Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
standing part
قسمت ایستا
Other Matches
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
resting
ایستا
stagnation
ایستا
static ram
RA ایستا
stagnant
ایستا
static
ایستا
stationary
ایستا
portraint orientation
شکل ایستا
static balance
توازن ایستا
static dump
روگرفت ایستا
static analysis
تحلیل ایستا
static allocation
تخصیص ایستا
static relocation
جابجایی ایستا
static refresh
بازسازی ایستا
static ram
حافظه ایستا
static equilibrium
تعادل ایستا
static memory
حافظه ایستا
static file
فایل ایستا
static file
پرونده ایستا
static dump
روبرداری ایستا
static economy
اقتصاد ایستا
freeze-frame
قاب ایستا
static relocation
جابجاسازی ایستا
freeze-frames
قاب ایستا
photostatic
ایستا نوری
staticize
ایستا ساختن
static structure
ساخت ایستا
static balance
بالانس ایستا
portable standard
چراغ ایستا
static storage
انباره ایستا
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
monte carlo method
روش بررسی ایستا
impluse withstand voltage
فشار ضربهای ایستا
self supporting tower
برج خود ایستا
statics
مبحث اجسام ایستا
static storage allocation
تخصیص انباره ایستا
static analysis
تجزیه و تحلیل ایستا
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
statip shift register
ثبات تغییر مکان ایستا
tsr
برنامه مقیم پایانی ایستا
terminal and stay resident program
برنامه مقیم پایانی ایستا
static random access memory
حافظه دستیابی مستقیم ایستا
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
smog
میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
pseudo random
قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
cross section of a gravity dam
قسمت
snick
قسمت
kismet
قسمت
plank
قسمت
instalments
قسمت
batches
قسمت
arm
قسمت
section
قسمت
sections
قسمت
piece
قسمت
pieces
قسمت
installments
قسمت
instalment
قسمت
batch
قسمت
it fell to my lot to go
قسمت
internode
قسمت
data division
قسمت
compartmental
قسمت قسمت
caboodle
قسمت
segments
قسمت
department
قسمت
departments
قسمت
division
قسمت
divisions
قسمت
feck
قسمت
ratio
قسمت
ratios
قسمت
compartment
قسمت
in sections
قسمت قسمت
in part
در یک قسمت
compartments
قسمت
Corp
قسمت
dole
قسمت
underfoot
قسمت کف پا
sect
قسمت
sects
قسمت
head stall
قسمت سر
segment
قسمت
agency
قسمت
rashers
قسمت
piecemeal
قسمت به قسمت
unit
قسمت
part
قسمت
agencies
قسمت
cantos
قسمت
detachments
قسمت
canto
قسمت
detachment
قسمت
component
قسمت
units
قسمت
grist
قسمت
portion
قسمت
rasher
قسمت
percentage
قسمت
party
قسمت
partition
قسمت
partitions
قسمت
percentages
قسمت
components
قسمت
portions
قسمت
advance detachment
قسمت سرجلودار
administration building
قسمت اداری
chapter
قسمت باب
pouf
قسمت پف کردن
advance detachment
قسمت پیشرو
portion
سرنوشت قسمت
proportions
سهم قسمت
proportion
سهم قسمت
broadest
قسمت پهن
broader
قسمت پهن
active federal service
قسمت کادر
parcels
قسمت گره
advance party
قسمت پیشرو
radical
قسمت اصلی
chapters
قسمت باب
advance point
قسمت سر جلودار
advance point
قسمت نوک
department
قسمت هیئت
advance section
قسمت جلویی
seen
قسمت سوم see
active installation
قسمت فعال
broad
قسمت پهن
top round
قسمت گرد
overflow section
قسمت سر ریز سد
underbody
قسمت زیر
upside
بالاترین قسمت
vaward
قسمت جلو
whack up
قسمت کردن
whang
قسمت سهم
forehands
قسمت ممتاز
forehand
قسمت ممتاز
operating agency
قسمت اجرایی
portions
سرنوشت قسمت
discards
قسمت وازده
women's apartments
قسمت زنانه
northwards
قسمت شمالی
component
عضو قسمت
palmation
قسمت پنجهای
tripartition
قسمت سوم
topside
قسمت بالا
legs
بخش قسمت
leg
بخش قسمت
topsides
قسمت بالا
personnel section
قسمت پرسنلی
trichotomous
دارای سه قسمت
initials
اولین قسمت
initialling
اولین قسمت
initialled
اولین قسمت
initialing
اولین قسمت
initialed
اولین قسمت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com