Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (12 milliseconds)
English
Persian
allegories
نشانه علامت
allegory
نشانه علامت
Search result with all words
marker
علامت نشانه
markers
علامت نشانه
character
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
blip
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
signal
علامت نشانه
signaled
علامت نشانه
signalled
علامت نشانه
indicator
علامت خط نشانه
mark
علامت نشانه هدف
marks
علامت نشانه هدف
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
hash mark
علامت چاپ که به عنوان نشانه کپی سخت یا نشانگر به کار می رود
hashmark
علامت چاپ که به عنوان نشانه کپی سخت یا نشانگر به کار می رود
row marker
دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
Other Matches
pointers
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointer
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbol
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol
علامت ترسیمی علامت فرمولی
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
marks
نشانه
indications
نشانه ها
symbol
نشانه
emblems
نشانه
signal
نشانه
token
نشانه
mark
نشانه
bench mark
نشانه
emblem
نشانه
tokens
نشانه
portent
نشانه
one address
با یک نشانه
reminiscence
نشانه
signalled
نشانه
cue
نشانه
sacrament
نشانه
symptoms
نشانه
traces
نشانه
markers
نشانه
sacraments
نشانه
traced
نشانه
attribute
نشانه
attributes
نشانه
marker
نشانه
emblematic
نشانه
portents
نشانه
indicative
نشانه
symptomless
بی نشانه
symptom
نشانه
cues
نشانه
attributing
نشانه
trace
نشانه
cursor
نشانه گر
ikons
نشانه
cursors
نشانه گر
signaled
نشانه
reminiscences
نشانه
icons
نشانه
icon
نشانه
presage
نشانه
presages
نشانه
presaging
نشانه
presaged
نشانه
omen
نشانه
omens
نشانه
trained
نشانه رفتن
cairn
سنگ نشانه
train
نشانه رفتن
code
نشانه قراردادی
aimed
نشانه گرفتن .
aim
نشانه گرفتن .
merit badge
نشانه هنر
minimal cue
نشانه کمینه
aims
نشانه گرفتن .
symptomatology
نشانه شناسی
trains
نشانه رفتن
line of sight
خط نشانه روی
aiming
نشانه روی
indication
اشعار نشانه
sem
نشانه شناسی
veto
نشانه مخالفت
vetoed
نشانه مخالفت
vetoes
نشانه مخالفت
vetoing
نشانه مخالفت
pivot point
نقطه نشانه
token passing
گذراندن نشانه
traffic signal
نشانه روشن
marksman
نشانه گیر
marksmen
نشانه گیر
prodrome
پیش نشانه
typology
نشانه شناسی
proof of laziness
نشانه تنبلی
cairns
سنگ نشانه
asterisks
1-نشانه گرافیکی
dan buoy
بویه نشانه
cue learning
نشانه اموزی
target
تیر نشانه
targeted
تیر نشانه
targeting
تیر نشانه
targets
تیر نشانه
targetting
تیر نشانه
proof
نشانه مدرک
cockshy
نشانه روی
cockshot
نشانه روی
symptomatic
نشانه بیماری
bode
نشانه بودن
badge reader
نشانه خوان
proofs
نشانه مدرک
asterisk
1-نشانه گرافیکی
direction peg
میخ نشانه
targetted
تیر نشانه
discriminandum
نشانه افتراق
bench mark
نشانه مبنا
sighting
نشانه رفتن
sightings
نشانه رفتن
level
نشانه گرفتن
leveled
نشانه گرفتن
levelled
نشانه گرفتن
levels
نشانه گرفتن
indicium
نشانه ویژه
emblematical
حاوی نشانه
frequency mark
نشانه فرکانس
go ahead
نشانه ترقی
semicolon
نشانه چاپ شده
peep sight
دریچه نشانه روی
sights
الت نشانه روی
sight
دوربین نشانه روی
symptom substitution theory
نظریه جانشینی نشانه ها
sight
الت نشانه روی
sight scale
طبله نشانه روی
point
نشانه روی کردن
sightings
نشانه روی کردن
sight scale
مقیاس نشانه روی
sights
دوربین نشانه روی
sighting
نشانه روی کردن
sighting device
وسیله نشانه روی
aiming light
چراغ نشانه روی
fine sight
تنظیم خط نشانه دقیق
negative voice
منع نشانه مخالفت
gun sight
دستگاه نشانه روی
impresa
نشانه جمله شعاری
it is an indication of lazines
نشانه تنبلی است
plot
نشانه میان چهارراه
plots
نشانه میان چهارراه
it is indicative of bad luck
نشانه بدبختی است
k
نشانه بیان یک هزار
kentish fire
که نشانه نفاق ..باشد
leading point
نقطه نشانه روی
gunner
نشانه رو توپ ساز
pavement marking
نشانه گذاری راه
directing point
نقطه نشانه روی
road marking
نشانه گذاری راه
reciprocal laying
نشانه روی متقابله
aiming post
شاخصهای نشانه روی
marks
نشانه کردن حریف
aiming stake
دستک نشانه روی
mark
نشانه کردن حریف
it bobes evil
نشانه بدی است
caduceus
نشانه علم پزشکی
hallmark
انگ نشانه عیار
hallmarks
انگ نشانه عیار
plotted
نشانه میان چهارراه
gunners
نشانه رو توپ ساز
carrying
نشانه وقوع وام
traffic sign
تابلو نشانه گذاری
homage
نشانه ی تکریم و وفاداری
extending
گرافیک و نشانه ها است
extends
گرافیک و نشانه ها است
carried
نشانه وقوع وام
crossbones
نشانه مرگ وخطر
to present arms
نشانه روی کردن
token ring network
شبکه نشانه حلقهای
carries
نشانه وقوع وام
traffic sign
لوحه نشانه گذاری
term symbol
نشانه جمله طیفی
extend
گرافیک و نشانه ها است
toxic symptom
نشانه زهراگینی یامسمومیت
carry
نشانه وقوع وام
lays
نشانه رفتن قرار دادن
sighting device
دوربین دستگاه نشانه روی
palm
نخل خرما نشانه پیروزی
point bland
تیراندازی بدون نشانه روی
wreck buoy
نشانه کشتی غرق شده
peep sight
درجه نشانه روی دیدگاه
toho
اعضای انگشتان نشانه و شست
lay
نشانه رفتن قرار دادن
palms
نخل خرما نشانه پیروزی
optical sight
وسایل نشانه روی بصری
refers
نشانه روی به نقطه نشانی
symptomatic
مطابق نشانه بیماری نماینده
backspace
حرکت نشانه گر یک واحد به چپ یا عقب
referred
نشانه روی به نقطه نشانی
refer
نشانه روی به نقطه نشانی
reference number
اعداد مبنای نشانه روی
marksman
نشانه گیر
[ارتش و ورزش]
caret
نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
optical
نشانه روی بصری چشمی
homes
کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
home
کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
symbolically
آدرسی که با نشانه یا نام مشخص شود
symbol
نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
numeral
حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد
numerals
حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد
symbolic
آدرسی که با نشانه یا نام مشخص شود
beginnings
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
beginning
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
straw in the wind
<idiom>
نشانه کوچک قبل از وقوع حادثه
capricorn
بزغاله نشانه دهم منطقه البروج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com