Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
set down
معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
Other Matches
driver
راننده اتومبیل راننده ارابه
drivers
راننده اتومبیل راننده ارابه
silks
ژاکت و کلاه مخصوص سوارکار یا ارابه ران
catch driver
راننده اجیر ارابه
provisional driver
راننده تازه کار ارابه
floated
شناور ساختن در هوا معلق بودن
floats
شناور ساختن در هوا معلق بودن
float
شناور ساختن در هوا معلق بودن
holed
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
jockey
سوارکار
horsewoman
سوارکار
knight
سوارکار
horsewomen
سوارکار
horse man
سوارکار
jockeys
سوارکار
knighted
سوارکار
knighting
سوارکار
jockette
سوارکار زن
knights
سوارکار
valets
خدمتگزار سوارکار
valeting
خدمتگزار سوارکار
postboy
سوارکار مسابقه
valeted
خدمتگزار سوارکار
jump rider
سوارکار در پرش
valet
خدمتگزار سوارکار
bug boy
سوارکار مبتدی
boy
سوارکار مسابقه اسبدوانی
boys
سوارکار مسابقه اسبدوانی
eclipse award
جایزه سوارکار ممتاز سال
mounts
اسب مسابقه با سوارکار مانت
mount
اسب مسابقه با سوارکار مانت
clerk of the scale
متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
classical seat
وضع بدنی سوارکار روی زین
driving
بردن مسابقه در نتیجه فشارزیاد سوارکار
charley horse
کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
weigh out
توزین سوارکار و زین و یراق پیش از مسابقه
scareup
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
sloop
با ارابه
cars
ارابه
carts
ارابه
wagonŠetc
ارابه
cart
ارابه
car
ارابه
chariots
ارابه
chariot
ارابه
carting
ارابه
carted
ارابه
quadriga
ارابه
hand cart
ارابه دستی
charioteers
ارابه ران
waggon
ارابه بارکش
charioteer
ارابه ران
carriageway
راه ارابه رو
go devil
ارابه دستی
carriageways
راه ارابه رو
under carriage
ارابه فرود
water car
ارابه اب فروشان
cart crossing
گذرگاه ارابه
undercarriages
ارابه فرود
undercarriage
ارابه فرود
chariot
ارابه جنگی
waggons
ارابه بارکش
caisson
ارابه ارتشی
cars
ارابه جنگی
handcarts
ارابه دستی
landing gear
ارابه فرود
pushcart
ارابه دستی
aurigae
ارابه ران
tumbrel or bril
ارابه کودبر
tram car
ارابه پس بند
chariots
ارابه جنگی
car man
ارابه ران
pushcarts
ارابه دستی
wagons
ارابه بارکش
wagon
ارابه بارکش
caisson
ارابه دوچرخه
car
ارابه جنگی
water car
ارابه اب پاش
mail cart
ارابه پستی
auriga
ارابه ران
handcart
ارابه دستی
joint
دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
wain
ارابه سنگین و بزرگ
capella
الفا- ارابه ران
joltwagon
گاری یا ارابه پرتکان
alpha aurigae
الفا- ارابه ران
troika
ارابه یا درشکه سه اسبه
conditional race
مسابقه مشروط با ارابه
drive
رانندگی ارابه مسابقهای
harness racing
ارابه رانی تک اسبه
drives
رانندگی ارابه مسابقهای
sulky
نوعی ارابه سنک
dual carriageways
راه ارابه رو دو خطی
dual carriageway
راه ارابه رو دو خطی
harness race
مسابقه ارابه رانی
roadways
راه ارابه رو شوسه
roadway
راه ارابه رو شوسه
sloop
ارابه مخصوص حمل الوار
matinTes
مسابقه ارابه رانی در روز
harness horse
اسب مخصوص ارابه رانی
matinee
مسابقه ارابه رانی در روز
matinees
مسابقه ارابه رانی در روز
oleo
محور ضربه گیر ارابه فرود
quadriga
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
hackery
ارابه هندی که کاونربرای راندن ان بکارمیبرند
kite track
مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
pilots
راننده
motor man
راننده
driving
راننده
piloted
راننده
impelent
راننده
drivers
راننده
steersman
راننده
the man at the wheel
راننده
driver
راننده
helmsmen
راننده
helmsman
راننده
wheelsman
راننده
wheelman
راننده
pilot
راننده
truck trailer
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
tumbrel or bril
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
cicycle
ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
weigh-ins
وزن کردن سوارکار و زین ویراق پس ازمسابقه وزن کشی
weigh-in
وزن کردن سوارکار و زین ویراق پس ازمسابقه وزن کشی
weigh in
وزن کردن سوارکار و زین ویراق پس ازمسابقه وزن کشی
truckman
راننده کامیون
assistant driver
کمک راننده
cabbies
راننده تاکسی
cabby
راننده تاکسی
chauffeur
راننده ماشین
bus driver
راننده اتوبوس
chauffeured
راننده ماشین
chauffeuring
راننده ماشین
chauffeurs
راننده ماشین
cabman
راننده تاکسی
power plants
پیش راننده
bulldozerer
راننده بولدوزر
cabbie
راننده تاکسی
power plant
پیش راننده
motorman
راننده موتور
locomotive engineer
[American E]
راننده قطار
railroad engineer
[American E]
راننده قطار
train operator
[American E]
راننده قطار
locomotive operator
[British E]
راننده قطار
locomotive driver
[British E]
راننده قطار
truckers
راننده کامیون
driver's mate
شاگرد راننده
drive's seat
صندلی راننده
drive's cab
اطاق راننده
hot shoe
راننده زبردست
propulsive
پیش راننده
power unit
پیش راننده
trucker
راننده کامیون
drivers
راننده گرداننده
carter
راننده گاری
train driver
راننده قطار
taximan
راننده تاکسی
driver
راننده گرداننده
road hog
<idiom>
راننده بیابان
pants
پوشش ایرودینامیکی ثابت روی چرخهای ارابه فرود
dilly
وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
gaiting strap
تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
travois
ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
ground loop
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
suspends
معلق
suspended
معلق
suspense
معلق
flip flap
معلق
up in the air
<idiom>
معلق
dependent
معلق
pendants
معلق
turntables
معلق
tumbler
معلق زن
tumblers
معلق زن
chain bridge
پل معلق
hypostasis
معلق
cantilever bridge
پل معلق
abeyant
معلق
jusad rem
حق معلق
headlong
معلق
heels over head
معلق
pendant
معلق
turntable
معلق
summersault
معلق
conditional
معلق
suspender
معلق
hanging
معلق
pendent
معلق
suspend
معلق
suspension bridges
پل معلق
pensile
معلق
suspensor
معلق
suspending
معلق
handstand
معلق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com