Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
range markers
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
Other Matches
driving range
علامت تعیین کننده فاصله ها
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
earth work
عملیات خاکی
earthworks
عملیات خاکی
amphibious operation
عملیات اب خاکی
amphibious demonstration
عملیات اب خاکی نمایشی
amphibious demonstration
عملیات نمایشی اب خاکی
joint amphibious operations
عملیات مشترک اب خاکی
amphibious squadron
گردان عملیات اب خاکی
landing threshold
نقطه شروع عملیات اب خاکی
initiating directive
دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
scraper
یکی از ماشینهای عملیات خاکی
numbered wave
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
amphibious command ship
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
good
مسیر خاکی مرطوب و محکم
assault shipping
ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
boat team
تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
boat group
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
beach master
افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
assault area diagram
نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
sea echelon
بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
transfer area
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
route
تعیین خط مسیر
routes
تعیین خط مسیر
redirection
تعیین مسیر
route
مسیر چیزیرا تعیین کردن
input output redirection
تعیین مسیر ورودی- خروجی
routes
مسیر چیزیرا تعیین کردن
intended track
مسیر تعیین شده هواپیما
barging
خطا در تعیین مسیر قایق
visual omnidirectional range
سیستم تعیین مسیر هواپیمابطریق بصری
pathfinders
هواپیمای علامت گذار مسیر
pathfinder
هواپیمای علامت گذار مسیر
proportional navigating
هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
cadastral surveys
عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
pathfinder
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
pathfinders
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
marshalling
تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
command heading
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
drift float
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
escape line
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
attack transport
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
expansion path
مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
designative
اشاره کننده تعیین کننده
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
indicating
تعیین کننده
determinative
تعیین کننده
determinant
تعیین کننده
determinants
تعیین کننده
crucially
تعیین کننده
crucial
تعیین کننده
sentinels
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinel
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
decision
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decisions
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
determining tendency
گرایش تعیین کننده
oddsmaker
تعیین کننده امتیاز
electroscope
تعیین کننده برق
crucial experiment
ازمایش تعیین کننده
determinants
عامل تعیین کننده
form determinant
تعیین کننده شکل
coefficient of determination
ضریب تعیین کننده
dream determinant
تعیین کننده رویا
determinant
عامل تعیین کننده
rorschach determinant
تعیین کننده رورشاخ
antiamphibious minefield
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
assault craft
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
rate determining step
مرحله تعیین کننده سرعت
laser disignator
تعیین کننده هدف لیزری
authenticator
تعیین کننده سیستم نشانی
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
timing disc
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
advisory signal
علامت یادآوری کننده
logotype
علامت متمایز کننده
fault localization apparatus
دستگاه تعیین کننده محل خطا
burster course
مسیر منفجر کننده
course stabilizer
تثبیت کننده مسیر
cut off attack
تک قطع کننده مسیر
service element
عنصرشرکت کننده در عملیات عنصرخدماتی
gyroscope
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
words of limitation
الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
gyroscopes
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
doppler radar
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
air transport allocations board
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
vanes
علامت بادنما پرده جدا کننده
vane
علامت بادنما پرده جدا کننده
boat lanes
خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
service component
نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
area coordination group
گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
air force component
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
control ship
ناو کنترل کننده عملیات دریایی
tasking
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
boxman
عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
component change order
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
short
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shortest
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
stabilizing fin
پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
shorter
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
course recorder
دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
command destruct signal
علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
air force component
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
localizer
انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
off roader
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
homing adaptor
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
crossing target
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
flags
ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
carries
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
parameters
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameter
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
carried
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
flag
ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
carrying
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
datum dan buoy
علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
square in
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
open loop system
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
plotted
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
policy maker
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
pile height
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
cartels
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
counterflak
اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
marker
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
authentication
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
symbol
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
automonitor
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
symbol
علامت ترسیمی علامت فرمولی
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
characters
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
visiting correspondent
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
dosimetry
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
locating
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
air priorities committee
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com