Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
I need them tonight.
من آنها را امشب میخواهم.
Other Matches
I need them today.
من آنها را امروز میخواهم.
I need them urgently.
من آنها را فوری میخواهم.
I need them before friday.
من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
coincidence function
پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند
salami technique
کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
to night
امشب
tonight
امشب
i bar tonight
من امشب را حساب نمیکنم
I am invited tonight of all nights .
دعوت شدم آن هم امشب
what is the thir everning
امشب چه نشان میدهد
We are invited out tonight .
امشب بیرون مهمانی هستیم
manager
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
managers
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
regenerate
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
There are no tickets available for tonight .
بلیط برای امشب موجود نیست
Are you going out tonight?
امشب میروید بیرون
[برای گردش]
؟
We wI'll eat out tonight.
امشب می رویم بیرون غذامی خوریم
There are a few tickets left for tonight .
چند بلیط برای امشب مانده
We consider it a great honor to have you here with us tonight.
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
lost cluster
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
I'd like a ...
من یک ... میخواهم.
I'd like ...
من ... میخواهم.
I'd like ...
من ... را میخواهم.
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
I'd like some hair gel.
من کمی ژل مو میخواهم.
I'd like a dye.
من رنگ مو میخواهم.
i am in a hurry for it
زود میخواهم
I'd like some ...
من کمی ... میخواهم.
iam inclined to think
میخواهم بگویم
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
I'd like some orange juice.
من آب پرتقال میخواهم.
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a dessert, please.
لطفا دسر میخواهم.
I will be staying a month
من میخواهم یک ماه بمانم.
I will be staying a few days
من میخواهم یک هفته بمانم.
I'd like to try ...
من میخواهم ... را امتحان کنم.
I'd like breakfast, please.
لطفا صبحانه میخواهم.
I'd like some coffee.
من یه مقدار قهوه میخواهم.
I'd like some soup.
من مقداری سوپ میخواهم.
I want full insurance.
من با بیمه کامل میخواهم.
I'd like to pay.
میخواهم پرداخت کنم.
i express my regret for it
پوزش میخواهم که چنین شد
I'd like a face-pack.
من ماسک صورت میخواهم.
i want you to go
میخواهم شما بروید
i wish to stay here
میخواهم اینجا بمانم
I'd like a shave.
میخواهم ریشم را بزنم.
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
an inceptive
یعنی میخواهم لرزکنم
i beg leave to say
اجازه میخواهم بگویم
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
I'd like a shave.
میخواهم صورتم را اصلاح کنم.
I'd like something to eat.
چیزی برای خوردن میخواهم.
I'd like something to drink.
چیزی برای نوشیدن میخواهم.
I'd like a shampoo and set.
شامپو و خشک کردن میخواهم.
I'd like some small change.
من قدری پول خرد میخواهم.
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
I'd like to hire a car.
من میخواهم یک اتومبیل اجاره کنم.
I want one of these please.
لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
i beg your pardon
پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
I will be staying a few days
من میخواهم چند روزی بمانم.
I'd like to change some 1000 euro.
میخواهم ۱۰۰۰ یورو را تبدیل کنم.
I'd like a shampoo for greasy hair.
من یک شامپو برای موهای چرب میخواهم.
I want these clothes cleaned.
من میخواهم این لباس ها تمیز شود.
I want these clothes ironed.
من میخواهم این لباس ها اتو شود.
I want these clothes washed.
من میخواهم این لباس ها شسته شود.
I'd like a haircut, please.
لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
I'd like a shampoo for dry hair.
من یک شامپو برای موهای خشک میخواهم.
I'd like a shampoo for normal hair.
من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
I want to leave the car in the railway station
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
I'd like to reserve a table for 5.
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
Without wishing to belittle
[disparage]
[denigrate]
the importance of this issue, I would like to ...
بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
give someone an inch and they will take a mile
<idiom>
اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
themselves
[for their part]
<adv.>
از طرف آنها
on their part
<adv.>
از طرف آنها
for their part
<adv.>
از طرف آنها
Send them in two at a time .
آنها رادو تا دوتابفرست تو
Ask each and every one of them .
ازیک یک آنها بپرسید
rules
وعملیات روی آنها
in such a way as to enable them
به طوری که آنها بتوانند
channeled
یچ کردن بین آنها
channeling
یچ کردن بین آنها
channels
یچ کردن بین آنها
channelled
یچ کردن بین آنها
channel
یچ کردن بین آنها
descriptions
لیست داده ها و خصوصیات آنها
They became estranged . They fell out .
میانه آنها بهم خورد
description
لیست داده ها و خصوصیات آنها
They cannot hold a candle to him .
سگش می ارزد بهمه آنها
keep these separate from those.
اینها را از آنها جدا نگاهدار
They gave me permission by way of an exception ...
آنها به من استثنأ اجازه دادند ...
When will they be ready?
چه وقت آنها حاضر میشود؟
BCC
و لیست آنها را نشان نمیدهد
They held me culpable for the accident.
آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.
logical
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
They were all alike.
همه آنها یکی بودند.
catalogue
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
microcomputing
مربوط به ریز کامپیوتر و استفاده آنها
They were all either kI'lled ou taken prisoners .
همگی آنها کشته یا گرفتا رشدند
cataloging
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloged
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogs
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogued
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
downsize
که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند.
list
لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه
double vault
[دو طاق با فضای خالی بین آنها]
Their names are as follows .
اسامی آنها بقرار زیر است
catalogues
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloguing
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
reference
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
chronological order
ترتیب رکوردها و فایل ها با توجه به تاریخ آنها
schematic
نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها
references
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
They were devastated by the news.
این خبر آنها را بسیار پریشان کرد.
bytes
که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند
Nothing was said between them.
هیچ کلمه ای بین آنها رد و بدل نشد.
Bantu
وابسته به مردم بانتو و زبانها و فرهنگهای آنها
They are openly seeking his being sacked.
آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
There they were in all their finery.
آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
hash
لیست ورودی ها طبق شماره hash آنها
byte
که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند
I cant see much difference in them.
فرق زیادی بین آنها نمی بینم
They were all dreesd in black.
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
Theyre twins and it is impossible to know one from the other .
آنها دو قلو هستند ومعلوم نیست کدوم کدومه
They live abroad for the greater part of the year.
آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
They were dressed all in black.
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
passes
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
not give someone the time of day
<idiom>
تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
job
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
jobs
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
read
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
reads
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
signal
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signaled
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
pass
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
optical
و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
signalled
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
ranged
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
ranges
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
range
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
passed
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
point
که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
linkages
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
Their eyes met.
آنها به هم زل زدند.
[همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
linkage
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
hash
لیست همه ورودیهای یک فایل با آدرس کلید hash آنها
signaled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signalled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
edited
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
edit
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
They must give not less than 2 weeks' notice.
آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
FAQ
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
frauds
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
cross reference generator
متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
magnetic
و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
fraud
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
trap
نرم افزاری که سیگنال وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
paging
که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند
doubled up
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
priorities
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
double
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
peg
میله چوبی با نوک تیز
[برای محکم بستن چیزی به آنها]
interrupts
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
c
استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها
hopper
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
changes
چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
priority
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
It is all over between them . They are thru with each other .
بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
changing
چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
changed
چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
change
چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
hoppers
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
interrupting
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
logic
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
conversion
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversions
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
doubled
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
weighting
مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
pinout
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
interrupt
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
He bought them expensive presents, out of guilt.
او
[مرد]
بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
bind
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
binds
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
statement
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
statements
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
name
لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
names
لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
activity
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
lapped
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lap
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
packing
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
look ahead
عمل برخی CPUها برای بازیابی دستورات و بررسی آنها پیش از اجرا
activities
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com