English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (2 milliseconds)
English Persian
loose forward مهاجم تک رو پشت خط تجمع
Search result with all words
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
sack حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacking حمله به مهاجم پشت خط تجمع
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
Other Matches
linemate مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
offensives مهاجم
invader مهاجم
invaders مهاجم
postman مهاجم
postmen مهاجم
close attack سه مهاجم
raider مهاجم
raiders مهاجم
attackers مهاجم
attacker مهاجم
aggressor مهاجم
forwarded مهاجم
aggressors مهاجم
forward مهاجم
infestant مهاجم
offensive <adj.> مهاجم
attacking [style of play, player] <adj.> مهاجم
frontcourt man مهاجم
striker مهاجم
strikers مهاجم
aggressive مهاجم پرپشتکار
unmarked مهاجم مهارنشده
dodger مهاجم گریزنده
trailers پشتیبان مهاجم
dodgers مهاجم گریزنده
aggressive حمله ور مهاجم
third home بازیگر مهاجم
trailer پشتیبان مهاجم
breaking pass پاس به مهاجم
flanker مهاجم جناح
dedger مهاجم گریزنده
invader مهاجم حمله کننده
invaders مهاجم حمله کننده
illegal procedure خطای تیم مهاجم
double up مراقبت از مهاجم با دو مدافع
cough up لو رفتن توپ مهاجم
flanker بازیگر مهاجم در جناح
congestion تجمع
accumulations تجمع
forming up تجمع
accumulation تجمع
associations تجمع
association تجمع
public meeting تجمع
aggregation تجمع
assembly تجمع
horses بازیگران قوی تیم مهاجم
weak safety جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
prop forward هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
cross buck حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
hive مرکز تجمع
collecting point منطقه تجمع
accumulation point نقطه تجمع
furunculosis تجمع چندکورک
rendezvous area منطقه تجمع
swarmer تجمع کننده
turout تجمع پرسنل
assembling area منطقه تجمع
assembly area منطقه تجمع
capital agglomeration تجمع سرمایه
line official داور خط تجمع
trafficked تجمع مدافعان
trafficking تجمع مدافعان
traffic تجمع مدافعان
traffics تجمع مدافعان
have an angle بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
inner دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
cutoff block سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
direct free kick مکث مهاجم برای فریفتن حریف
line backing دفاع پشت خط تجمع
line backer مدافع پشتیبان خط تجمع
dust laden تجمع گرد وغبار
association تداعی معانی تجمع
concentration camp منطقه تجمع اسرا
boat rendezvous area منطقه تجمع قایقها
number forward مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
concentration camps منطقه تجمع اسرا
pigmentation تجمع رنگدانه ها در بافتها
unlawful assembly تجمع غیر قانونی
rallying point محل تجمع مجدد
coagulation تجمع مواد در یک ناحیه
rendezvous area منطقه تجمع موقت
associations تداعی معانی تجمع
rallying points محل تجمع مجدد
pipe the side تجمع گارد احترام
beat-up شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
beat up شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
tight end مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
stop hit ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
false start حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
pass cut روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
false starts حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
submarine مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarines مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
recall دستور تجمع قوا دادن
sick call تجمع برای رفتن به بهداری
hydrothorax تجمع مایع در حفره جنب
bomb cemetery محل تجمع بمبهای فاسد
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
casual water تجمع موقتی اب روی زمین
recalls دستور تجمع قوا دادن
recalled دستور تجمع قوا دادن
coil up تجمع ستون در راحت باش
pipe the side فرمان تجمع گارد احترام
hiking گرفتن توپ درشروع تجمع
dummy گول زدن حریف در تجمع
hike گرفتن توپ درشروع تجمع
hiked گرفتن توپ درشروع تجمع
dummies گول زدن حریف در تجمع
hikes گرفتن توپ درشروع تجمع
submarine خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
foot sweep پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
submarines خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
prisoner of war cage محل تجمع اولیه اسرای جنگی
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
to recall the troops from Mali دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
huddling گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
flare پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
huddles گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
rioting تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
huddled گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
riots تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
huddle گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
snap روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
hookup تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
flares پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
snapped روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapping روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
riot تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
snaps روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
rioted تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
assaulted در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
necessary line خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
assaults در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assault در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
looser توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
loosest توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
nail حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nailed حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nails حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
assembly order دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
encroaching قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
gabfest تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
spermathecal کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
forming up تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
spermatheca کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
weave حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weaves حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
standoff half بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
backfield line خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
cosmopolis شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
ashless dispersant oil نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
wing forward هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
accretion هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
blind side سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
ball back ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
quarterback draw نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
quick opener بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
glaciology علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
coalition در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalitions در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
safety اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
post محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
charging خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
post- محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posts محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posted محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
hip throw گرفتن کمر مهاجم و از جلوانداختن او از روی کمر
marshalling تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
vlsi مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
find touch بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
rallying points محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying point محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
medical assemblage مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
rallies تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
collective fire تجمع اتش جنگ افزارها اتش جمع
rally تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
batteries قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com