English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
vocabular مربوط به فرهنگ لغات زبان
Other Matches
dictionary فرهنگ لغات
dictionaries فرهنگ لغات
vocabularies فرهنگ لغات
dictionary فرهنگ لغات
glossary فرهنگ لغات
lexicon [dictionary] فرهنگ لغات
word book فرهنگ لغات
wordbook فرهنگ لغات
vocabulary فرهنگ لغات
lexical وابسته به فرهنگ لغات
dictionary program برنامه فرهنگ لغات
glossaries فرهنگ لغات دشوار
glossary فرهنگ لغات دشوار
glossary فرهنگ لغات فنی سفرنگ
glossaries فرهنگ لغات فنی سفرنگ
synonymize الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
vocabular مربوط به لغات یا فهرست ان
etymological مربوط به ریشه لغات
vocabulary مجموع لغات یک زبان
vocabularies مجموع لغات یک زبان
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
computer jargon لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
americanist متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
germanist دانشمند فرهنگ و زبان المانی
A dictionary tell you what words mean . فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
Pidgin English <idiom> انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
This dictionary is published(printed) in three volumes. این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
homestay خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
glossal مربوط به زبان
glossopharyngeal مربوط به زبان و حلق
finnic مربوط به زبان فنلاندی
onomasticon فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
ashen شبیه خاکستر مربوط به چوب درخت زبان گنجشک
name لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
names لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
one for one مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
semantics 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
floral design طرح گل و بته [قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
terminologies لغات
terminology لغات
ellipsis انداختن لغات
vocabularies فهرست لغات
vocabulary فهرست لغات
wordplay بازی با لغات
nomenclature مجموعه لغات
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
english words واژه ها یا لغات انگلیسی
nomenclator فهرست لغات و اسامی
etymology علم اشتقاق لغات
semantics علم لغات و معانی
syntactics علم ترکیب لغات
word لغات رابکار بردن
worded لغات رابکار بردن
etymologies علم اشتقاق لغات
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
the a.of boreign words اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
gallicism اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
reword لغات متنی را عوض کردن
semantics علم لغات معنی شناسی
wordless غیرقابل بیان با لغات خاموش
sesquipedalian معتاد به استعمال لغات دراز
spelling checker کنترل کننده حروف لغات
onomastics علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
malapropian کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
malapropism استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
back formation لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
agglutination ترکیب لغات ساده و اصلی بصورت مرکب
king's english اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
Arabic زبان تازی زبان عربی
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib چرب زبان زبان دار
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
culturing فرهنگ
culture فرهنگ
dictionary فرهنگ
lexicons فرهنگ
lowbrow بی فرهنگ
dictionaries فرهنگ
kultur فرهنگ
lexicon فرهنگ
cultures فرهنگ
linguistics علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
Arabic فرهنگ عربی
acculturate فرهنگ پذیرفتن
educative فرهنگ بخش
gradus فرهنگ عروضی
graecism فرهنگ یونانی
acculturation فرهنگ پذیری
armenian فرهنگ ارمنی
rhyming dictionary فرهنگ قوافی
an a to a dictionary ضمیمه فرهنگ
abclution فرهنگ ناپذیری
gazetteer فرهنگ جغرافیایی
deculturation فرهنگ باختگی
lexicography فرهنگ نویسی
encyclopaedia فرهنگ جامع
subcultures خرده فرهنگ
enculturation فرهنگ اموزی
thesauruses فرهنگ جامع
subcultures فرهنگ فرعی
walking dictionary فرهنگ متحرک
data dictionary فرهنگ داده ها
iranism فرهنگ ایرانی
class culture فرهنگ طبقهای
deculturation فرهنگ زدایی
urbiculture شهر فرهنگ
thesaurus فرهنگ جامع
folklore فرهنگ قومی
national culture فرهنگ ملی
subculture خرده فرهنگ
ministry of education وزارت فرهنگ
ministry education وزارت فرهنگ
etymologicon فرهنگ مشتقات
subculture فرهنگ فرعی
glossarist کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
an a to a dictionary ذیل یاملحقات فرهنگ
hellenist متخصص فرهنگ یونان
culture free tests ازمونهای فرهنگ- نابسته
eeglish persian dictionary فرهنگ انگلیسی به فارسی
culture fair tests ازمونهای فرهنگ- نابسته
lexical وابسته به فرهنگ نویسی
culture bound tests ازمونهای فرهنگ- بسته
chung shin sooyak فرهنگ اخلاقی تکواندو
exception ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exceptions ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
dedicated کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
Brahmin آدم با فرهنگ از طبقات بالا
it is ministerial to culture وسیله ترقی فرهنگ است
occidentalism پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
slavicist محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
Brahmins آدم با فرهنگ از طبقات بالا
lexicography فرهنگ نویسی واژه نگاری
slavist محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
philistia ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistine ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
culturist فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
philistines ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
intercultural وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
Don't touch me!; Don't you touch me! به من خیلی نزدیک نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
Indian style [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
Don't touch me!; Don't you touch me! وارد منطقه شخصی من نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
humanism مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
This dictionary has many examples of how idioms are used . این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
occidentalist کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
gradus فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
lore فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
glossaries فهرست معانی فهرست لغات
glossary فهرست معانی فهرست لغات
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com