Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
toxic symptom
نشانه زهراگینی یامسمومیت
Other Matches
virulence
زهراگینی
venomousness
زهراگینی
toxic
ناشی از زهراگینی
pointer
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolic
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolically
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
attributes
نشانه
indicative
نشانه
emblems
نشانه
emblematic
نشانه
indications
نشانه ها
emblem
نشانه
attribute
نشانه
attributing
نشانه
symptom
نشانه
cue
نشانه
cues
نشانه
portent
نشانه
portents
نشانه
reminiscence
نشانه
sacrament
نشانه
sacraments
نشانه
cursors
نشانه گر
bench mark
نشانه
signal
نشانه
signaled
نشانه
symptoms
نشانه
signalled
نشانه
cursor
نشانه گر
reminiscences
نشانه
tokens
نشانه
token
نشانه
mark
نشانه
presaging
نشانه
presages
نشانه
presaged
نشانه
marks
نشانه
presage
نشانه
symbol
نشانه
symptomless
بی نشانه
ikons
نشانه
icon
نشانه
icons
نشانه
trace
نشانه
omen
نشانه
marker
نشانه
one address
با یک نشانه
traced
نشانه
markers
نشانه
traces
نشانه
omens
نشانه
allegory
نشانه علامت
allegories
نشانه علامت
aiming
نشانه روی
target
تیر نشانه
targeted
تیر نشانه
line of sight
خط نشانه روی
targeting
تیر نشانه
targets
تیر نشانه
targetted
تیر نشانه
targetting
تیر نشانه
indication
اشعار نشانه
symptomatic
نشانه بیماری
veto
نشانه مخالفت
vetoed
نشانه مخالفت
vetoes
نشانه مخالفت
vetoing
نشانه مخالفت
sightings
نشانه رفتن
marksman
نشانه گیر
aim
نشانه گرفتن .
aimed
نشانه گرفتن .
level
نشانه گرفتن
leveled
نشانه گرفتن
bode
نشانه بودن
marksmen
نشانه گیر
indicator
علامت خط نشانه
cairns
سنگ نشانه
cairn
سنگ نشانه
sighting
نشانه رفتن
levels
نشانه گرفتن
levelled
نشانه گرفتن
aims
نشانه گرفتن .
markers
علامت نشانه
sem
نشانه شناسی
merit badge
نشانه هنر
indicium
نشانه ویژه
go ahead
نشانه ترقی
frequency mark
نشانه فرکانس
minimal cue
نشانه کمینه
train
نشانه رفتن
trained
نشانه رفتن
marker
علامت نشانه
pivot point
نقطه نشانه
typology
نشانه شناسی
traffic signal
نشانه روشن
token passing
گذراندن نشانه
symptomatology
نشانه شناسی
proof of laziness
نشانه تنبلی
prodrome
پیش نشانه
trains
نشانه رفتن
asterisk
1-نشانه گرافیکی
asterisks
1-نشانه گرافیکی
cockshot
نشانه روی
badge reader
نشانه خوان
emblematical
حاوی نشانه
signal
علامت نشانه
signaled
علامت نشانه
signalled
علامت نشانه
bench mark
نشانه مبنا
code
نشانه قراردادی
proofs
نشانه مدرک
dan buoy
بویه نشانه
discriminandum
نشانه افتراق
cue learning
نشانه اموزی
cockshy
نشانه روی
proof
نشانه مدرک
direction peg
میخ نشانه
sight
الت نشانه روی
sight
دوربین نشانه روی
sights
الت نشانه روی
sightings
نشانه روی کردن
to present arms
نشانه روی کردن
term symbol
نشانه جمله طیفی
token ring network
شبکه نشانه حلقهای
traffic sign
لوحه نشانه گذاری
aiming light
چراغ نشانه روی
homage
نشانه ی تکریم و وفاداری
mark
علامت نشانه هدف
mark
نشانه کردن حریف
marks
علامت نشانه هدف
traffic sign
تابلو نشانه گذاری
marks
نشانه کردن حریف
aiming post
شاخصهای نشانه روی
sights
دوربین نشانه روی
leading point
نقطه نشانه روی
kentish fire
که نشانه نفاق ..باشد
k
نشانه بیان یک هزار
it is indicative of bad luck
نشانه بدبختی است
hallmark
انگ نشانه عیار
it is an indication of lazines
نشانه تنبلی است
it bobes evil
نشانه بدی است
aiming stake
دستک نشانه روی
impresa
نشانه جمله شعاری
gun sight
دستگاه نشانه روی
fine sight
تنظیم خط نشانه دقیق
sighting
نشانه روی کردن
caduceus
نشانه علم پزشکی
symptom substitution theory
نظریه جانشینی نشانه ها
sighting device
وسیله نشانه روی
sight scale
مقیاس نشانه روی
sight scale
طبله نشانه روی
semicolon
نشانه چاپ شده
point
نشانه روی کردن
road marking
نشانه گذاری راه
reciprocal laying
نشانه روی متقابله
peep sight
دریچه نشانه روی
pavement marking
نشانه گذاری راه
negative voice
منع نشانه مخالفت
directing point
نقطه نشانه روی
plots
نشانه میان چهارراه
extend
گرافیک و نشانه ها است
gunners
نشانه رو توپ ساز
plotted
نشانه میان چهارراه
extends
گرافیک و نشانه ها است
extending
گرافیک و نشانه ها است
crossbones
نشانه مرگ وخطر
carrying
نشانه وقوع وام
hallmarks
انگ نشانه عیار
plot
نشانه میان چهارراه
carried
نشانه وقوع وام
carries
نشانه وقوع وام
carry
نشانه وقوع وام
gunner
نشانه رو توپ ساز
lays
نشانه رفتن قرار دادن
point bland
تیراندازی بدون نشانه روی
optical
نشانه روی بصری چشمی
peep sight
درجه نشانه روی دیدگاه
refer
نشانه روی به نقطه نشانی
wreck buoy
نشانه کشتی غرق شده
referred
نشانه روی به نقطه نشانی
refers
نشانه روی به نقطه نشانی
lay
نشانه رفتن قرار دادن
marksman
نشانه گیر
[ارتش و ورزش]
sighting device
دوربین دستگاه نشانه روی
palms
نخل خرما نشانه پیروزی
palm
نخل خرما نشانه پیروزی
optical sight
وسایل نشانه روی بصری
caret
نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
toho
اعضای انگشتان نشانه و شست
backspace
حرکت نشانه گر یک واحد به چپ یا عقب
symptomatic
مطابق نشانه بیماری نماینده
reference number
اعداد مبنای نشانه روی
brushes
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brush
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com