English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (9 milliseconds)
English Persian
normal معمولی
standard معمولی
standards معمولی
ordinary معمولی
conventional معمولی
routine معمولی
routinely معمولی
routines معمولی
ferial معمولی
wonted معمولی
copybook معمولی
faceless معمولی
received معمولی
usu معمولی
run-of-the-mill <idiom> معمولی
Other Matches
longhand خط معمولی
open cheque چک معمولی
light water اب معمولی
onery عادی معمولی
mass concrete بتن معمولی
man in the street فرد معمولی
piper nigrum فلفل معمولی
ethanol الکل معمولی
workaday معمولی عادی
standards طبیعی یا معمولی
ethyl alcohol الکل معمولی
plain concrete بتن معمولی
hepatica غافث معمولی
general cargo کالای معمولی
standard طبیعی یا معمولی
procedure message پیام معمولی
ornery عادی معمولی
ordinary share سهام معمولی
medium lampholder سرپیچ معمولی
commonplace معمولی مبتذل
banal مبتذل معمولی
ambient پس زمینه معمولی
wrought iron اهن معمولی
normal permeability نفوذپذیری معمولی
ordinal type نوع معمولی
normal interval فاصله معمولی صف
unselected clay خاک رس معمولی
ap seogi ایستادن معمولی
civil time ساعت معمولی
normal good کالای معمولی
common link حلقه معمولی
ordinary clay خاک رس معمولی
nonstandard غیر معمولی
common whipping بست معمولی
ranko سرباز معمولی
rock brake بسفایج معمولی
mulberries توت معمولی
mulberry توت معمولی
common معمولی متعارفی
commoners معمولی متعارفی
commonest معمولی متعارفی
general کلی معمولی
general معمولی و نه مخصوص
generals کلی معمولی
generals معمولی و نه مخصوص
American bond آجرچینی معمولی
undressing جامه معمولی
meaner پست معمولی
meanest پست معمولی
complement تعارفات معمولی
complemented تعارفات معمولی
mean پست معمولی
complementing تعارفات معمولی
complements تعارفات معمولی
undress جامه معمولی
undresses جامه معمولی
typical <adj.> بافت معمولی
standard gauge اندازه معمولی
standard bar میله معمولی
everyday معمولی مبتذل
standard brick اجر معمولی
ornary عادی معمولی
standard motor موتور معمولی
single precision با دقت معمولی
standard trench سنگر معمولی
street virus ویروس معمولی
normal عادی معمولی
irregular غیر معمولی
rudas پست معمولی
charge hand کارگر معمولی
white mulatto توت معمولی
the a merchant سوداگر معمولی
in normal situations on public roads در ترافیک معمولی خیابان
meadow mushroom قارچ خوراکی معمولی
joiner door درب معمولی ناو
light hydrogen هیدروژن سبک یا معمولی
stake driver بوتیمار معمولی امریکایی
l antenna انتن معمولی رادیو
inverted l antenna انتن معمولی رادیو
martlet پرستوی معمولی اروپایی
ordinary grasp گرفتن میله معمولی
week day روز معمولی هفته
standard lamp holder سرپیچ معمولی لامپ
normal sulphation of battery سولفاتی شدن معمولی
outre خارج از حدود معمولی
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
standard rain gage باران سنج معمولی
normal charge خرج معمولی توپ
regular weave [plain] بافت معمولی و ساده
milkwort پلی گالای معمولی
head cold سرماخوردگی معمولی زکام
conventional جنگ افزارهای معمولی
conventional milling machine دستگاه فرز معمولی
conventional forces نیروهای رزمی معمولی
common stock سهام معمولی شرکت
combination grasp گرفتن معمولی و برعکس
bracket حالت معمولی کروشه
chamomile بابونه معمولی یامعطر
admedium lampholder سرپیچ بزرگتر از معمولی
undersized کوچکتر ازاندازه معمولی
well-worn پیش پا افتاده معمولی
well worn پیش پا افتاده معمولی
route راه جریان معمولی
stand سطح معمولی اب دریا
routes راه جریان معمولی
fencing measure فاصله معمولی دو شمشیرباز
walks گام معمولی اسب
walk گام معمولی اسب
normal magnetization curve خم مغناطیس پذیری معمولی
walked گام معمولی اسب
fair wear and tear خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
horseweed خزه معمولی امریکای شمالی
guttersnipe نوک دراز یا پاشله معمولی
ordinary پیام معمولی از نظر ارجحیت
ordinary least square method روش حداقل مربعات معمولی
It was the usual scene. صحنه [موقعیت] معمولی بود.
normalizes بصورت عادی و معمولی دراوردن
deffered maintenance تعمیر ونگهداری غیر معمولی
normalised بصورت عادی و معمولی دراوردن
conventional take off and landing هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
normalises بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalising بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalize بصورت عادی و معمولی دراوردن
ordinary differential equation [ODE] معادله دیفرانسیل معمولی [ریاضی]
snail mail اصط لاح عامیه به پست معمولی
service ceiling سقف پرواز معمولی یا جنگی هواپیما
air hardening سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
standard egg section مقطع تخم مرغی شکل معمولی
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
entremets غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
it is of a normal size دارای اندازه عادی یا معمولی است
preparing تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
half حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
prepares تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
Can't you just say hello like a normal person? نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
prepare تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
zero stage طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
names کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
shock waves موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
name کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
mufti جامه معمولی برتن کسی که حق داردجامه رسمی بپوشد
superspeedway مسیر مسابقه معمولی 2 در5/2 مایل با کنارههای باشیب تند
advertorial تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
kilderkin چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
quads چهار بیت داده ذخیره شده در محل معمولی یکی
quad چهار بیت داده ذخیره شده در محل معمولی یکی
gyroplane نوعی هواپیما که حد فاصل میان هلیکوپتر و طیارههای معمولی است
fosse commune [قبر معمولی در گورستان که هر هفت سال یا بیشتر استفاده می شود.]
office استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
offices استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
man down بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
sub woofer هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
VBScript مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
dial up line خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
hold گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
alleyways حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleys حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
lumen واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
holds گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
squawk در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
radius of integration شعاع ترکیب عمل جنگ افزارهای معمولی با جنگ افزار اتمی
genet جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
doubled up مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
doubled مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
working sails بادبان معمولی که با بادبان سبک یا سنگین در موقع تغییرشدت باد فرق دارد
mantissa رقم اعشاری لگاریتم معمولی افزایش عدد اعشاری
teletext روش ارسال متن و اطلاعات در یک سیگنال تلویزیون معمولی به صورت رشته بیت سری که با استفاده از کدگشای مخصوص قابل نمایش است
inferior figures حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
case حرف بزرگ یا حرف معمولی [فناوری چاپ]
standard مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
conventional sign علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
extrasensory ماورای احساس معمولی خارج از احساس عادی
palnut مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظورافزایش ایمنی و جلوگیری ازشل شدن مهرههای معمولی روی انها بسته میشود
thyme آویشن [آویشن معمولی] [گیاه شناسی]
garden thyme آویشن [آویشن معمولی] [گیاه شناسی]
German thyme آویشن [آویشن معمولی] [گیاه شناسی]
common thyme آویشن [آویشن معمولی] [گیاه شناسی]
thymus vulgaris آویشن [آویشن معمولی] [گیاه شناسی]
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
case حروف بزرگ یا حروف معمولی
cases حروف بزرگ یا حروف معمولی
conventional submarine زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
expanded memory system دریک IBM PC استانداردی که حافظه اضافی که بیشتر از حد کیلو بایت است از حافظه معمولی را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامههای مخصوص نوشته شده قابل اجراست و نیز مراجعه شود به LIM
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com