Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
Brit
نوزاد شاه ماهی و برخی ماهیهای دیگر
Brits
نوزاد شاه ماهی و برخی ماهیهای دیگر
Other Matches
racism
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
a dead language
<idiom>
زبان مرده و منقرض شده
[زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
common of fishery
حق ماهی گیری درابهای دیگر
roe
أشپل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
hard roe
أشپل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
roe
اشبل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
hard roe
اشبل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
matelote
یکجور خوراک ماهی که باشراب و پیاز و چیزهای دیگر درست می کنند
renumber
خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
f. fishes
ماهیهای اب شیرین
sardines
ماهیهای کنسرو شده
big game reel
قرقره صید ماهیهای بزرگ
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
pomfret
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
haddock
ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
guppy
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
mackerel
ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
fishes
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppies
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fish
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
babies
نوزاد
newborn
نوزاد
baby
نوزاد
neonate
نوزاد
new born
نوزاد
chick
نوزاد
grubs
نوزاد
infant
نوزاد
bambino
نوزاد
babes
نوزاد
babe
نوزاد
grub
نوزاد
grubbed
نوزاد
altricial
نوزاد زودرس
grandbaby
نوه نوزاد
Take care of the infant.
از نوزاد توجه کن
frass
گه کرم نوزاد
fries
حیوان نوزاد
fry
حیوان نوزاد
frying
حیوان نوزاد
daughter chain
زنجیر نوزاد
infant industry
صنعت نوزاد
The baby is there months old .
نوزاد سه ماهه است
slinks
نوزاد زود رس لاغر
The baby is restless.
نوزاد بی تابی می کند
slinking
نوزاد زود رس لاغر
slink
نوزاد زود رس لاغر
larva
نوزاد حشره لیسه
larvae
نوزاد حشره لیسه
flyblow
نوزاد حشرات ومگس
layettes
پوشاک طفل نوزاد
layette
پوشاک طفل نوزاد
grayfish
نوعی ماهی روغن سگ ماهی
hatchling
جانور تازه متولد نوزاد
acheilia
فقدان لب بطور مادرزادی نوزاد بی لب
The baby spat out the pI'll.
نوزاد قرص را تف کرد بیرون
The baby was kicking and scraming .
نوزاد لگه می انداخت وفریاد می کشید
to sleep like a baby
<idiom>
مثل نوزاد راحت و بی دغدغه خوابیدن
cankerworm
نوزاد مختلف حشراتی که افت گیاهان اند
paedogenesis
تولید مثل بوسیله نوزاد حشرات یا شفیره
milk leg
ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
abortion
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortions
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
littleneck clam
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
certain
برخی
cretain
برخی
several
برخی از
some
برخی
scundine quid
از برخی جهات
It's pretty hard to be in a bad mood around a fivemonth old baby.
ناراحت بودن در کنار یک نوزاد پنج ماهه کار سختی است.
attribute
در برخی سیستم عامل ها
attributes
در برخی سیستم عامل ها
source
خصوصیت برخی bridge ها که
attributing
در برخی سیستم عامل ها
On certain considerations .
طبق برخی ملاحظات
glue sniffing
بو کردن برخی از انواع چسب
ARQ
قابل استفاده در برخی مودم ها
O.K.
در برخی سیستم ها به کار می رود
sea calf
گوساله ماهی سگ ماهی
Some friends who shall be nameless.
برخی از دوستان که اسمشان رانمی برم
landgravine
لقب برخی از شاهزادگان المانی است
podesta
رئیس شهرداری در برخی شهرهای ایتالیا
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
ghost
نشانگر دوم که در برخی برنامه ها استفاده میشود
herd book
نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
ghosts
نشانگر دوم که در برخی برنامه ها استفاده میشود
pickerel
اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
prints
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
history
خصوصیت برخی برنامه ها که کارهایی که کاربر انجام داده
G-strings
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
ergotism
مرض قارچی برخی گیاهان دراثرسگاله مباحثه منطقی
G-string
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
print
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
semicolon
که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد.
printed
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
histories
خصوصیت برخی برنامه ها که کارهایی که کاربر انجام داده
page of presence
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
Some parent spoil their children .
برخی پدر ومادرها بچه هایشان را لوس بار می آورند
borrows
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
knight marshal
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
kinnikinnic
برگ وپوست برخی گیاهان که هندیهای امریکایی بجای تنباکوبکارمیبرند
dowsing rod
چوبی که برخی برانندکه بوسیله ان میتوان باب یافلزات زیرزمین پ
borrow
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrowed
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
lanugo
کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
page of bonour
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
overseer of the poor
ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
numeric
حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
parish clerk
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
s 00 bus
یک وسیله استاندارد اتصال میان برخی ریزکامپیوترها وتجهیزات جانبی
alpha privative
الف سالبه که در سر برخی واژههای انگلیسی نیز درمی اید
landgrave
لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
shifted
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
colon
علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
propylite
یکجور خاره اتش فشانی که در برخی کانهای سیم خیزیافت میشود
intuitionism
عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
colons
علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
churchwarden
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
degradation
اجازه داده به برخی قسمتهای سیستم به کارکردن پس از از بین رفتن یک قسمت
IFF
استاندارد نحوه ذخیره سازی داده در Amiga در برخی سیستمهای گرافیکی
intuitionalism
عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
gremial
پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
churchwardens
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
dollar sign
که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
preferentialism
اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
look ahead
عمل برخی CPUها برای بازیابی دستورات و بررسی آنها پیش از اجرا
metafile
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
orientated
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان ساده برخی مشکلات را میدهد
ipomoea
حنس نیلوفر پیچ که برخی گیاهان دارویی نیز همچون جلب و جزو ان هستند
interchange file format
استانداردی که نحوه ذخیره سازی داده در Amiga و برخی برنامههای گرافیکی را نشان میدهد
he had no more no to say
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
LSD
لیسرجیک اسید دی اتیل آمید
[دارویی توهم زا که در برخی باعث بروز حال عرفانی میشود]
mouses
خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
mouse
خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
users
زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
user
زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
blind dialling
توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
HSSI
اتصالات سری که داده را تا نرخ مگابایت در ثانیه ارسال میکند. که در برخی شبکههای گسترده به کار می رود
MNP
سیستم تشخیص و تصحیح خطا ساخت Microcom Inc که در مودم و برخی نرم افزاری ارتباطی به کار می رود
teleost
ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
letter quality printing
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
average clause
عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
plots
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plot
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plotted
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
preprocessor
کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
algebra
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
dedications
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedication
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
autos
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
auto
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
Memmaker
امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
auto
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
power
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powered
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powering
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powers
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
Brontide
نوعی صدا
[صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
defective
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
haberdine
ماهی
tuna
ماهی تن
piscium
ماهی
sturgeon
سگ ماهی
mermaid
زن ماهی
mermaids
زن ماهی
lunar
ماهی
gar
سگ ماهی
fumade
ماهی
dogfish
سگ ماهی
caudal fin
دم ماهی
per mensem
ماهی
pisces
ماهی
tartar sauce
سس ماهی
fish
ماهی
fished
ماهی
tuna fish
ماهی تن
fishes
ماهی
ridge
گرده ماهی
burbot
ماهی ریشدار
fomalhaut
دهان ماهی
blowfish
ماهی بادکن
blowfish
یکجوراردک ماهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com