Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
English
Persian
denial
عدم پذیرش حاشا
denials
عدم پذیرش حاشا
Other Matches
cod forfend
حاشا
never
حاشا
far from it
حاشا
god f.
حاشا
heaven f.
حاشا
denies
حاشا کردن
denying
حاشا کردن
denied
حاشا کردن
deny
حاشا کردن
deny
انکار یا حاشا کردن
denying
انکار یا حاشا کردن
denied
انکار یا حاشا کردن
denies
انکار یا حاشا کردن
admittance
پذیرش
acceptances
پذیرش
receptions
پذیرش
acceptance limit
حد پذیرش
assents
پذیرش
assenting
پذیرش
assented
پذیرش
assent
پذیرش
adoption
پذیرش
acceptation
پذیرش
inductions
پذیرش
induction
پذیرش
admissions
پذیرش
admission
پذیرش
intakes
پذیرش
intake
پذیرش
reception
پذیرش
acceptance
پذیرش
patients
پذیرش
patient
پذیرش
admission rate
میزان پذیرش
social acceptance
پذیرش اجتماعی
selective admission
پذیرش انتخابی
receptivity
قدرت پذیرش
magnetic susceptibility
پذیرش مغناطیسی
admission
پذیرش به بیمارستان
induction station
مرکز پذیرش
imprimatur
تصویب پذیرش
adequately
[sufficiently]
<adv.>
قابل پذیرش
sufficiently
<adv.>
قابل پذیرش
group acceptance
پذیرش گروهی
admission requirements
شرایط پذیرش
tolerability
قابلیت پذیرش
cry uncle
<idiom>
پذیرش شکست
face the music
<idiom>
پذیرش نسخه
acceptable
<adj.>
قابل پذیرش
adequate
<adj.>
قابل پذیرش
good
[sufficient]
<adj.>
قابل پذیرش
satisfactory
<adj.>
قابل پذیرش
sufficient
<adj.>
قابل پذیرش
sufficing
<adj.>
قابل پذیرش
receptionist
متصدی پذیرش
Reception
پذیرش هتل
admission port
دریچه پذیرش
acceptance of offer
پذیرش پیشنهاد
repulsion
عدم پذیرش
receptions
دریافت پذیرش
acceptance test
آزمون پذیرش
reception
دریافت پذیرش
acceptable
قابل پذیرش
rejection
عدم پذیرش
admission of liability
پذیرش تعهدات
refusing
عدم پذیرش
refuses
عدم پذیرش
refused
عدم پذیرش
refuse
عدم پذیرش
hire out
<idiom>
پذیرش برای شغل
susceptive
پذیرنده اماده پذیرش
reject
عدم پذیرش چیزی
rejected
عدم پذیرش چیزی
take a back seat
<idiom>
پذیرش پستترین مقام
receives
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
receive
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
acceptability
قابلیت پذیرش پسندیدگی
susceptible
حساس مستعد پذیرش
receptee
افراد مورد پذیرش
readiness to accept
آمادگی برای پذیرش
application study
بررسی پذیرش اماد
rejects
عدم پذیرش چیزی
rejecting
عدم پذیرش چیزی
bankable
قابل پذیرش در بانک
college admission tests
آزمونهای پذیرش دانشجو
impassablility
غیر قابل پذیرش
acceptance sampling
پذیرش کالاپس از نمونه برداری
receptions
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
americanization
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
market acceptance
پذیرش کالا توسط بازار
declaration of intention
افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
taking of evidence
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
hearing of evidence
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
reception
قدرت پذیرش پذیرایی کردن
emergency admission
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
keyboard send receive
صفحه کلید ارسال- پذیرش
ksr
کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
sensate
اماده پذیرش حس احساس کردن
take one's own medicine
<idiom>
پذیرش محاکمه بدون شکایت
freeload
<idiom>
پذیرش غذا وخانه باهزینه دیگری
write off
<idiom>
پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
to refuse somebody admittance to something
پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
throw up one's hands
<idiom>
توقف تلاش ،پذیرش موفق نشدن
interactive
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
accepts
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accept
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepting
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
to go down
[in a particular way]
with somebody
برای کسی
[به سبک ویژه ای]
قابل پذیرش بودن
legal
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
focusses
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussed
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focuses
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focused
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
reception station
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
focus
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussing
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
medium
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
mediums
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
form utility
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
dos
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
framing error
خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
AT command set
حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
direct admission
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
acceptance sampling
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
parity
نشانگری که نشان میدهد آیا داده بررسی پذیرش شده است یا نه یا اینکه داده پیرستی زوج یا فرد دارد
newer
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
induction station
دفتر استخدام دفتر پذیرش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com