Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
wind tunnel
معبر تونل مانندی که هوا بافشارهای مختلف از ان عبورمیکند
wind tunnels
معبر تونل مانندی که هوا بافشارهای مختلف از ان عبورمیکند
Other Matches
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
incomparability
بی مانندی
inimitability
بی مانندی
peerlessness
بی مانندی
frutescence
بوته مانندی
paradoxy
لغز مانندی
hang-gliding
هوا سردستی بالهی بزرگ و بادبادک مانندی
lactuarium
شیره تریاک مانندی که از یک جورکاهوی خارداربدست می اید
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charted
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
berm
خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
selectable
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
fdm
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
function
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
مختلف الجنس و مختلف النوع
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
tunnelled
تونل
tunnels
تونل
tunnel
تونل
tubes
تونل
tunneled
تونل
tunneling
تونل
duct
تونل
tube
تونل
tunnel
تونل ساختن
tunnelled
تونل ساختن
tunneled
تونل ساختن
escape trunk
تونل فراراضطراری
tunneling
تونل ساختن
adit
تونل دستیابی
to bore a tunnel
تونل کندن
mine tunnel
تونل معدن
wing tunnel
تونل باد
vacuum tunnel
تونل خلاء
tunnels
تونل ساختن
tunnel of mine
تونل معدن
pad
معبر
ferries
معبر
road
معبر
dream reader
معبر
passed
معبر
pads
معبر
gallery
معبر
way
معبر
pathways
معبر
passage
معبر
ferried
معبر
passages
معبر
ferry
معبر
roads
معبر
ferrying
معبر
pathway
معبر
conduit
معبر
approach
معبر
pass
معبر
approaches
معبر
debouchure
معبر
galleries
معبر
passes
معبر
approached
معبر
trench
معبر
conduits
معبر
trenches
معبر
thoroughfares
معبر
thoroughfare
معبر
tunneling process
فرایند تونل زنی
drift tunnel
تونل تبدیل تحمیل
bores
بامته تونل زدن
bore
بامته تونل زدن
high pressure tunnel
تونل فشار قوی
breast board
سینه بندی تونل
closed circuit tunnel
تونل مدار بسته
tunnel lining
پوشش داخلی تونل
pass
معبر جنگی
manhole
معبر گرد
passes
معبر جنگی
passed
معبر جنگی
traversed
معبر پیمودن
traversing
معبر پیمودن
traverse
معبر پیمودن
traverses
معبر پیمودن
an interpreter of dreams
تعبیر گو معبر
pipeline trench
معبر خط لوله
manholes
معبر گرد
trunk circuit
معبر مشترک
dummy pass
معبر کور
drainage trench
معبر فاضلاب
vas
لوله معبر
meatus
روزنه معبر
beach exit
معبر ساحلی
windway
معبر باد
cuts
شکاف معبر
crossover
دو رگه معبر
cut
شکاف معبر
highway
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
supersonic tunnel
تونل باد مافوق صوت
scanning tunneling microscope
میکروسکوپ تونل زنی پویشی
to tunnel through a hill
با تونل اززیرتپهای گذر کردن
flumed bridge
پل تنگ کننده معبر اب
approaches
نزدیک امدن معبر
approached
نزدیک امدن معبر
approach
نزدیک امدن معبر
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
deflection component of trail
شاخه سمتی معبر حرکت
s.t.m
microscope scanningtunneling میکروسکوپ تونل زنی پویشی
lane marker
راهنمای معبر داخل میدان مین
defiling
دفیله رفتن معبر باریک راه
defiles
دفیله رفتن معبر باریک راه
defiled
دفیله رفتن معبر باریک راه
defile
دفیله رفتن معبر باریک راه
lie by
تورفتگی دیوار یا دوراهی معبر تنگ
inelastic
spectroscopy electrontunneling طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
blocking
گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
open jet tunnel
تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
working section
قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
compressed air tunnel
تونل باد مدار بستهای محتوی گاز یا هوای تحت فشار
i.e.t.s
tunneling inelasticelectron spectroscopy طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
closed jet tunnel
تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
contraction ratio
نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
off
مختلف
discrepant
مختلف
disparate
مختلف
variegated
مختلف
varying
مختلف
diverse
مختلف
miscellaneous
مختلف
various
مختلف
sundry
مختلف
dissimilar
مختلف
divergent
مختلف
miscellaneous works
کارهای مختلف
heterochromatic
مختلف اللون
polyphyletic
از نژادهای مختلف
polyphyletic
مختلف الاجداد
diverse
مختلف مخالف
two discrepant stories
دو حکایت مختلف
variate
مختلف کردن
variant
گوناگون مختلف
several
جدا مختلف
half breed
از نژاد مختلف
variously
بطور مختلف
diversely
به اشکال مختلف
asynchronous
مختلف الزمان
half caste
ازنژاد مختلف
various books
کتابهای گوناگون یا مختلف
variform
گوناگون مختلف الشکل
diversiform
دارای اشکال مختلف
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
eccentrics
مختلف المرکز بودن
stock markets
بورس کالاهای مختلف
disjunctive
دارای دو شق مختلف فصلی
plug
ورودی که به وسایل مختلف
The various strata of society.
طبقات مختلف اجتماع
play off
<idiom>
رفتار مختلف با اشخاص
run around
<idiom>
گردش درمناطق مختلف
processes
مراحل مختلف چیزی
plugging
ورودی که به وسایل مختلف
plugs
ورودی که به وسایل مختلف
stock market
بورس کالاهای مختلف
interracial
بین نژادهای مختلف
interrace
بین نژادهای مختلف
multifarious
دارای انواع مختلف
intercollegiate
بین کالجهای مختلف
miscellanist
نویسنده مطالب مختلف
multi tone horn
بوق با اصوات مختلف
rank and file
شئون مختلف نظامی
process
مراحل مختلف چیزی
holdall
جعبه اسبابهای مختلف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com