English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (14 milliseconds)
English Persian
automatic cutout قطع خودکار
automatic interrupt قطع خودکار
Search result with all words
card وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
cards وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
stream نوعی روش تیرانداز خودکار واجرای رگبار در تیراندازیها رگبار مخلوط
streamed نوعی روش تیرانداز خودکار واجرای رگبار در تیراندازیها رگبار مخلوط
streams نوعی روش تیرانداز خودکار واجرای رگبار در تیراندازیها رگبار مخلوط
automata ماشینهای خودکار
cut روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
cuts روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
sheet وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
sheets وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
advanced که به سیستم عامل اجازه میدهد سخت افزارهای مناسب را خودکار تشخیص دهد
flexible استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید
generate استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generated استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generates استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generating استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
hand سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
handing سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powered نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powered تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powering نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powering تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powers نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powers تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
built-in تشخیص خطا و بررسی اعتبار به طور خودکار روی داده دریافت شده
robotics علم دستگاههای خودکار قسمتی از هوش مصنوعی درارتباط با روبوت علم طراحی و استفاده از روبوت
time ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
timed ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
times ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
stack ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacked ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
zone محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zones محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
default مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulted مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
numerical ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
jukebox جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukeboxes جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
automatically بطور خودکار
automate بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate خودکار کردن
automated بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated خودکار کردن
automates بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates خودکار کردن
automating بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating خودکار کردن
automation دستگاه تنظیم خودکار
automation خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
automation بطور خودکار کارکردن
automation خودکار کردن
automation خودکار سازی
automation اتوماسیون خودکار
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
mechanically بطور خودکار
telephone exchange مرکز تلفن خودکار
telephone exchanges مرکز تلفن خودکار
automaton ماشین خودکار
automatons ماشین خودکار
manually انجام شده با دست و نه خودکار
dial امکانی درمودم که خودکار شماره گیری میکند.
dialed امکانی درمودم که خودکار شماره گیری میکند.
dialled امکانی درمودم که خودکار شماره گیری میکند.
dials امکانی درمودم که خودکار شماره گیری میکند.
systematic خودکار سیستماتیک
print چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
printed چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
prints چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
auto پیوندیست بمعنی " خود" و " وابسته بخود" و " خودکار".
auto سیستمی که در آن کاغذ چاپگر به طور خودکار به صفحه بعد می رود
auto توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
auto امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
auto تابع تشخیص صحت خودکار پس از ضبط داده
auto خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
autos پیوندیست بمعنی " خود" و " وابسته بخود" و " خودکار".
autos سیستمی که در آن کاغذ چاپگر به طور خودکار به صفحه بعد می رود
autos توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
autos امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
autos تابع تشخیص صحت خودکار پس از ضبط داده
autos خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
script که به کاربر امکان انجام خودکار برنامه میدهد
automatic pilot دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
sidekick تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
automobile ماشین متحرک خودکار
automobiles ماشین متحرک خودکار
log مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
Other Matches
synchroreceiver دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatics خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
autoloader اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic check کنترل خودکار بررسی خودکار
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
aided tracking سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic coding برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
automatic خودکار
self-starter خودکار
auyomated خودکار
unattended خودکار
mechnical خودکار
preset خودکار
self acting خودکار
automatics خودکار
self-starters خودکار
automotive خودکار
ballpens خودکار ها
pen خودکار
automatous خودکار
ballpoints خودکار ها
automatic pipet پی پت خودکار
ball pens خودکار ها
unmanned خودکار
automaticity خودکار
autonomic خودکار
ballpoint pens خودکار ها
cutout فیوز خودکار
crane track جرثقیل خودکار
coach screw پیچ خودکار
automatic behavior رفتار خودکار
autofeather فدر خودکار
automatic titrator تیترکننده خودکار
ball point pen قلم خودکار
auto starter استارت خودکار
robots دستگاه خودکار
robot دستگاه خودکار
automatic tuning میزانساز خودکار
automatic treatment تسویه خودکار
automatic throttle ساسات خودکار
automatic testing ازمایش خودکار
automatics دستگاه خودکار
automatize خودکار کردن
automatic telephone system تلفن خودکار
automatic computer کامپیوتر خودکار
automatism بطور خودکار
fully automatic کاملا" خودکار
automatic steering device سکان خودکار
automatization خودکار شدن
full automatic تماما" خودکار
automatic rifle توپ خودکار
automatic weapon سلاح خودکار
autogenous welding جوشکاری خودکار
automatic control کنترل خودکار
automatic controller مراقب خودکار
automatic door switch کلید خودکار در
door switch کلید خودکار در
automatic drop اتصال خودکار
automatic fire اتش خودکار
automatic fire تیراندازی خودکار
automatic flasher چشمکزن خودکار
automatic mechanism مکانیزم خودکار
automatic focusing تمرکز خودکار
autotrace اثر خودکار
automatic machine دستگاه خودکار
automatic interrupt وقفه خودکار
automatic loader بارکن خودکار
autotype چاپ خودکار
automatic circuit breaker مدارشکن خودکار
automatic rifle تفنگ خودکار
automated office دفتر خودکار
automatization خودکار کردن
automatic aiming تعقیب خودکار
automatic tracking تعقیب خودکار
autotrack تعقیب خودکار
auyomated خودکار شده
automatic balance ترازوی خودکار
automatic regulation تنظیم خودکار
automatic record changer گرام خودکار
automatic bass compensation بمرسان خودکار
automatic buret بورت خودکار
automatic carriage تعویض خودکار
automatic check مقابله خودکار
automatic check ازمایش خودکار
automatic telephone تلفن خودکار
autosave ضبط خودکار
self loading پرشونده خودکار
player piano پیانو خودکار
semi automatic نیم خودکار
self test ازمایش خودکار
power steering فرمان خودکار
sub-machine guns تیربار خودکار
self destroying منفجرشونده خودکار
repeating firearm اسلحه خودکار
push botton وسایل خودکار
semiautomatic نیمه خودکار
sub-machine gun تیربار خودکار
flashguns فلاش خودکار
flashgun فلاش خودکار
automatic دستگاه خودکار
mechanical sawmill اره خودکار
automatic coping lathe ماشین تراش خودکار
automatic reel قرقره خودکار ماهیگیری
automatic frequency control نافم خودکار بسامد
automatic hyphenation خط تیره گذاری خودکار
autostart routine روال اغازگر خودکار
automatic font downloading استقرار خودکار فونت
automatic weapon جنگ افزار خودکار
automatic data processing پردازش خودکار داده ها
autosyn هماهنگ کننده خودکار
automatic exchange رد و بدل کننده خودکار
automatic lathe ماشین تراش خودکار
automatic grinder چرخ سمباده خودکار
autorepeat key کلید تکرار خودکار
automatic supply سیستم اماد خودکار
automatic supply روش خودکار اماد
automatic punching machine دستگاه منگنه خودکار
automatic telephone system سیستم تلفن خودکار
automatic timer زمان سنج خودکار
automatic timing advance تنظیم کننده خودکار
automatic tipper تخلیه کننده خودکار
automatic welding machine دستگاه جوشکاری خودکار
automatic typesetting حروف چینی خودکار
automatic voice network شبکه صوتی خودکار
automatic volume control نافم خودکار صدا
automatic volume expansion گسترش خودکار صدا
automatic stabilizer تثبیت کننده خودکار
automatic spark advance میزان کردن خودکار
automatic send/reciever ارسال و دریافت خودکار
automatic message switching انتخاب خودکار پیام
automatic milling machine دستگاه فرز خودکار
automatic phase control نافم خودکار فاز
ballpoint pen خودکار [نوشت افزار]
biro [British] خودکار [نوشت افزار]
ball pen خودکار [نوشت افزار]
automatic recalculation محاسبه مجدد خودکار
ballpen خودکار [نوشت افزار]
automatic release قطع کننده خودکار
ballpoint خودکار [نوشت افزار]
automatic sawing machine دستگاه اره خودکار
automatic screw machine دستگاه پیچ خودکار
automatic water level recorder تراز اب نگار خودکار
unattended به طور خودکار بی خلبان
controlled stick steering دسته دنده خودکار
chucking automatic مهار کردن خودکار
central exchange مرکز تلفن خودکار
built in stabilizers تثبیت کنندههای خودکار
adp پردازش داده خودکار
atm ماشین سخنگوی خودکار
coupled mode روش کنترل خودکار
isolation diode لامپ دو قطبی خودکار
industrial robot دستگاه خودکار صنعتی
automatics جنگ افزار خودکار
pluviograph باران سنج خودکار
manual telephone system تلفن غیر خودکار
perpetual motion machine ماشین خودکار دائمی
permanent oppropriation سیستم اماددایمی یا خودکار
exchange office مرکز تلفن خودکار
drop press پتک خودکار اهنگری
telephone central office مرکز تلفن خودکار
drop hammer پتک خودکار اهنگری
direction finder جهت یاب خودکار
design automation طراحی به طور خودکار
pom-poms مسلسل خودکار دورزن
four spindle automatic machine دستگاه خودکار با چهارهرزگرد
axis of control محورکنترل خودکار هواپیما
self acting خودکار عمل کننده
switching central مرکز تلفن خودکار
automatic boring machine دستگاه درل خودکار
automatic drilling machine دستگاه درل خودکار
automatic c bias ولت شبکه خودکار
self bias ولت شبکه خودکار
submachinegun تیربار نیم خودکار
automatic جنگ افزار خودکار
fully automatic machine دستگاه تماما"خودکار
automatic gain control نافم خودکار فزونسازی
semi automatic telephone system تلفن نیم خودکار
governing mode روش کنترل خودکار
automatic annunciator زنگ احضار خودکار
autoloading باری نیم خودکار
self focus تنظیم تمرکز خودکار
autographic مربوط به ثبات خودکار
automatic coing برنامه نویسی خودکار
pom-pom مسلسل خودکار دورزن
ground controled approach دستگاه تقرب خودکار
blowback عقب نشینی خودکار
garand rifle نوعی تفنگ نیمه خودکار
junction selector مرکز تلفن خودکار سلکتوری
eyelesi دستگاه کنترل خودکار هواپیما
ground controled approach دستگاه فرود خودکار هواپیما
gated automatic gain control تنظیم بهره با کلید خودکار
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com