Total search result: 304 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
distance meter |
فاصله سنج |
intervalometer |
فاصله سنج |
range meter |
فاصله سنج |
telemeter |
فاصله سنج |
|
|
Search result with all words |
|
bridge |
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ |
bridged |
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ |
bridges |
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ |
score |
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی |
scored |
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی |
scores |
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی |
focus |
فاصله کانونی |
focused |
فاصله کانونی |
focuses |
فاصله کانونی |
focussed |
فاصله کانونی |
focusses |
فاصله کانونی |
focussing |
فاصله کانونی |
near miss |
فاصله خیلی دور دو هواپیما |
near misses |
فاصله خیلی دور دو هواپیما |
interrupted |
فاصله دار |
leading |
فاصله خطوط |
spread |
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن |
spreads |
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن |
align |
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط |
aligned |
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط |
aligning |
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط |
aligns |
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط |
thin |
با یک فاصله کم بین دو سطح |
thinned |
با یک فاصله کم بین دو سطح |
thinners |
با یک فاصله کم بین دو سطح |
thinnest |
با یک فاصله کم بین دو سطح |
thins |
با یک فاصله کم بین دو سطح |
approach |
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا |
approached |
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا |
approaches |
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا |
clearance |
فاصله باز |
clearance |
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی |
clearance |
فاصله |
clearance |
هوا فضای خالی فاصله |
paragraph |
فاصله گذاری کردن |
paragraphs |
فاصله گذاری کردن |
hand |
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان |
handing |
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان |
indent |
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ |
indenting |
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ |
indents |
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ |
void |
فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری |
blank |
فاصله |
blankest |
فاصله |
lore |
فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار |
golf course |
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است |
golf courses |
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است |
space |
جا فاصله |
space |
فاصله دادن فاصله داشتن |
space |
فاصله گذاشتن |
space |
فاصله |
space |
جا فاصله مدت |
space |
فاصله مدت |
spaces |
جا فاصله |
spaces |
فاصله دادن فاصله داشتن |
spaces |
فاصله گذاشتن |
spaces |
فاصله |
spaces |
جا فاصله مدت |
spaces |
فاصله مدت |
octave |
فاصله بین دو فرکانس بانست 2:1 |
octaves |
فاصله بین دو فرکانس بانست 2:1 |
drop |
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری |
dropped |
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری |
dropping |
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری |
drops |
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری |
wheelbase |
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ |
wheelbases |
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ |
thick |
با فاصله زیاد از دوسطح |
thicker |
با فاصله زیاد از دوسطح |
thickest |
با فاصله زیاد از دوسطح |
easily |
بردن با فاصله زیاد |
away |
دور فاصله دار |
perspective |
روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله |
perspectives |
روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله |
fascism |
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود |
intermission |
فاصله عود |
intermissions |
فاصله عود |
distant |
فاصله دار |
vacation |
فاصله دو اجلاس |
vacations |
فاصله دو اجلاس |
dash |
فاصله میان دو حرف خط تیره |
dash |
خط فاصله مستقیم جلو رفتن |
dashed |
فاصله میان دو حرف خط تیره |
dashed |
خط فاصله مستقیم جلو رفتن |
dashes |
فاصله میان دو حرف خط تیره |
dashes |
خط فاصله مستقیم جلو رفتن |
distance |
فاصله |
distances |
فاصله |
head |
طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد |
bumper |
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود |
bumpers |
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود |
edge |
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت |
edges |
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت |
spaced |
فاصله دار |
haul |
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه |
hauled |
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه |
hauling |
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه |
hauls |
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه |
hole |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
holed |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
Other Matches |
|
following distance |
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها |
single space |
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن |
point blank range |
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف |
interval |
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان |
collision parameter |
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان |
alleyways |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
alley |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
alleys |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
holes |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
holing |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
close march |
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی |
go no go |
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن |
interregna |
فاصله |
tele |
فاصله |
range |
فاصله |
interregnum |
فاصله |
unremittingly |
بی فاصله |
equidistant |
هم فاصله |
interregnums |
فاصله |
per saltum |
بی فاصله |
blank character |
فاصله |
spacing |
فاصله |
head space |
فاصله سر |
discontinuance |
فاصله |
intermittence |
فاصله |
em dash |
خط فاصله ام |
en dash |
خط فاصله ان |
intermezzo |
فاصله |
gap |
فاصله |
hiatus |
فاصله |
single space |
تک فاصله تو هم |
space bar |
فاصله زن |
length |
فاصله |
lengths |
فاصله |
diastema |
فاصله |
ranges |
فاصله |
gaps |
فاصله |
interval |
فاصله |
ranged |
فاصله |
signal distance |
فاصله علامتی |
shim |
فاصله پرکن |
social distance |
فاصله اجتماعی |
spanned |
فاصله معین |
span |
فاصله معین |
soft carriage return |
خط فاصله خالی |
respite _ |
فاصله استراحت |
time out |
وقفه فاصله |
safe distance |
فاصله بی خطر |
focal distance |
فاصله کانونی |
spanning |
فاصله معین |
sight distance |
فاصله دید |
elongation |
فاصله زاویهای |
interim |
فیمابین فاصله |
spans |
فاصله معین |
interlude |
بادخور فاصله |
interludes |
بادخور فاصله |
time lag |
فاصله زمانی |
time lags |
فاصله زمانی |
shouting distance |
فاصله صدا رس |
head space |
فاصله سر تیربار |
f. distance or length |
فاصله کانونی |
dutter |
فاصله ستونها |
diatessaron |
فاصله یک چهارم |
interspace |
فاصله مدت |
deflationary gap |
فاصله تنزلی |
interval confidence |
فاصله اطمینان |
dead rise |
فاصله مرده |
keyspace |
فاصله کلیدی |
known distance |
فاصله معلوم |
fiducial interval |
فاصله اطمینان |
haul distance |
فاصله حمل |
hard space |
فاصله واصل |
ignition gap |
فاصله جرقه |
ignition spark gap |
فاصله جرقه |
infighting |
نبرد در فاصله کم |
frequency spacing |
فاصله فرکانس |
frequency distance |
فاصله فرکانس |
input gap |
فاصله اولیه |
focal length |
فاصله کانونی |
confidence interval |
فاصله اعتماد |
confidence interval |
فاصله اطمینان |
mode interval |
فاصله نما |
normal interval |
فاصله معمولی صف |
angular distance |
فاصله زاویهای |
piston clearnce |
فاصله پیستون |
interstice |
ترک فاصله |
spacing |
فاصله بندی |
spacing |
فاصله گذاری |
polar distance |
فاصله قطبی |
gulfs |
فاصله زدوری |
gulf |
فاصله زدوری |
magnet gap |
فاصله هوایی |
line to line spacing |
فاصله سطور |
coherence distance |
فاصله همدوسی |
code distance |
فاصله رمز |
close range |
فاصله نزدیک |
center distance |
فاصله ازمرکز |
center distance |
فاصله مرکزی |
lattice spacing |
فاصله شبکه |
light gap |
فاصله نور |
light gap |
فاصله روشنایی |
line spacing |
فاصله سطرها |
line spacing |
فاصله سطر |
line spacing |
فاصله خطوط |
blank character |
دخشه فاصله |
class interval |
فاصله طبقه |
time period |
فاصله زمان |
white space |
فاصله سفید |
vertical interval |
فاصله عمودی |
unspaced practice |
تمرین بی فاصله |
unit distance |
با فاصله واحد |
tritone |
فاصله سه گام |
tritone |
فاصله سه اهنگ |
track pitch |
فاصله شیار |
tooth gap |
فاصله دندانه |
period/stretch/lapse of time |
فاصله زمان |
time span |
فاصله زمان |
period |
فاصله زمان |
spacing bias |
پیشقدر فاصله |
space condition |
حالت فاصله |
removed |
فاصله خانوادگی |
river |
فاصله سفید |
interval |
فاصله زمانی |
interval |
فاصله تاکتیکی |
stadimeter |
فاصله یاب |
rivers |
فاصله سفید |
subinterval |
فاصله فرعی |
time interval |
فاصله زمانی |
lapse |
فاصله زمانی |
terraces spacing |
فاصله تراسها |
lapses |
فاصله زمانی |
space bar |
فاصله گذار |
space condition |
شرط فاصله |
interval |
فاصله [ریاضی] |
lapsing |
فاصله زمانی |
interval timer |
زمان سنج فاصله |
interstellar space |
فاصله میان ستارگان |
interspace |
فاصله بین دوچیز |
hairbreadth |
فاصله خیلی کم تنگنا |
critical anode distance |
فاصله بحرانی اندی |
grid interval |
فاصله خطوط شبکه |
hole center distance |
فاصله مرکز سوراخ |
lacuna |
فاصله جای خالی |
contour interval |
فاصله میزان منحنی |
contour interval |
فاصله خطوط واصل |
counterinterval |
فاصله میزان منحنی |
ideal irrigation interval |
فاصله مطلوب ابیاری |
iteract |
فاصله میان دو پرده |
spatial information |
اطلاعات فضایی [فاصله ای] |
interspace |
فاصله دار کردن |
energy gap |
فاصله سطوح انرژی |
energy gap between two bands |
فاصله انرژی دو نوار |
entracte |
فاصله میان دو پرده |
fencing measure |
فاصله معمولی دو شمشیرباز |
interdental space |
فاصله میان دو دندان |
fixed spacing |
فاصله دهی ثابت |
interblock gap |
فاصله میان بلوکی |
economic haul distance |
فاصله اقتصادی حمل |
ecological distance |
فاصله بوم شناختی |
interplanar spacing |
فاصله بین صفحهای |
spacial information |
اطلاعات فضایی [فاصله ای] |
distance line |
طناب تنظیم فاصله |
distance protection |
وسیله حفافت فاصله |
distributed lag |
توزیع فاصله زمانی |
distributed learning |
یادگیری فاصله دار |
distributed practice |
تمرین فاصله دار |
internuclear distance |
فاصله بین هستهای |
interatomic spacing |
فاصله بین اتمی |
insofar as |
در چنان درجه و یا فاصله |
space mark |
علامت فاصله گذاری |
vergency |
عکس فاصله کانونی |
overhear |
از فاصله دور شنیدن |
range marker |
فاصله یاب راداری |
proportional spacing |
فاصله دهی مناسب |
wing spread |
فاصله بین دو سر بال |
without interruption |
بدون فاصله دمریز |
zenith distance |
فاصله ارتفاع نافر |
relative aperture |
نسبت فاصله کانونی |
overtaking sight distance |
فاصله دیدپیش افتی |
spacebar |
کلید فاصله گذار |
spaced repetition |
تکرار فاصله دار |
row stack |
فاصله اماد از دیوار |
track spacing |
فاصله بین تعقیبها |
stopping sight distance |
فاصله دید ایست |
time lag |
فاصله زمانی مرده |
understrung |
فاصله زه تا دستگیره کمان |
time lags |
فاصله زمانی مرده |
zoom |
فاصله عدسی را کم و زیادکردن |
zoomed |
فاصله عدسی را کم و زیادکردن |
zooms |
فاصله عدسی را کم و زیادکردن |
deflationary gap |
فاصله حاصل از رکود |
anchorage distance |
فاصله تکیه گاهی |
interplanar crystal spacing |
فاصله بین صفحهای |
overhearing |
از فاصله دور شنیدن |
calibration marker |
فاصله یاب راداری |
light gap testing |
ازمایش فاصله نور |
overheard |
از فاصله دور شنیدن |
radar range mark |
فاصله یاب راداری |
overhears |
از فاصله دور شنیدن |
social distance scale |
مقیاس فاصله اجتماعی |