Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
neck of the woods <idiom> |
ناحیه یا قسمتی از کشور |
|
|
Other Matches |
|
winging |
قسمتی از یک بخش یا ناحیه |
wing |
قسمتی از یک بخش یا ناحیه |
secondary |
سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند |
preventive justice |
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد |
inside |
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز |
insides |
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز |
irredentism |
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد |
republic |
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد |
republics |
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد |
blitter |
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است |
botany |
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه |
Burundi |
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر |
secession |
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه |
extradited |
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن |
extradite |
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن |
extraditing |
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن |
extradites |
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن |
shank |
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا |
provincialism |
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور |
innocent passage |
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد |
letter of recall |
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند |
nonaligned |
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته |
country cover diagram |
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور |
triplex |
سه قسمتی |
triploidy |
سه قسمتی |
partite |
قسمتی |
portions |
قسمتی |
portion |
قسمتی |
partial |
بخشی قسمتی |
haxamerous |
شش بخشی شش قسمتی |
triploid |
سه قسمتی سه بخشی |
plank |
قسمتی ازبرنامه |
split second |
قسمتی از ثانیه |
flattest |
قسمتی از یک عمارت |
tripartition |
سه قسمتی کردن |
spiriting |
حمیت قسمتی |
sectors |
قسمتی ازجبهه |
sector |
قسمتی ازجبهه |
another guess |
قسمتی دیگر |
spirit |
حمیت قسمتی |
pate |
سر یا قسمتی از سرانسان |
legs |
قسمتی از مسابقه |
leg |
قسمتی از مسابقه |
esprit de corps |
روحیه قسمتی |
spirit de corps |
روحیه قسمتی |
spirit de corps |
حمیت قسمتی |
esprit |
حمیت قسمتی |
flat |
قسمتی از یک عمارت |
esprit de corps |
حمیت قسمتی |
double cloister |
راهرو دو قسمتی |
fraction |
کسر درصدی از قسمتی از |
section charge |
خرج چند قسمتی |
ram's horn |
قسمتی ازاستحکامات خندق |
fractions |
کسر درصدی از قسمتی از |
march unit |
قسمتی ازستون راهپیمایی |
striking out pleading |
حذف قسمتی از مدافعات |
crease |
قسمتی از زمین کریکت |
modules |
قسمتی از سفینه فضایی |
rebate |
پرداخت قسمتی از بدهی |
expansion joint |
اتصال چند قسمتی |
rebates |
پرداخت قسمتی از بدهی |
part [ial] payment of a fine |
پرداخت قسمتی از جریمه |
module |
قسمتی از سفینه فضایی |
lobotomies |
برش قسمتی از مغز |
creased |
قسمتی از زمین کریکت |
aliquot part charge |
خرج چند قسمتی |
lobotomy |
برش قسمتی از مغز |
helmeted |
دارای قسمتی که مانندخودباشد |
creasing |
قسمتی از زمین کریکت |
creases |
قسمتی از زمین کریکت |
zaps |
پاک نمودن قسمتی از برنامه |
zapping |
پاک نمودن قسمتی از برنامه |
baron |
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی |
slot charter |
اجاره قسمتی از وسیله نقلیه |
barons |
شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی |
aliquot propelling charge |
خرج پرتاب چند قسمتی |
aft flap |
آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی |
zapped |
پاک نمودن قسمتی از برنامه |
necks |
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس |
neck |
قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس |
hash mark |
قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی |
group rendezvous |
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی |
freeboard |
قسمتی از قایق که بیرون اب است |
lobectomy |
برداشتن قسمتی ازیک عضو |
fractional damage |
خسارت وارده به قسمتی از وسیله |
whip |
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ |
whips |
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ |
displacement hull |
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند |
whipped |
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ |
pneumonectomy |
قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان |
zap |
پاک نمودن قسمتی از برنامه |
fat bits |
بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش |
cymric |
وابسته به سیمر قسمتی ازبریتانیای کبیر |
flushes |
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان |
crop |
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری |
lectionary |
ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس |
saddleback |
قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست |
gastrectomy |
عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده |
flush |
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان |
alethiology |
قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد |
faubourg |
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد |
paleocene |
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی |
dairies |
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند |
judea |
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده |
dairy |
قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند |
flushing |
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان |
open ice |
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست |
tail skid |
قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود |
contract termination |
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد |
cropped |
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری |
crops |
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری |
table flap |
قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود |
realm |
ناحیه |
demesne |
ناحیه |
proclimax |
ناحیه |
ward |
ناحیه |
shires |
ناحیه |
shire |
ناحیه |
reaches |
ناحیه |
district |
ناحیه |
output area |
ناحیه |
local <adj.> |
ناحیه ای |
zone |
ناحیه |
regional <adj.> |
ناحیه ای |
partition |
ناحیه |
partitions |
ناحیه |
area |
ناحیه |
districts |
ناحیه |
wards |
ناحیه |
sectors |
ناحیه |
sector |
ناحیه |
subregion |
ناحیه |
situs |
ناحیه |
zones |
ناحیه |
areas |
ناحیه |
sympatric |
هم ناحیه |
range |
ناحیه |
regions |
ناحیه |
reaching |
ناحیه |
realms |
ناحیه |
reach |
ناحیه |
reached |
ناحیه |
region |
ناحیه |
ranges |
ناحیه |
ranged |
ناحیه |
pokes |
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص |
poking |
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص |
Please let me take a share in the expenses. |
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم |
appendix |
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی |
parish |
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد |
fermata |
تطویل وکشش قسمتی ازموسیقی توسط نوازنده |
parishes |
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد |
vacuity |
قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد |
headstock |
قسمتی ازماشین که میله گردندهای روی ان قرارمیگیرد |
poked |
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص |
poke |
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص |
beaver |
قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند |
beavers |
قسمتی از کلاه خود که پایین صورت را میپوشاند |
slabs |
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD |
slab |
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD |
accessory of section |
قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود |
warhead |
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد |
warheads |
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد |
baying |
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد |
bayed |
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد |
back order |
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده |
scraps |
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده |
scrapping |
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده |
almonry |
[قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.] |
entablature |
قسمتی از سر ستون که شامل کتیبه وگلویی است |
dower |
قسمتی ازدارایی مرد که پس از فوتش به همسر وی می رسد |
scrap |
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده |
descender |
قسمتی از حروف کوچک که پایین تر از خط شروع می شوند |
skipped |
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی |
skips |
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی |
bays |
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد |
scrapped |
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده |
bay |
قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد |
footprints |
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد |
targum |
ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق |
skip |
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی |
appendixes |
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی |
main yard |
قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است |
wrists |
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند |
wrist |
قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند |
footprint |
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد |
leg side |
قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن |
region |
ناحیه فضا |
districts |
ناحیه نظامی |
baffle area |
ناحیه کور |
telephone area |
ناحیه اتصال |
edge zone |
ناحیه لبه |
territorialization |
ایجاد ناحیه |
commutation zone |
ناحیه کموتاسیون |
arid area |
ناحیه خشک |
dead space |
ناحیه کور |
sector commander |
فرمانده ناحیه |
scan area |
ناحیه پیمایش |
district |
ناحیه نظامی |
erogenous zone |
ناحیه شهوتزا |