Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
electroencephalogram
منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
Other Matches
air turbine starter
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده امواج
cynometer
دستگاه اندازه گیری امواج
oscillograph
دستگاه ثبت نوسان امواج
operating signal
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
repeater jammer
دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
reverberation index
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
sonar
دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
electroencephalograph
دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
ultrasonic inspection
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
asdic
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
acrade game
نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
fits units with ... connection
مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ...
[الکترونیک مهندسی برق]
cuno filter
نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
stereocomparagraph
دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
point set curve
منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
ULA
قطعهای که حاوی تعداد مدار منط قی جدا و دروازه هایی که سپس توسط مشتری وصل می شوند تا تابع مورد نظررا انجام دهند
confusion reflector
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulation
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
modulating
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
double click
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
variable discharge turbine
توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
cross compiling assembling
روشی که توسط ان یک فرد ازمینی کامپیوتر و کامپیوتربزرگ یا سرویس اشتراک زمانی استفاده میکند تابرنامه هایی را نوشته واصلاح کند و بعدا" درریزکامپیوتر بکار ببرد
pictography
تصویر نگاری رمز نگاری
phototransistor
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
LIM EMS
استانداردی که حافظه جانبی بالاتر از کلید بایت را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامه هایی که خاص نوشته شده اند به کار می رود
centrifugal moisture equivalent
مقدار ابی که توسط دستگاه سانتریفوژ از یک نمونه خاک مرطوب گرفته میشود
air-conditioned
اتاقی که هوای آن توسط دستگاه conditioner Air خنک و خشک نگهداری میشود
languages
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
language
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
compact
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacting
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacted
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacts
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
zipping
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zips
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zip
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zipped
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
fosdic
دستگاه ورودی که توسط اداره امار بکاربرده میشود تا اطلاعات پرسشنامههای اماری تکمیل شده را به درون کامپیوتربخواند
lisps
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisped
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
head switching
فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
kymogram
گراف ثبت شده توسط دستگاه ثبت تغییرات
curvilineal
دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
source
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
trapping
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
cyclotron
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
free form
نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
device media control language
نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند
phillips curve
منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
biquinary notation
دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
evolute
بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
fingerprint
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
lead curve
خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
processor
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
readable
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
curving
خط منحنی منحنی مسیر
curve
خط منحنی منحنی مسیر
curves
خط منحنی منحنی مسیر
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
iso product curve
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
shift of a demand curve
انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
outsides
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outside
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menu
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
virtual
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
hydrography
اب نگاری
arteriography
رگ نگاری
monographs
تک نگاری
monograph
تک نگاری
reticulum
نگاری
angiography
رگ نگاری
hydrographic
اب نگاری
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
arteriography
نبض نگاری
cardiography
قلب نگاری
cranioscopy
جمجمه نگاری
tachygraphy
تند نگاری
dactylagraphy
انگشت نگاری
crystallography
بلور نگاری
surveys
اب نگاری دریایی
stylistics
سلیس نگاری
topography
مکان نگاری
chromatography
رنگ نگاری
cerography
موم نگاری
eco mapping
بوم نگاری
surveyed
اب نگاری دریایی
electrotype
برق نگاری
dermatographia
پوست نگاری
survey
اب نگاری دریایی
data recording
داده نگاری
dactyloscopy
انگشت نگاری
spectrography
بیناب نگاری
journalism
روزنامه نگاری
phallography
نعوظ نگاری
petrography
سنگ نگاری
cartography
نقشه نگاری
oscillography
نوسان نگاری
oceanography
اقیانوس نگاری
chronology
وقایع نگاری
demography
مردم نگاری
demography
امار نگاری
oceanpgraphy
اقیانوس نگاری
logging
واقعه نگاری
myography
عضله نگاری
macrography
بزرگ نگاری
leetter writing
نامه نگاری
letter writing
نامه نگاری
phonography
صدا نگاری
pornography
هرزه نگاری
spectrography
طیف نگاری
soleprint
انگشت نگاری از پا
seismography
زلزله نگاری
ski graphŠetc
سایه نگاری
sciagraphy
سایه نگاری
demography
جمعیت نگاری
hydrographic
مربوط به اب نگاری
hydrographic
نقشه اب نگاری
hydrography
علم اب نگاری
topography
برجسته نگاری
psychography
روان نگاری
chronology
رخداد نگاری
picture writing
تصویر نگاری
pictorial art
پیکر نگاری
ethnography
قوم نگاری
pictography
صورت نگاری
letter writer
نامه نگاری
ethnographic
<adj.>
قوم نگاری
To take fingerprints.
انگشت نگاری کردن
topography
مکان نگاری مساحی
telegraphic
از راه دور نگاری
newspapers
روزنامه نگاری کردن
ideographs
حروف اندیشه نگاری
electrocardiography
قلب نگاری برقی
finger print department
اداره انگشت نگاری
chromatographic
وابسته برنگ نگاری
seismic method
روش زلزله نگاری
planography
نقشه نگاری طراحی
hydrographic datum
سطح مبنای اب نگاری
hydrographic chart
نقشه اب نگاری دریایی
newspaper
روزنامه نگاری کردن
electromyography
برق نگاری ماهیچه
emg
برق نگاری ماهیچه
electroencephalography
برق نگاری مغز
electroretinography
برق نگاری شبکیه
diary method
روش خاطره نگاری
mental topography
مکان نگاری ذهن
uranographic
وابسته به اسمان نگاری
portraiture
پیکر نگاری تعریف
anecdotal method
روش واقعه نگاری
computed tomography scanning
مغز نگاری کامپیوتری
uranographical
وابسته به اسمان نگاری
notepaper
کاغذ نامه نگاری
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
nautical chart
نقشه دریایی اب نگاری شده
uranography
عالم شناسی اسمان نگاری
automatics
فرم های نامه نگاری
to correspond with
رابطه
[نامه نگاری]
داشتن با
automatic
فرم های نامه نگاری
lexicography
فرهنگ نویسی واژه نگاری
ground swell
امواج
topographic
وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
brain waves
امواج مغزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com