Total search result: 183 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
concise |
لب گو فشرده ومختصر |
|
|
Other Matches |
|
symmetrical compression |
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد |
curt |
کوتاه ومختصر |
self- |
فایل فشرده که حاوی برنامهای است که محتوای آن را از حالت فشرده در می آورد |
congested |
فشرده انباشته شده بهم فشرده |
Intel |
فناوری نرم افزاری ساخت intel که به کامپیوتر اجازه میدهد تا تصاویر ویدیویی فشرده را ذخیره و بازیابی کند با استفاده از روشهای فشرده سازی نرم افزاری |
Indeo |
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی |
turbojet |
توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده |
companding |
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند |
n-key rollover |
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند] |
squeezing |
فشرده |
squeezes |
فشرده |
squeezed |
فشرده |
squeeze |
فشرده |
compressed |
فشرده |
condensed |
فشرده |
condensed |
به هم فشرده |
congested |
در هم فشرده |
intensive |
فشرده |
compressive |
فشرده |
strained |
فشرده |
compressed file |
فایل فشرده |
condensed type |
نوع فشرده |
massive |
گنده فشرده |
compaction |
فشرده سازی |
massively |
گنده فشرده |
compressed air |
هوای فشرده |
compactions |
فشرده سازی |
compact section |
مقطع فشرده |
laser |
دیسک فشرده |
succinct |
مجمل فشرده |
compresses |
هم فشرده کردن |
compress |
هم فشرده کردن |
packing |
فشرده سازی |
alloy steel |
فولاد فشرده |
cast up |
فشرده کردن |
coarctate |
بهم فشرده |
compact disk |
دیسک فشرده |
cast iron |
فولاد فشرده |
lasers |
دیسک فشرده |
compressing |
هم فشرده کردن |
repressed brick |
اجر فشرده |
dice |
رقابت فشرده |
press board |
مقوای فشرده |
press part |
بخش فشرده |
dicing |
رقابت فشرده |
dices |
رقابت فشرده |
diced |
رقابت فشرده |
depressed |
فشرده شدن |
pack |
فشرده سازی |
seried |
بهم فشرده |
steel aloy |
فولاد فشرده |
packs |
فشرده سازی |
packed decimal |
دهدهی فشرده |
incompressible |
فشرده نشدنی |
package program |
برنامه فشرده |
mass practice |
تمرین فشرده |
condensed type |
چاپ فشرده |
ice crete |
بتون فشرده |
fasciated |
بهم فشرده |
condensive load |
بار فشرده |
crushed <adj.> <past-p.> |
فشرده شده |
packed decimal |
عدد اعشاری فشرده |
decompress |
ناهم فشرده کردن |
principal types of foot |
فشرده کننده آب سنگین |
condensed structural formula |
فرمول ساختاری فشرده |
repressed brick |
اجر فشرده شده |
packed snow |
برف فشرده شده |
die pressed part |
بخش فشرده حدیدهای |
compacts |
بهم فشرده خلاصه |
pinch effect |
اثر فشرده سازی |
laminated plastic material |
ماده فشرده متورق |
prestressed concrete |
بتن پیش فشرده |
CD audio |
روی دیسک فشرده |
forced alternating current |
جریان متناوب فشرده |
caisson foundation |
پی سازی با هوای فشرده |
packing density |
تراکم فشرده سازی |
air compressor |
هوای فشرده ساز |
compander |
فشرده و نافشرده کننده |
CD DA |
روی دیسک فشرده |
press |
تاکتیک دفاعی فشرده |
compacting |
بهم فشرده خلاصه |
compacting |
جمع وجور فشرده |
compacts |
جمع وجور فشرده |
compacted |
بهم فشرده خلاصه |
bumped |
بار فشرده شده |
compacted |
جمع وجور فشرده |
compact |
بهم فشرده خلاصه |
massive |
ساختمان فشرده ماسیو |
massively |
ساختمان فشرده ماسیو |
presses |
تاکتیک دفاعی فشرده |
compact |
جمع وجور فشرده |
compaction |
فشرده سازی متراکم کردن |
compacts |
روی دیسک فشرده را میدهد |
disc |
مراجعه مستقیم به دیسک فشرده |
compacted |
روی دیسک فشرده را میدهد |
compacting |
روی دیسک فشرده را میدهد |
fractal |
روش فشرده سازی تصاویر |
compact |
روی دیسک فشرده را میدهد |
images |
فشرده سایز داده یک تصویر |
image |
فشرده سایز داده یک تصویر |
A crash language course . |
دوره فشرده آموزش زبان |
discs |
مراجعه مستقیم به دیسک فشرده |
CD |
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری |
modes |
قالب کدگذاری دیسکهای فشرده |
air lift |
دستگاه ابکش با هوای فشرده |
mode |
قالب کدگذاری دیسکهای فشرده |
CDs |
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری |
file compression utility |
برنامه کمکی فشرده کردن فایل |
discrete |
الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر |
to cram |
فشرده درس خواندن [برای امتحانی] |
to mug up [British E] for an exam |
فشرده درس خواندن [برای امتحانی] |
to swot [British E] for an exam |
فشرده درس خواندن [برای امتحانی] |
compressing |
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود |
international file format |
استاندارد فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-LD |
compresses |
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود |
compress |
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود |
photo finish |
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده |
phalanx |
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه |
pneumatic disatch |
بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده |
phalanxes |
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه |
asymmetric video compression |
استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر |
pneumatic |
پرباد کار کننده باهوای فشرده دارای چرخ یا |
IFF |
استاندارد برای فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-CD |
CSLIP |
گونهای از پتروکل SLIP که داده را پیش از ارسال فشرده میکند |
compressor |
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است |
compressors |
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است |
pictured |
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel |
decompression |
تبدیل یک تصویر یا فایل داده فشرده به حالتی که قابل دیدن شود |
reduce |
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد |
reduces |
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد |
CD |
جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود |
reducing |
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد |
picture |
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel |
picturing |
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel |
CDs |
جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود |
CD quality |
چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد |
CD E |
فرصتی که اجازه ضبط و پاک کردن داده را از دیسک فشرده میدهد |
blast hole drill |
مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند |
pic |
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیو DVI شرکت Intel |
pictures |
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel |
CD I |
این استاندارد شامل توابع کد گذاری فشرده سازی و نمایش است |
compacts |
قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد |
compacting |
قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد |
fractal |
قالب فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند |
compacted |
قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد |
compact |
قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد |
FIF |
فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند |
mdr |
ثباتی در CPU که داده را پیش از پردازش یا حرکت به محلی از حافظه فشرده میکند |
hovercrafts |
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند |
portable |
کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود |
hovercraft |
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند |
pcm |
روش ذخیره سازی صدا در قالب دقیق و فشرده توسط کارتهای صوتی قوی |
JPEG++ |
حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند |
DoubleSpace |
برنامه نرم افزاری که بخشی از DOS-MS است و باعث فشرده سازی دیسک میشود |
DV I |
سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد |
Huffman code |
کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند |
JPEG |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی تصاور گرافیکی را به صورت فشرده در فایل روی دیسک بیان میکند |
compression |
نرم افزار مقیم که داده را موقع نوشتن فشرده میکند و هنگام خواندن به حالت اولیه بر می گرداند |
winchester disk |
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست |
DCC |
نور مغناطیسی در یک جعبه فشرده که برای ذخیره سازی دادههای کامپیوتری یا سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتالی به کار می رود |
pneumaticity |
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند |
ADPCM |
استاندارد CCITT برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتالی |
calculating |
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین |
tar |
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند |
production |
الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV |
productions |
الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV |
PLV |
الگوریتم فشرده سای ویدیو با بالاترین کیفیت که با ترتیب ویدیو تمام متحرک DVI کار میکند |
simm |
تخته مدار کوچک و فشرده با یک لبه اتصال در امتداد یک لبه که قط عات حافظه فرفیت را حمل میکند |
icing |
مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد |
air turbine starter |
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند |
adaptive channel allocation |
استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است |
lossless compression |
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت |
compacts |
فشرده کردن بهم متصل کردن |
compact |
فشرده کردن بهم متصل کردن |
compacting |
فشرده کردن بهم متصل کردن |
compacted |
فشرده کردن بهم متصل کردن |
DOR |
سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد |
zips |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
zipped |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
zipping |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
zip |
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است |
CD I |
استانداردهای سخت افزار و نرم افزار که داده و تصویر و متن را روی یک دیسک فشرده ترکیب میکند و به کاربر اجازه میدهد تا با نرم افزاری که روی ROM-CD ذخیره شده است کار کند |