Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
bogey
ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
bogeys
ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
bogies
ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
Other Matches
bogey
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogeys
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogies
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
ieee
سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
documented
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
document
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
perprep
درهر
international standards organization
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
willy nilly
درهر حال
at all events
درهر صورت
in any case
درهر حال
At any rate . In any case . Anyway .
درهر صورت
Good for you. Lucky you. There are only two possibilities(alternatives)In any event(case). At any rate.
درهر حال
willy-nilly
درهر حال
ever
درهر صورت
ever-
درهر صورت
at any rate
درهر صورت
extends
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
POSIX
استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extend
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
biyearly
دومرتبه درهر سال
In every nook and corner .
درهر گوشه وکنار
PHIGS
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source
استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
tetrahydroxy
دارای چهار هیدروکسیل درهر ملکول
flag football
نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
dispensations
وضع احکام دینی درهر دوره و عصر
dispensation
وضع احکام دینی درهر دوره و عصر
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
lap money
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
routine
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
routinely
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
routines
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
trial
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
pH
علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
ODI
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
Web crawler
نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند
constant displacement pump
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
oddest
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odder
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
standards
استاندارد
modulus
استاندارد
standard
استاندارد
canonical
استاندارد
high and dry
<idiom>
استاندارد
silver standard
استاندارد نقره
standard measure
اندازه استاندارد
standard ohm
اهم استاندارد
standard pascal
پاسکال استاندارد
standard pitch
گام استاندارد
standard price
قیمت استاندارد
standard rate
نرخ استاندارد
standardizes
استاندارد نمودن
standard section
پروفیل استاندارد
standard solution
محلول استاندارد
standard specification
دستورات استاندارد
standard temperature and pressure
شرایط استاندارد
secondary standard
استاندارد ثانویه
standardize
استاندارد نمودن
magnetic standard
اهنربای استاندارد
standardizing
استاندارد نمودن
resistance standard
مقاومت استاندارد
primary standard
استاندارد اولیه
standard atmosphere
اتمسفر استاندارد
standard bar
میله استاندارد
standard cell
پیل استاندارد
standard condition
شرایط استاندارد
standard costs
هزینههای استاندارد
standard error
خطای استاندارد
nonstandard
غیر استاندارد
normal temperature and pressure
شرایط استاندارد
standard candle
شمع استاندارد
standard interface
واسطه استاندارد
standard interface
رابط استاندارد
standard specification
مقررات استاندارد
standardization
استاندارد سازی
standard function
تابع استاندارد
dialect
ی در زبان استاندارد
traditional chess
شطرنج استاندارد
atmospheres
اتمسفر استاندارد جو
atmosphere
اتمسفر استاندارد جو
standard
استاندارد همگون
standards
استاندارد همگون
frequency standard
استاندارد فرکانس
boilerplate
متن استاندارد
basic standard cost
قیمت استاندارد
basic standard
استاندارد اولیه
dialects
ی در زبان استاندارد
standardized
استاندارد شده
standard resistor
مقاومت استاندارد
table lamp
لامپ استاندارد
standardising
استاندارد نمودن
standards of living
استاندارد زندگی
standard of living
استاندارد زندگی
standardises
استاندارد نمودن
substandard
زیر استاندارد
standardised
استاندارد نمودن
standard class
درجه استاندارد
standard conversion factor
ضریب تبدیل استاندارد
mnemonic
استاندارد اختصار کلمه
up to par/scratch/snuff/the mark
<idiom>
متناسب با استاندارد طبیعی
NDIS
واسط دستور استاندارد
standard heat of formation
گرمای تشکیل استاندارد
clark
پیل استاندارد کلارک
standard hydrogen electrode
الکتورد هیدروژن استاندارد
calibration
مین یک بررسی استاندارد
cut the mustard
<idiom>
به حد استاندارد لازم رسیدن
data encyption standard
استاندارد حفافت داده
standard electrode potential
پتانسیل استاندارد الکترود
ieee
واسط استاندارد IEEE
standard oil company
استاندارد اویل کمپانی
standard oil company
شرکت نفت استاندارد
standard oxidation potential
پتانسیل اکسایش استاندارد
standard penetration
ازمایش نفوذی استاندارد
standard product cost
ارزش تولید استاندارد
ansi
کدهای استاندارد ANSI
ambient quality standard
استاندارد کیفیت پرمون
pop up menu
منوی غیر استاندارد
standard electrode potential
پتانسیل الکترود استاندارد
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
nibble
نصف طول بایت استاندارد
per standard compass
برحسب قطب نمای استاندارد
standard
عیار قانونی استاندارد مقرر
nybble
نصف طول بایت استاندارد
RJ connector
استاندارد عمومی اتصال چهارسیمی
ntp
pressure temperatureand normalشرایط استاندارد
international organisation for standard
موسسه بین المللی استاندارد
international standard atmosphere
اتمسفر استاندارد بین المللی
raunchy
پست تر از استاندارد یا میزان متداول
nibbling
نصف طول بایت استاندارد
raunchiest
پست تر از استاندارد یا میزان متداول
raunchier
پست تر از استاندارد یا میزان متداول
metric
اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
calibrating standard
تنظیم شده به صورت استاندارد
nibbled
نصف طول بایت استاندارد
nibbles
نصف طول بایت استاندارد
dif
استاندارد مخصوص فایلهای داده
current standard cost
هزینه استاندارد و مورد قبول
feed back
اخذ اطلاعات ومقایسه ان با استاندارد
ieee
استاندارد مون Token Bus
standards
عیار قانونی استاندارد مقرر
stp
pressure temperatureand standardشرایط استاندارد
standard free energy of formation
انرژی ازاد تشکیل استاندارد
ice point
دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
tons
واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
clouts
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
NetBIOS
استاندارد دستورات که غالبا استفاده میشود.
advanced
یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
ton
واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
ieee
استاندارد بیان کننده اتصالات داده با......... و........
standardizes
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardize
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardising
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
ansi
گونه استاندارد زبان برنامه نویس C
standardises
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
clout
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
army standard score
نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
standardizing
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardised
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
Industry Standard Architecture
استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
density attitude
ارتفاع مربوط به غلظت استاندارد هوا
ECMA
استاندارد نشانههای برای رسم فلوچارت
eisa
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
clouted
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clouting
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
extended industry standard architecture
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
sops
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sop
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
FTAM
روش استاندارد ارسال فایل OSI
Bell compatible modem
مودمی که طبق استاندارد AT & T کار میکند
Hewlett Packard
مجموعه دستورات استاندارد برای شرح گرافیک
depreciation of currency
کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
qualities
استاندارد متن چاپ شده از یک چاپگر مشخص
differential effects
اثرتغییر شرایط استاندارد روی سهمی گلوله
modularization
برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
quality
استاندارد متن چاپ شده از یک چاپگر مشخص
international file format
استاندارد فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-LD
ieee
استاندارد بیان کننده سیستم شبکه اینترنت
MCGA
استاندارد آداپتور گرافیک رنگی در کامپیوترهای IBM PC
asynchronous
2-استاندارد CCITT , ANSI مربوط به ارسال خانه
gauge railway
فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
Green Book
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
basics
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com