English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
local authority مرجع صلاحیتدار محلی
Other Matches
capable صلاحیتدار
competent صلاحیتدار
capable با استعداد صلاحیتدار
competent authorities مقامات صلاحیتدار
convening authority مقام صلاحیتدار موقت
blit در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
bitblt در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
local procurement تدارک محلی فراورده محلی
localism ایین محلی علاقه محلی
local posts پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
capacitate لایق کردن صلاحیتدار کردن
anchorages مرجع
anchor مرجع
anchoring مرجع
reference مرجع
authority مرجع
anchors مرجع
anchorage مرجع
references مرجع
authority مرجع قدرت
references بازگشت مرجع
reference بازگشت مرجع
anchoring point نقطه مرجع
antecedents مرجع ضمیر
antecedent مرجع ضمیر
refernce parameter پارامتر مرجع
reference edge لبه مرجع
reference time زمان مرجع
reference group گروه مرجع
reference signal سیگنال مرجع
reference cell پیل مرجع
reference pilot نمونه مرجع
external reference مرجع خارجی
reference axes محورهای مرجع
reference address نشانی مرجع
reference language زبان مرجع
reference electrode الکترود مرجع
check lists لیست مرجع
equinoctial colure دایره ساعتی مرجع
apostles عالیترین مرجع روحانی
apostle عالیترین مرجع روحانی
biases سطح مرجع الکتریکی
batch number شماره مرجع و یک دسته
preferred system of coordinates دستگاه مختصات مرجع
superset مجموعه مرجع [ریاضی]
refernce manual کتاب راهنمای مرجع
bias سطح مرجع الکتریکی
Atticurages [مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
Atticurgic [مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
issuing authority [body] مرجع [اداره] صادر کننده
Attic storey [مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
biases انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
relative اطلاعات مکانی دررابط ه با یک نقط ه مرجع
floating محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
bias انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
inclination زاویه بین صفحه مدار وصفحه مرجع
OLE container object شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
master داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
masters داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
mastered داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
baseline document سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
relative محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
pitch altitude زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
biases مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
bias مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
footnote یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
mastered مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
footnotes یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
masters مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
deflection of vertical اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
cell ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cells ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
atomic ساعت خیلی دقیقی که از تغییر انرژی اتم ها به عنوان مرجع استفاده میکند
texts سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربر امکان بررسی متنهای کامل و نه فقط یک مرجع میدهد
text سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربر امکان بررسی متنهای کامل و نه فقط یک مرجع میدهد
reference نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
references نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
absolute address مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
radio bearing زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
registers ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
register ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
registering ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
autochthon محلی
natives محلی
autochthonous محلی
native محلی
locals محلی
local line خط محلی
topical محلی
parochial محلی
regionally محلی
regional محلی
local محلی
regional <adj.> محلی
domestic محلی
vernaculars محلی
residential محلی
local <adj.> محلی
sympatry هم محلی
occupation crossing پل محلی
vernacular محلی
ordinances مقررات محلی
local enquiry بازجویی محلی
patters لهجه محلی
local variable متغیر محلی
local echo پژواک محلی
territorial محلی منطقهای
local time زمان محلی
ordinance مقررات محلی
local government حاکم محلی
pattering لهجه محلی
sepoy پاسبان محلی
local government حکومت محلی
local file فایل محلی
local terminal ترمینال محلی
patter لهجه محلی
local group گروه محلی
pattered لهجه محلی
local time وقت محلی
costumes لباس محلی
legman خبرنگار محلی
homebrew بازیگر محلی
homebred بازیگر محلی
kangoroo court دادگاه محلی
indigenous industries صنایع محلی
civil time ساعت محلی
domestic economy اقتصاد محلی
parish council شورای محلی
off از محلی بخارج
localism اصطلاح محلی
local circuit مدار محلی
local center مرکز محلی
provincial ولایتی محلی
local authority انجمن محلی
local area network شبکه محلی
regional purchase خرید محلی
local vertical قائم محلی
costume لباس محلی
provincial road جاده محلی
provincialism محلی اندیشی
local terminal پایانه محلی
local mode باب محلی
local store ذخیره محلی
place در محلی گذاردن
places در محلی گذاردن
local purchase خرید محلی
brogue لهجه محلی
local national سکنه محلی
placing در محلی گذاردن
local network شبکه محلی
local storage انباره محلی
local road راه محلی
local procurement خرید محلی
local paper روزنامه محلی
brogues لهجه محلی
local investigation تحقیق محلی
local intelligence هوش محلی
local currency پول محلی
dialect زبان محلی
dialects زبان محلی
local security تامین محلی
localized محلی - محصوربهیکمحل
local loop حلقه محلی
local norm هنجار محلی
recorder رئیس دادگاه محلی
rural district council انجمن محلی زراعی
step out از محلی خارج شدن
local warning اعلام خطر محلی
autonomy استقلال محلی محدود
emplace در محلی قرار دادن
vernacularism استعمال زبان محلی
overrunning سرتاسر محلی رافراگرفتن
overruns سرتاسر محلی رافراگرفتن
provincialism عقایدوافکار محدود محلی
district call box جعبه خبر محلی
overwrite نوشته داده در محلی
overwrite بالای محلی نوشتن
provincialism گویش یا لهجه محلی
grass roots اجتماع محلی منشاء
locked up در محلی محصور کردن
lock up در محلی محصور کردن
to go on the parish اعانه محلی گرفتن
traject از محلی عبور کردن
overrun سرتاسر محلی رافراگرفتن
recorders رئیس دادگاه محلی
decentralises حکومت محلی دادن
local hour angle زاویه ساعتی محلی
local exchange ردوبدل کننده محلی
local subscriber مشترک تلفنی محلی
references دستیابی به محلی در حافظه
local traffic رفت و امد محلی
locals داخلی اخبار محلی
local group of galaxies کهکشانهای گروه محلی
reference دستیابی به محلی در حافظه
decentralize حکومت محلی دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com