English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
caution area منطقه عبور بااحتیاط
Other Matches
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
crossing area منطقه عبور
safe-conducts اجازه عبور از منطقه ممنوعه
safe conducts اجازه عبور از منطقه ممنوعه
restricted area منطقه منع عبور ومرور
safe conduct اجازه عبور از منطقه ممنوعه
airport traffic area منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
advisory area منطقه پوشش اطلاعات عبور ومرور هوایی
circumspect بااحتیاط
wariness بااحتیاط
warily بااحتیاط
ratline عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
transient forces نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
wading crossing عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
energy transition عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
remoter خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
remotest خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire منطقه اتش منطقه تیراندازی
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
intersectional service قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air surface zone منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
transmittance عبور
alpha canis majoris عبور
road haulage حق عبور
rights of way حق عبور
passage of lines عبور از خط
right of passage حق عبور
transmittal عبور
passages حق عبور
transmittancy عبور
passages عبور
passage حق عبور
passage عبور
right of way حق عبور
crossing عبور
tolling حق عبور
tolls حق عبور
cross-Channel عبور
transmissions عبور
transit عبور
toll حق عبور
transmission عبور
fording عبور از اب
traversable قابل عبور
passageways محل عبور
ford محل عبور
toll عوارض عبور
transit عبور کردن
passable قابل عبور
transmittance مقدار عبور
wading crossing عبور از پایاب
practicableness قابلیت عبور
penstock مجرای عبور اب
highway user tax مالیات حق عبور
passageway محل عبور
fords محل عبور
passavani سند عبور
tolls عوارض عبور
overfly عبور کردن
tolling عوارض عبور
transit راه عبور
communication عبور اطلاعات
forded محل عبور
band pass نوار عبور
transoceanic عبور از اقیانوس
traject عبور گذرگاه
counter sign اسم عبور
fleets عبور سریع
fleet عبور سریع
through traffic عبور یکسره
faring هزینه عبور
fares هزینه عبور
fared هزینه عبور
fare هزینه عبور
deep fording عبور از اب عمیق
tessera کلمه عبور
conge اجازه عبور
current passage عبور جریان
shallow fording عبور از اب کم عمق
laissez passer پروانه عبور
traversing عبور کردن
traverses عبور کردن
crossing the line عبور از استوا
traversed عبور کردن
crossing the line عبور از خط استوا
traverse عبور کردن
crossest عبور کردن
crosses عبور کردن
crosser عبور کردن
transit error خطای عبور
thoroughfares راه عبور
thoroughfare راه عبور
transit time مدت عبور
oil passage عبور روغن
transit time زمان عبور
transit traffic عبور ترانزیتی
transmission factor ضریب عبور
transit bill پروانه عبور
transit bill اجازه عبور
cruise عبور کردن
cross عبور کردن
light passing عبور نور
trafficability قابلیت عبور
transduction انقال عبور
safe conducts رخصت عبور
cruising عبور کردن
cruises عبور کردن
cruised عبور کردن
transmission grating شبکه عبور
electron transition عبور الکترون
safe conduct رخصت عبور
safe-conducts رخصت عبور
fordless غیرقابل عبور
fordable قابل عبور
passages عبور سفر
password اسم عبور
passages راه عبور
passwords اسم عبور
passes عبور کردن
girdle traverse عبور کمربندی
trafficking عبور و مرور
traffics عبور و مرور
trafficked عبور و مرور
traffic عبور و مرور
pass گذر عبور
passages اجازه عبور
passed گذر عبور
passed کلمه عبور
passage عبور سفر
passed عبور کردن
passed اجازه عبور
fordability قابلیت عبور
passes گذر عبور
passage اجازه عبور
pass کلمه عبور
pass عبور کردن
passage راه عبور
passes اجازه عبور
passes کلمه عبور
pass اجازه عبور
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
traffic sign علامت عبور و مرور
transit کنترل عبور و مرورکشتیها
trafficability قابلیت عبور ومرور
electron transit time زمان عبور الکترون
traversed تراورس عبور کمربندکوهنوردی
traverse تراورس عبور کمربندکوهنوردی
gas port محفظه عبور گاز
transduction عبور از ماوراء چیزی
gas port لوله عبور گاز
indirect transition عبور یا انتقال غیرمستقیم
traject از محلی عبور کردن
pracitcable عبور کردنی گذشتنی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com