Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
usli |
مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ |
|
|
Other Matches |
|
ultra large scale integration |
مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ |
vlsi |
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع |
large scale integration |
مجتمع سازی در مقیاس بزرگ |
very large scale integration |
مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ |
lsi |
Integration Scale Large مجتمع سازی در مقیاس بزرگ |
slsi |
Intergration Scale SuperLarge تراشه هایی با تراکم ماوراء بزرگ |
integration |
مجتمع سازی |
small scale integration |
مجتمع سازی در مقیاس کوچک |
medium scale intergration |
مجتمع سازی در مقیاس متوسط |
medium scale integration |
مجتمع سازی در مقیاس متوسط |
electronic |
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند |
msi |
مجتمع سازی در مقیاس متوسط Integration Scale edium |
opto electronics |
تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک |
wafer scale integration |
یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند |
magnifcation |
بزرگ سازی |
magnification |
بزرگ سازی درشت نمایی |
magnifications |
بزرگ سازی درشت نمایی |
supernatural |
ماوراء طبیعی |
transcutaneous |
ماوراء پوستی |
ultraviolet |
ماوراء بنفش |
ultrafiche |
ماوراء فیش |
supersensible |
ماوراء محسوسات |
numinous |
ماوراء الطبیعه |
ultrasonics |
ماوراء صوت |
overseas |
ماوراء بحار |
hypersonic |
ماوراء الصوت |
pellucid |
حائل ماوراء |
aerospace |
فضای ماوراء جو |
transcutaneal |
ماوراء پوستی |
supersonic |
ماوراء صوت |
ultrasonic |
ماوراء صوت |
transmountain |
ماوراء کوهستانی |
transmontane |
ماوراء کوهستانی |
integrate circuit transistor |
ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع |
meta metalanguage |
ماوراء فوق زبان |
transduction |
عبور از ماوراء چیزی |
transfinite |
ماوراء اعداد محدود |
ultrahigh frequency |
بسامد ماوراء زیاد |
extraterrestrial radiation |
تابشهای ماوراء زمینی |
ultra violet radiation |
تشعشع ماوراء بنفش |
beyond |
انطرف ماوراء دورتر |
supersensible |
ماوراء عالم حواس |
transcendentalism |
فلسفه ماوراء الطبیعه |
supernaturalism |
فلسفه ماوراء طبیعه |
ultraviolet light |
نور ماوراء بنفش |
semiopaque |
کمی حاجب ماوراء |
violet ray |
اشعهء ماوراء بنفش |
rectification |
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی |
metaphysician |
دانشمند علوم ماوراء طبیعی |
metaphysics |
مبحث علوم ماوراء طبیعی |
metaphisical |
مربوط به علم ماوراء طبیعت |
ultrashort drilling |
مته کاری ماوراء صوت |
diathermic |
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز |
tramontane |
واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه |
ultraviolet ray |
اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش |
diathermanous |
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز |
My grandparents are six feet under. <idiom> |
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند. |
megalomania |
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ |
transmarine |
واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار |
metaphysical |
وابسته بعلم ماوراء طبیعی علوم معقول |
museum piece |
آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ] |
fossil |
آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ] |
macropterous |
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال |
big game |
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری |
dosimeter |
وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی |
grandparent |
پدر بزرگ یا مادر بزرگ |
grandam |
مادر بزرگ ننه بزرگ |
so large |
چندان بزرگ بقدری بزرگ |
grandparents |
پدر بزرگ یا مادر بزرگ |
aluminum paste |
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند |
cray |
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ |
calculating |
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین |
pilot materials |
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی |
colonies |
مجتمع |
complexes |
مجتمع |
complex |
مجتمع |
colony |
مجتمع |
regroups |
مجتمع شدن |
integrate electronics |
الکترونیک مجتمع |
integrates |
مجتمع کردن |
cell assembly |
مجتمع یاختهای |
integrate circuit |
مدار مجتمع |
port complex |
مجتمع بندری |
integrated program |
برنامه مجتمع |
integrate |
مجتمع کردن |
tail clusters |
ابگیرهای مجتمع |
biocinosis |
مجتمع زیستی |
i.c. |
مدار مجتمع |
regroup |
مجتمع شدن |
regrouped |
مجتمع شدن |
regrouping |
مجتمع شدن |
assembles |
مجتمع کردن |
integrating |
مجتمع کردن |
integrate transmission line |
خط انتقال مجتمع |
integrate system |
سیستم مجتمع |
hardware |
مدارهای مجتمع |
integrated circuit |
مدار مجتمع IC |
assemble |
مجتمع کردن |
assembled |
مجتمع کردن |
integrate resistor |
مقاومت مجتمع |
integrated circuit |
مدار مجتمع |
hyper- |
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط |
eprom |
PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک |
hyper |
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط |
join up |
مجتمع کردن هواپیماها |
vector data aggregate |
بردار اطلاعات مجتمع |
idp |
پردازش داده مجتمع |
integrated software |
نرم افزار مجتمع |
integrate logic circuit |
مدار منطقی مجتمع |
integrate transmission system |
سیستم انتقال مجتمع |
monolithic integrated circuit |
مدار مجتمع یکپارچه |
medium scale integration |
مدار مجتمع با دو قطعه |
microcircuit |
مدار مجتمع پیچیده |
integrated data processing |
پردازش داده مجتمع |
integrate electronic component |
قطعه الکترونیکی مجتمع |
integrate magnetic circuit |
مدار مغناطیسی مجتمع |
ordnance plant |
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی |
jagger |
الت کنگره سازی یادندانه سازی |
retail shopping centre [British] |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
retail centre [British] |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
retail park |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
shopping mall [American] |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
mall |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
strip mall |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
commercial center [American] |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
shopping center [American] |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
commercial center [American] |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
integrate circuit technology |
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی |
microcontroller |
مدار مجتمع که حاوی CPU |
integrate semiconductor circuit |
مدار نیمه هادی مجتمع |
shopping centre [British] |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
strip mall |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
mall |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
shopping mall [American] |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
retail shopping centre [British] |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
retail centre [British] |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
retail park |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
shopping center [American] |
مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی] |
shopping centre [British] |
مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی] |
actinism |
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند |
parathyroid |
غدد پاراتیروئید مترشحه از غدد ماوراء درقی |
integrated accounting package |
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع |
parallelling |
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها |
parallelled |
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها |
paralleling |
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها |
parallel |
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها |
speech |
مدار مجتمع با صوت تولید شده . |
speeches |
مدار مجتمع با صوت تولید شده . |
paralleled |
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها |
parallels |
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها |
ldl |
یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد |
generation |
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند |
generations |
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند |
crom |
قسمت مجتمع اکثر تراشههای واحدپردازش مرکزی |
base complex |
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره |
pre-treatment |
عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی] |
one level address |
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند |
subjugation |
مقهور سازی مطیع سازی |
imagery |
مجسمه سازی شبیه سازی |
irritancy |
پوچ سازی باطل سازی |
frustrations |
خنثی سازی محروم سازی |
ouster |
بی بهره سازی محروم سازی |
formularization |
کوتاه سازی ضابطه سازی |
frustration |
خنثی سازی محروم سازی |
music chip |
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane |
ices |
System Engineering IntegratedCivil سیستم مجتمع مهندسی عمران |
substrate |
ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود |
jumbo chip |
مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند |
comprehensive job |
کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود |
erasable |
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت |
vhsic program |
Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع |
metal oxide semiconductor |
طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n |
third |
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند |
microprocessor |
مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی |
thirds |
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند |
microprocessors |
مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی |
save |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
saved |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
saves |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
pinout |
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها |
inhibits |
توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه . |
inhibit |
توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه . |
symmetrical compression |
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد |
piggybacks |
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا |
piggyback |
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا |
wafer |
یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند |
SOS |
Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود |
wafers |
یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند |
dual |
استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه |
sorted |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sort |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sorts |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
hits |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hitting |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hit |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
jazz |
یک سیستم نرم افزاری فنی مجتمع که برای ریزکامپیوترهای اپل مک اینتاش ساخته شده است |
silicon |
قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند. |
oxides |
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی |
gates |
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد |
gate |
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد |