Total search result: 208 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
loose forward |
مهاجم تک رو پشت خط تجمع |
|
|
Search result with all words |
|
scramble |
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا |
scrambled |
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا |
scrambles |
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا |
scrambling |
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا |
sack |
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد |
sacked |
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد |
sacks |
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد |
sacking |
حمله به مهاجم پشت خط تجمع |
quick count |
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع |
Other Matches |
|
linemate |
مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر |
clandestine assembly area |
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی |
offensives |
مهاجم |
invader |
مهاجم |
invaders |
مهاجم |
postman |
مهاجم |
postmen |
مهاجم |
close attack |
سه مهاجم |
raider |
مهاجم |
raiders |
مهاجم |
attackers |
مهاجم |
attacker |
مهاجم |
aggressor |
مهاجم |
forwarded |
مهاجم |
aggressors |
مهاجم |
forward |
مهاجم |
infestant |
مهاجم |
offensive <adj.> |
مهاجم |
attacking [style of play, player] <adj.> |
مهاجم |
frontcourt man |
مهاجم |
striker |
مهاجم |
strikers |
مهاجم |
aggressive |
مهاجم پرپشتکار |
unmarked |
مهاجم مهارنشده |
dodger |
مهاجم گریزنده |
trailers |
پشتیبان مهاجم |
dodgers |
مهاجم گریزنده |
aggressive |
حمله ور مهاجم |
third home |
بازیگر مهاجم |
trailer |
پشتیبان مهاجم |
breaking pass |
پاس به مهاجم |
flanker |
مهاجم جناح |
dedger |
مهاجم گریزنده |
invader |
مهاجم حمله کننده |
invaders |
مهاجم حمله کننده |
illegal procedure |
خطای تیم مهاجم |
double up |
مراقبت از مهاجم با دو مدافع |
cough up |
لو رفتن توپ مهاجم |
flanker |
بازیگر مهاجم در جناح |
congestion |
تجمع |
accumulations |
تجمع |
forming up |
تجمع |
accumulation |
تجمع |
associations |
تجمع |
association |
تجمع |
public meeting |
تجمع |
aggregation |
تجمع |
assembly |
تجمع |
horses |
بازیگران قوی تیم مهاجم |
weak safety |
جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او |
prop forward |
هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع |
cross buck |
حمله دو مهاجم بصورت متقاطع |
hive |
مرکز تجمع |
collecting point |
منطقه تجمع |
accumulation point |
نقطه تجمع |
furunculosis |
تجمع چندکورک |
rendezvous area |
منطقه تجمع |
swarmer |
تجمع کننده |
turout |
تجمع پرسنل |
assembling area |
منطقه تجمع |
assembly area |
منطقه تجمع |
capital agglomeration |
تجمع سرمایه |
line official |
داور خط تجمع |
trafficked |
تجمع مدافعان |
trafficking |
تجمع مدافعان |
traffic |
تجمع مدافعان |
traffics |
تجمع مدافعان |
have an angle |
بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب |
inner |
دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها |
cutoff block |
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم |
direct free kick |
مکث مهاجم برای فریفتن حریف |
line backing |
دفاع پشت خط تجمع |
line backer |
مدافع پشتیبان خط تجمع |
dust laden |
تجمع گرد وغبار |
association |
تداعی معانی تجمع |
concentration camp |
منطقه تجمع اسرا |
boat rendezvous area |
منطقه تجمع قایقها |
number forward |
مهاجمان تک رو پشت خط تجمع |
concentration camps |
منطقه تجمع اسرا |
pigmentation |
تجمع رنگدانه ها در بافتها |
unlawful assembly |
تجمع غیر قانونی |
rallying point |
محل تجمع مجدد |
coagulation |
تجمع مواد در یک ناحیه |
rendezvous area |
منطقه تجمع موقت |
associations |
تداعی معانی تجمع |
rallying points |
محل تجمع مجدد |
pipe the side |
تجمع گارد احترام |
beat-up |
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف |
beat up |
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف |
tight end |
مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ |
stop hit |
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم |
false start |
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ |
pass cut |
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع |
false starts |
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ |
submarine |
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم |
submarines |
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم |
recall |
دستور تجمع قوا دادن |
sick call |
تجمع برای رفتن به بهداری |
hydrothorax |
تجمع مایع در حفره جنب |
bomb cemetery |
محل تجمع بمبهای فاسد |
broken field |
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع |
casual water |
تجمع موقتی اب روی زمین |
recalls |
دستور تجمع قوا دادن |
recalled |
دستور تجمع قوا دادن |
coil up |
تجمع ستون در راحت باش |
pipe the side |
فرمان تجمع گارد احترام |
hiking |
گرفتن توپ درشروع تجمع |
dummy |
گول زدن حریف در تجمع |
hike |
گرفتن توپ درشروع تجمع |
hiked |
گرفتن توپ درشروع تجمع |
dummies |
گول زدن حریف در تجمع |
hikes |
گرفتن توپ درشروع تجمع |
submarine |
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم |
foot sweep |
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا |
submarines |
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم |
prisoner of war cage |
محل تجمع اولیه اسرای جنگی |
convoy assembly port |
بندر محل تجمع کاروان دریایی |
to recall the troops from Mali |
دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن |
huddling |
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع |
flare |
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع |
huddles |
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع |
rioting |
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش |
huddled |
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع |
riots |
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش |
huddle |
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع |
convoy assembly port |
بندر محل تجمع ستون موتوری |
snap |
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع |
hookup |
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی |
flares |
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع |
snapped |
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع |
snapping |
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع |
riot |
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش |
snaps |
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع |
rioted |
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش |
power block |
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار |
assaulted |
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود |
stunts |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
necessary line |
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد |
assaults |
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود |
assault |
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود |
stunting |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
looser |
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان |
loose |
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان |
stunt |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
loosest |
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان |
nail |
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع |
nailed |
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع |
nails |
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع |
assembly order |
دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع |
encroaching |
قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع |
gabfest |
تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی |
spermathecal |
کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده |
forming up |
تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن |
spermatheca |
کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده |
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. |
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند. |
weave |
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی |
weaves |
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی |
standoff half |
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ |
backfield line |
خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد |
cosmopolis |
شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف |
ashless dispersant oil |
نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد |
wing forward |
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع |
accretion |
هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود |
blind side |
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس |
ball back |
ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود |
quarterback draw |
نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد |
quick opener |
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود |
glaciology |
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند |
square in |
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع |
coalition |
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک |
coalitions |
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک |
safety |
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم |
post |
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان |
charging |
خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف |
post- |
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان |
posts |
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان |
posted |
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان |
hip throw |
گرفتن کمر مهاجم و از جلوانداختن او از روی کمر |
marshalling |
تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی |
vlsi |
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع |
find touch |
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک |
marshaller |
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان |
rallying points |
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها |
rallying point |
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها |
medical assemblage |
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران |
rallies |
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان |
collective fire |
تجمع اتش جنگ افزارها اتش جمع |
rally |
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان |
rallied |
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان |
capitalization |
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه |
concentration area |
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع |
packs |
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع |
pack |
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع |
batteries |
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف |
battery |
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف |
lie |
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها |
lies |
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها |
lied |
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها |