English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
road engineer مهندس جاده سازی
Other Matches
road building جاده سازی
road construction جاده سازی
asphalt paving جاده سازی
road building machine ماشین جاده سازی
highway engineering تکنیک جاده سازی
road building slag شلاکه جاده سازی
highway engineering مهندسی جاده سازی
depth of indentation عمق فشردگی در جاده سازی اسفالت
flight engineer مهندس مکانیک هواپیما مهندس پرواز
resident engineer مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
divided highway [American E] شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpass مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpasses مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
merging traffic ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
road screen پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
going وضع جاده زمین جاده
service road جاده کناری جاده سرویس
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
track clearer جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
engineer مهندس
engineered مهندس
engineers مهندس
engineer in chief سر مهندس
bachelors لیسانسیه مهندس
communication engineer مهندس مخابرات
structual engineering مهندس ساختمانی
flight engineer مهندس پرواز
first engineer مهندس اول
computer engineer مهندس کامپیوتر
bachelor لیسانسیه مهندس
automotive engineer مهندس مکانیک
mechanical engineer مهندس مکانیک
rolling mill engineer مهندس نوردکاری
metallogical engineer مهندس متالوژی
production engineer مهندس تولید
civil engineers مهندس شهرسازی
civil engineers مهندس ساختمان
structual engineering مهندس سازهای
civil engineer مهندس شهرسازی
civil engineer مهندس ساختمان
baccalaureate لیسانسیه یا مهندس
engineers افسر مهندس
supervisor engineer مهندس نافر
field engineer مهندس پایکار
systems engineer مهندس سیستم
pioneer مهندس حفار
pioneer مهندس استحکامات
road engineer مهندس راه
pioneers مهندس استحکامات
pioneers مهندس حفار
design engineer مهندس طراح
telecommunication engineer مهندس ارتباطات
engineer افسر مهندس
electric engineer مهندس برق
consulting engineer مهندس مشاور
specialist engineering مهندس متخصص
architect مهندس معمار
architects مهندس معمار
pioneered مهندس حفار
pioneered مهندس استحکامات
town planner مهندس شهرساز
engineer battalion گردان مهندس
engineered افسر مهندس
system engineer مهندس سیستم
electronic engineer مهندس الکترونیک
applied economics engineer مهندس اقتصاد صنعتی
we are in need of two engineer ما بدو تن مهندس نیازمندنیستیم
civil engineers مهندس راه وساختمان
railway engineer مهندس راه اهن
civil engineer مهندس راه و ساختمان
field engineer مهندس پای کار
customer engineer مهندس سخت افزاز
civil engineers مهندس راه و ساختمان
civil engineer مهندس راه وساختمان
customer engineer مهندس سخت افزار
software engineering مهندس نرم افزار
software engineer مهندس نرم افزار
pioneer پیش قدم سرباز مهندس حفار
pioneered پیش قدم سرباز مهندس حفار
pioneers پیش قدم سرباز مهندس حفار
He works as engineer. او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
Several engineeres were removed from office. چندین مهندس از کار بر کنار شدند
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
service توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
serviced توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
point نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
pathway جاده
pad جاده
way جاده
route جاده
pathways جاده
tracked جاده
road blocks سد جاده
lines جاده
road block سد جاده
rut رد جاده
invious بی جاده
ruts رد جاده
road bed کف جاده
pads جاده
tracks جاده
line جاده
routes جاده
roadability جاده رو
turnpike جاده
roadable جاده رو
turnpikes جاده
roadbed کف جاده
roadless بی جاده
path جاده
paths جاده
roads جاده
roadway جاده
road جاده
track جاده
hard core پی جاده
roadways جاده
blocking سد جاده
causeways جاده
causeway جاده
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
sidetracked جاده فرعی
provincial road جاده محلی
overhead roadway جاده هوایی
backway جاده فرعی
pack road جاده مال رو
post road جاده پستی
streets خیابانی جاده
bridle path جاده اسب رو
main roads جاده اصلی
main road جاده اصلی
pathless بدون جاده
bridle paths جاده اسب رو
To make roads . جاده کشیدن
to beat a path کوبیدن یک جاده
single flow جاده یک مسیره
single carriageway road راه با یک جاده
trackless بی جاده بی ریل
spurring جاده انشعابی
spur جاده انشعابی
superhighway جاده وسیع
superhighways جاده وسیع
sidetrack جاده فرعی
galaxies جاده شیری
roadwheel چرخ جاده
galaxy جاده شیری
route reconnaissance شناسایی جاده
path جاده مال رو
paths جاده مال رو
uneven road جاده ناهموار
the road was impaired جاده خراب شد
the impediment of a road پا گیرهای جاده
spurs جاده انشعابی
raod bed بستر جاده
commercial vehicle وسیلهحملکالاومسافردر جاده
steam roller جاده صاف کن
roadhogs خوک جاده
roadhog خوک جاده
third class road جاده درجه سه
profile of the road نیمرخ جاده
road builder جاده ساز
road capacity فرفیت جاده
road clearance تخلیه جاده
secondary road جاده درجه دو
road junction تقاطع جاده
road net شبکه جاده ها
road roller جاده صاف کن
the impediment of a road موانع جاده
wayless بدون جاده
screed شمشه جاده
high road جاده عمده
chip spreader جاده صاف کن
byroad جاده فرعی
by way جاده پرت
access road جاده دسترسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com