English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (36 milliseconds)
English Persian
speculate معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculated معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculates معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculating معاملات قماری یا سفته بازی کردن
Other Matches
speculated معاملات قماری کردن
speculates معاملات قماری کردن
speculating معاملات قماری کردن
speculate معاملات قماری کردن
hazardous معاملات قماری اتفاقی
to fly a kite سفته بازی کردن
kites سفته بازی کردن
gambles سفته بازی کردن
gambled سفته بازی کردن
gamble سفته بازی کردن
kite سفته بازی کردن
speculates احتکارکردن سفته بازی کردن
speculating احتکارکردن سفته بازی کردن
speculated احتکارکردن سفته بازی کردن
speculate احتکارکردن سفته بازی کردن
agiotage سفته بازی
stock jobbery سفته بازی
speculation سفته بازی
stock jobbing سفته بازی
speculative motive انگیزه سفته بازی
option dealing سفته بازی روی ترقی سهام
speculative demand for money تقاضای سفته بازی برای پول
speculative demand for money تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
kite فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن
kites فرد درنده خو به وسیله سفته بازی پول واعتبار به دست اوردن
option dealer واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
hazardous قماری
speculative قماری
upon the die قماری نامعلوم
ventured معامله قماری
wagering policy بیمه قماری
speculative معامله قماری
venturing معامله قماری
to take معامله قماری
venture معامله قماری
ventures معامله قماری
to take مخاطره معامله قماری
ventured مخاطره معامله قماری
venture مخاطره معامله قماری
ventures مخاطره معامله قماری
venturing مخاطره معامله قماری
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
bill of exgchange سفته
drafted سفته
bank paper سفته
promissory note سفته
promissory notes سفته
drafts سفته
draft سفته
demand note سفته
speculators سفته باز
draft برات سفته
speculator سفته باز
paper سفته برات
accommodation bill سفته دوستانه
drafts برات سفته
papers سفته برات
direct debit سفته-وجهالزمان
drafted برات سفته
papered سفته برات
papering سفته برات
speculation سفته بای
gamblers سفته باز
stock jobber سفته باز
gambler سفته باز
dealings معاملات
transactions معاملات
bull سفته باز بورس
single name paper سفته دارای یک امضاء
bulls سفته باز بورس
time bill سفته مدت دار
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
boycott تحریم معاملات
boycotted تحریم معاملات
unauthorized transaction معاملات فضولی
boycotting تحریم معاملات
boycotts تحریم معاملات
stoopage of trade قطع معاملات
sales {pl} حجم معاملات
turn-over حجم معاملات
option dealing معاملات اختیاری
credit transaction معاملات موجل
stoopage of trade منع معاملات
volume of sales گردش معاملات
foreign exchange transactions معاملات ارزی
credit transaction معاملات استمهالی
volume of sales حجم معاملات
sales {pl} گردش معاملات
exchange transactions معاملات برواتی
arbitrage معاملات ارز
turnover گردش معاملات
commercial transactions معاملات تجارتی
treament of aliens معاملات بیگانگان
futures معاملات سلف
turnover حجم معاملات
arm's length معاملات ازاد
injunction تحریم معاملات
dealer فروشنده معاملات چی
purchase tax مالیات بر معاملات
injunctions تحریم معاملات
conveyancing تسهیل معاملات
dealers فروشنده معاملات چی
foreign exchange transaction معاملات ارزی
internal transactions معاملات داخلی
turn-over گردش معاملات
real estate معاملات زمین
overseas trade معاملات خارجی
dealing for money معاملات پولی
external transaction معاملات خارجی
bank paper چک تضمین شده سفته بانکی
date on which a bill falls due موعد پرداخت برات یا سفته
short bills سفته یا برات کوتاه مدت
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
opening of negotiations افتتاح مذاکرات [معاملات]
realtor دلال معاملات ملکی
swopping معاملات سلف ارز
agiotage معاملات احتکاری بروات
swaps معاملات سلف ارز
swops معاملات سلف ارز
swapped معاملات سلف ارز
brokers واسطه معاملات بازرگانی
swap معاملات سلف ارز
broker واسطه معاملات بازرگانی
brokered واسطه معاملات بازرگانی
brokering واسطه معاملات بازرگانی
real estate agency بنگاه معاملات املاک
spot market بازار معاملات نقدی
land agent دلال معاملات ملکی
realtors دلال معاملات ملکی
invisibles معاملات غیرقابل رویت
swopped معاملات سلف ارز
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
bargained چانه زنی در معاملات معامله
bargain چانه زنی در معاملات معامله
bargaining چانه زنی در معاملات معامله
bargains چانه زنی در معاملات معامله
speculates معاملات پرخطر انجام دادن
speculate معاملات پرخطر انجام دادن
speculated معاملات پرخطر انجام دادن
speculating معاملات پرخطر انجام دادن
My capital is locked up in land. سرمایه ام در معاملات زمین گیراست
to play fair مردانه و سر راست معامله کردن یا بازی کردن
quibble زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbled زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbling زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbles زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
wheeler-dealers دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
wheeler-dealer دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
exchange جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanges جای معاملات ارزی و سهامی بورس
lawmerchant قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
exchanging جای معاملات ارزی و سهامی بورس
bill time draft برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
date of grace مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
the iron interest کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
bump بازی کردن
played بازی کردن
played رل بازی کردن
moved بازی کردن
play بازی کردن
moves بازی کردن
move بازی کردن
playing بازی کردن
miscast بد بازی کردن
play-acting بازی کردن
play-acted بازی کردن
play-act بازی کردن
headwork با سر بازی کردن
play رل بازی کردن
playact رل بازی کردن
gallant زن بازی کردن
playing رل بازی کردن
play-acts بازی کردن
toy بازی کردن
toys بازی کردن
rinks یخ بازی کردن
twiddling بازی کردن
plays بازی کردن
plays رل بازی کردن
To be acting. To put it on . رل بازی کردن
actuble بازی کردن
rink یخ بازی کردن
twiddles بازی کردن
twiddle بازی کردن
twiddled بازی کردن
foxing روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes روباه بازی کردن تزویر کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com