Total search result: 202 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
courier |
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است |
couriers |
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است |
|
|
Other Matches |
|
The letter is well typed . |
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر ) |
typewriter |
ماشین تحریر |
typewriters |
ماشین تحریر |
type writer |
ماشین تحریر |
types |
باسمه ماشین تحریر |
typed |
با ماشین تحریر نوشتن |
types |
با ماشین تحریر نوشتن |
teleprinters |
ماشین تحریر تلگرافی |
typed |
باسمه ماشین تحریر |
stroke |
ضربه [ماشین تحریر] |
type |
باسمه ماشین تحریر |
type write |
با ماشین تحریر نوشتن |
ribbons |
نوار ماشین تحریر |
electric typewriter |
ماشین تحریر برقی |
teleprinter |
ماشین تحریر تلگرافی |
type |
با ماشین تحریر نوشتن |
ribbon |
نوار ماشین تحریر |
type bar |
میله ماشین تحریر |
teletypewriter |
ماشین تحریر راه دور |
tty |
ماشین تحریر راه دور |
console type writer |
ماشین تحریر میز فرمان |
teletypewriter |
دورنگاره ماشین تحریر راه دور |
Teletype |
ماشین تحریر راه دور تله تایپ |
Teletypes |
ماشین تحریر راه دور تله تایپ |
platen |
نگهدارنده کاغذ در چاپگر نورد ماشین تحریر |
tvt |
Writer Type Television ماشین تحریر تلویزیونی |
Teletype |
ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور |
Teletypes |
ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور |
typeball |
یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد |
platen |
صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره |
letter quality printing |
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط |
keyboard terminal |
صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود |
emulation |
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند |
qwerty keyboard |
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی |
directories |
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر |
directory |
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر |
space ship |
کشتی فضایی سفینه فضایی |
written |
نوشتاری |
graphodyne |
فشارنگار نوشتاری |
text file |
فایل نوشتاری |
merge |
ادغام شرکتها |
paper pencil test |
ازمون نوشتاری |
merges |
ادغام شرکتها |
text chart |
جدول نوشتاری |
conglomerations |
اختلاط شرکتها |
conglomeration |
اختلاط شرکتها |
written language |
زبان نوشتاری |
stockholders |
سهامدار شرکتها |
corporation tax |
مالیات بر شرکتها |
stockholder |
سهامدار شرکتها |
liquidation of company |
تصفیه امور شرکتها |
company law |
قوانین مربوط به شرکتها |
Dingbat |
نوشتاری که حاوی ستاره |
abbr |
مخفف نوشتاری لغت |
trust |
اتحادیه شرکتها ائتلاف |
net business saving |
پس انداز خالص شرکتها |
corporation income tax |
مالیات بر درامد شرکتها |
trusted |
اتحادیه شرکتها ائتلاف |
stockbrokers |
دلال سهام شرکتها |
amalgamation |
ادغام یا اختلاط شرکتها |
stockbroker |
دلال سهام شرکتها |
foreground |
بخش نوشتاری یک طراحی |
trusts |
اتحادیه شرکتها ائتلاف |
in black and white <idiom> |
بصورت نوشتار |
share list |
صورت بهای سهام شرکتها |
blankest |
خالی یا بدون هر گونه نوشتاری در آن |
blank |
خالی یا بدون هر گونه نوشتاری در آن |
compilations |
اشتباه نوشتاری در حین کامپایل |
undistributed corporate profit |
سود تقسیم نشده شرکتها |
simple list text chart |
جدول نوشتاری با لیست ساده |
compilation |
اشتباه نوشتاری در حین کامپایل |
free form text chart |
جدول نوشتاری بفرم ازاد |
wrap around type |
گونه نوشتار محیطی |
visitation |
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها |
visitations |
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها |
special |
حرف غیر عادی در یک نوشتار |
bold face |
حالت ضخیم تر و تیره تر نوشتار |
internal |
نوشتاری که در Rom چاپگر ذخیره شده است |
holding company |
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد |
bitmap |
نوشتاری که حروف آن از الگوهایی از پیکسل تشکیل شده است |
low-tech |
وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری |
visitors |
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین |
visitor |
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین |
arm's length |
مستقل و برابر بودن طرفها [یا شرکتها] در معامله ای [اقتصاد] |
special |
حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست |
typeface |
وزن و زاویه نوشتار مثل bold یا italik |
typefaces |
وزن و زاویه نوشتار مثل bold یا italik |
italic |
نوعی نوشتار حروف به راست خم شده اند |
affranchisement |
تحریر |
tremulously |
با تحریر |
tremulant |
تحریر |
roulade |
تحریر |
whiting |
گچ تحریر |
vectors |
شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط. |
body |
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها |
bodies |
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها |
vector |
شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط. |
desk |
میز تحریر |
desks |
میز تحریر |
tremulous |
تحریر دار |
trilled |
با تحریر خواندن |
trills |
با تحریر خواندن |
write |
تحریر کردن |
writing desks |
میز تحریر |
writing desk |
میز تحریر |
secretaire |
میز تحریر |
trill |
با تحریر خواندن |
writes |
تحریر کردن |
checking |
نرم افزاری که در برنامه یا نوشتار داده یا کد آن خطایی را پیدا میکند |
typewrite |
باماشین تحریر نوشتن |
tremolo |
لرزش صدا تحریر |
lingo |
زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor |
monospaced font |
نوشتاری که در آن هر حرف پهنای یکسانی دارد و تنظیم جدولها و ستون ها ساده میشود |
lingoes |
زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor |
self binder |
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی |
spellcheck |
بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر |
universal |
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است |
scalable font |
روش شرح نوشتار طوری که میتواند حروف با اندازههای مختلف ایجاد کند |
quavering |
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش |
quavered |
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش |
quaver |
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش |
ingross |
تحریر کردن جمع اوری نیروها |
quavers |
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش |
rolltop desk |
میز تحریر دارای رویه کشودار |
Symbol font |
نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است |
styling |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
styles |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
residents |
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد |
styled |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
resident |
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد |
style |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
TrueType |
فناوری نوشتاری سافت Apple و ماکروسافت برای چاپ دقیق هر آنچه در صفحه نمایش داده میشود |
machinists |
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست |
machinist |
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست |
greeked |
نوع نوشتاری با نوک بسیار ریز برای نمایش دقیق که به صورت یک خط نشان داده میشود و نه حروف جدا |
director |
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد |
directors |
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد |
elite type |
یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد |
suitcases |
نشانهای که حاوی نوشتار صفحه نمایش است و امکان نصب راحت نوشتارها روی سیستم را می دهند |
word |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
suitcase |
نشانهای که حاوی نوشتار صفحه نمایش است و امکان نصب راحت نوشتارها روی سیستم را می دهند |
worded |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
rich text format |
روش ذخیره سازی متن که حاوی توضیحات اضافی است و شرحی بر صفحات , نوع و نوشتار و فرمت آنها دارد |
redliner |
خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد |
built-in |
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است |
Kaleida Labs |
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای |
cybernetics |
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان |
compensation trading |
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید |
bench lathe |
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود |
machines |
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین |
machine |
ماشین کردن با ماشین رفتن |
machined |
ماشین کردن با ماشین رفتن |
machined |
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین |
machines |
ماشین کردن با ماشین رفتن |
machine |
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین |
typeface |
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود |
typefaces |
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود |
postscripts |
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود |
postscript |
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود |
faxes |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxing |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
fax |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxed |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
cross compiler |
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد |
disassembler |
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند |
softer |
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است |
soft |
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است |
softest |
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است |
double column vertical boring mill |
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی |
spatial |
فضایی |
three-dimensional |
فضایی |
spatila |
فضایی |
cubic |
فضایی |
spacial |
فضایی |
isometric |
فضایی |
isometrics |
فضایی |
assemble |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
assembles |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
assembled |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
spaceframe |
قاب فضایی |
space defense |
پدافند فضایی |
steric effect |
اثر فضایی |
stereoisomer |
همپار فضایی |
solid geometry |
هندسه ی فضایی |
steremer |
ایزومر فضایی |
solid geometry |
هندسه فضایی |
spacesuits |
لباس فضایی |
Star Wars |
جنگ فضایی |
spaceport |
پایگاه فضایی |
stereochemistry |
شمیی فضایی |
spacesuit |
لباس فضایی |
space time |
اتوبوس فضایی |
space error |
خطای فضایی |
spatiotemporal |
فضایی وحال |
spatial symbolism |
نمادگری فضایی |
spatial threshold |
استانه فضایی |
space perception |
ادراک فضایی |
stereoisomerism |
ایزومری فضایی |
space lattice |
شبکه فضایی |
spatial visualization |
تجسم فضایی |