English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (32 milliseconds)
English Persian
type ماشین کردن طبقه بندی کردن
typed ماشین کردن طبقه بندی کردن
types ماشین کردن طبقه بندی کردن
Other Matches
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
break down تجزیه کردن طبقه بندی کردن
resorts جدا کردن طبقه بندی کردن
resort جدا کردن طبقه بندی کردن
resorted جدا کردن طبقه بندی کردن
grade طبقه بندی کردن کلاسه کردن
grades طبقه بندی کردن کلاسه کردن
sort دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts دسته کردن طبقه بندی کردن
classify طبقه بندی کردن
categorizes طبقه بندی کردن
systemize طبقه بندی کردن
categorised طبقه بندی کردن
graduate طبقه بندی کردن
categorises طبقه بندی کردن
categorizing طبقه بندی کردن
graduating طبقه بندی کردن
graduates طبقه بندی کردن
classifies طبقه بندی کردن
pigeonhole طبقه بندی کردن
categorized طبقه بندی کردن
aggroup طبقه بندی کردن
layer طبقه بندی کردن
to categorize طبقه بندی کردن
classifying طبقه بندی کردن
categorize طبقه بندی کردن
layers طبقه بندی کردن
categorising طبقه بندی کردن
integrade [طبقه بندی داخلی کردن]
class طبقه بندی کردن رده
classed طبقه بندی کردن رده
intergrade طبقه بندی داخلی کردن
classes طبقه بندی کردن رده
classing طبقه بندی کردن رده
labels برچسب زدن طبقه بندی کردن
label برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled برچسب زدن طبقه بندی کردن
assort طبقه بندی کردن مناسب بودن
labeling برچسب زدن طبقه بندی کردن
staple فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
indexes لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
standardised بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
classifications طبقه بندی رده بندی
classification طبقه بندی رده بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
sorting طبقه بندی
systemization طبقه بندی
denomination طبقه بندی
denominations طبقه بندی
classification طبقه بندی
typification طبقه بندی
assortments طبقه بندی
low grade کم طبقه بندی
classifications طبقه بندی
grading طبقه بندی
division طبقه بندی
divisions طبقه بندی
assortment طبقه بندی
taxonomies طبقه بندی
stratification طبقه بندی
bracket طبقه بندی
taxonomy طبقه بندی
classifications طبقه بندی پیام
classification of soil طبقه بندی خاک
soil class طبقه بندی خاک
standardization همگونی طبقه بندی
job classification طبقه بندی شغلی
secret طبقه بندی سری
market grades and grading طبقه بندی بازار
vendor rating طبقه بندی فروشندگان
industrial classifications طبقه بندی صنعتی
job classification طبقه بندی شغل
suborder طبقه بندی فرعی
harmonic division طبقه بندی متناسب
budget classification طبقه بندی بودجه
speed rate increment طبقه بندی سرعت
classified طبقه بندی شده
harmonic proportion طبقه بندی متناسب
map classification طبقه بندی نقشه ها
classification of aggregate طبقه بندی خاکدانه ها
classification chart نمودار طبقه بندی
route classification طبقه بندی جاده ها
unclassified بدون طبقه بندی
accounting classification طبقه بندی حساب
unclassified طبقه بندی نشده
nondescript غیرقابل طبقه بندی
zootaxy طبقه بندی جانوران
computer classifications طبقه بندی کامپیوتر
nosology طبقه بندی بیماریها
classification طبقه بندی پیام
rug classification طبقه بندی فرش
classificatory مربوط به طبقه بندی
secrets طبقه بندی سری
service rating طبقه بندی پرسنلی
classifiable قابل طبقه بندی
taxonomist متخصص طبقه بندی
time تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
topsecret طبقه بندی به کلی سری
classified items اماد طبقه بندی شده
classified items اقلام طبقه بندی شده
classified material مدارک طبقه بندی شده
brussels nomenclature طبقه بندی تعرفه برکسل
glossography طبقه بندی و شرح زبانها
restricted data اطلاعات طبقه بندی شده
restricts بازداشت طبقه بندی مدارک
restricting بازداشت طبقه بندی مدارک
restrict بازداشت طبقه بندی مدارک
coinage طبقه بندی بهای مسکوک
international classification of طبقه بندی بین المللی بیماریها
classification yard line سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
accountable cryptomaterial مدارک و وسایل طبقه بندی شده
agct ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
access to classified material دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
systematist متخصص فائده سازی و طبقه بندی
army genetal classification test ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
taxon واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
shut down خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
operate تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
operates تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
operated تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
reserve on board مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
grain size classification طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
age grouping طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
arm 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
stratify طبقه طبقه کردن
stapler ماشین عدل بندی
staplers ماشین عدل بندی
lighting چراغ بندی ماشین
revamp دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
rig نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
marshalling yard محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
unit citation جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
unified soil classification system (uscs نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
harvester ماشین درو و باقه بندی
harvesters ماشین درو و باقه بندی
bumbled اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
overpacking دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
bumble اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
To do something slapdash. کاری را سرهم بندی کردن ( سمبل کردن )
bollix سرهم بندی کردن قاطی پاتی کردن
phytography طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
concurrently مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
partitions جدا کردن جزء بندی کردن
gaduate درجه بندی کردن تغلیظ کردن
to put on شرط بندی کردن تحمیل کردن
vamp وصله کردن سرهم بندی کردن
segregation جدا کردن درجه بندی کردن
partition جدا کردن جزء بندی کردن
portion تسهیم کردن سهم بندی کردن
gradate درجه بندی کردن مخلوط کردن
portions تسهیم کردن سهم بندی کردن
totalizator ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
totalizer ماشین ثبت شرط بندی اسب دوانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com