclear parity قدرت اتمی یکسان
equated یکسان فرض کردن
medallion ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
to raze a city to the ground شهری را با خاک یکسان کردن
to lump them all together <idiom> با همه یکسان رفتار کردن
to prostrate a city شهری را با خاک یکسان کردن
method of equal appearing intervals روش فاصلههای یکسان نما
It is exact to hair. مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
plug امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
an e. battle جنگی که برای دو طرف یکسان است
plugs امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
balances برای همه خطاها یکسان است
plugging امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
balance برای همه خطاها یکسان است
shannon انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
ppi gauge معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
frequency فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
logical تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی
external ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
Hamming code تعداد ارقامی که در دو کلمه با طول یکسان متفاوتند
externals ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
frequencies فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
peered هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peering هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peer هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
isocracy حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
differential laser gyro دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
democratic network شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
To treat them all alike. (indiscriminately). همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
graphic display mode مد نمایش گرافیکی
graphic limits حدود گرافیکی
asterisks 1-نشانه گرافیکی
asterisk 1-نشانه گرافیکی
graphic output خروجی گرافیکی
graphics terminal ترمینال گرافیکی
graphics display نمایش گرافیکی
graphics printer چاپگر گرافیکی
graphics program برنامه گرافیکی
graphics resolation وضوح گرافیکی
graphics screen صفحه گرافیکی
graphics tablet لوح گرافیکی
desktop همایش گرافیکی
graphical terminal ترمینال گرافیکی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
graphic data structure ساختار داده گرافیکی
graphic display resolution وضوح نمایش گرافیکی
nongraphic character کاراکتر غیر گرافیکی
circuits طرح گرافیکی یک مدار
artwork کارها و تصاویر گرافیکی
graphic input device دستگاه ورودی گرافیکی
graphic output device دستگاه خروجی گرافیکی
circuit طرح گرافیکی یک مدار
interactive graphics system سیستم گرافیکی محاورهای
stand alone graphics system سیستم گرافیکی خودکفا
graphics digitizer دیجیتالی کننده گرافیکی
Afshar design طرح افشاری [ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
duplication check بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
isodynamic line خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است
homonym کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
asynchronous ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
homograph کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
GINO تابع کنترل گرافیکی به فرترن
macro نمایش گرافیکی مراحل منط قی
logical نمایش گرافیکی قط عات منط قی
polygons شکل گرافیکی با سه یا چند بعد
polygon شکل گرافیکی با سه یا چند بعد
graphics input hardware سخت افزار ورودی گرافیکی
logic نمایش گرافیکی قط عات منط قی
QuickTime گرافیکی امکان نمایش میدهد.
flowchart کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
flow diagram کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
Veitch diagram نمایش گرافیکی جدول درستی
identity دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
isoclinal line خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
identities دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
universal time زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
attributes اندازه و رنگ یک متن یا نمایش گرافیکی
karnaugh map نمایش گرافیکی وضعیت مدار منط قی
paged با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
pages با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
fogging اثر گرافیکی برای شبیه سازی مه
renders گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
page با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
attribute اندازه و رنگ یک متن یا نمایش گرافیکی
attributing اندازه و رنگ یک متن یا نمایش گرافیکی
rendered گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
render گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
Tseng Labs تولیدکننده مجموعه قط عات در آداپتورهای گرافیکی
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
programmable function keyboard صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
planar اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
contiguous خانههای گرافیکی یا حروفی که بر همدیگر اثر می گذارند
page نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
paged نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
pages نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
primitive برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
half حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
schemata شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
learning curve نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
schema شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
isochronous network شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
baud وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud rate وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
rhumb line خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
out of step دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
Targa بیتی . 2-آداپتور گرافیکی با renolation بالا مسافت Truevision
display tolerance میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
scrapbook که تصاویر گرافیکی که غالباگ استفاده می شوند را ذخیره میکند
palette مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com