| Total search result: 202 (12 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| courier |
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است |
| couriers |
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| The letter is well typed . |
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر ) |
| typewriter |
ماشین تحریر |
| typewriters |
ماشین تحریر |
| type writer |
ماشین تحریر |
| types |
باسمه ماشین تحریر |
| typed |
با ماشین تحریر نوشتن |
| types |
با ماشین تحریر نوشتن |
| teleprinters |
ماشین تحریر تلگرافی |
| typed |
باسمه ماشین تحریر |
| stroke |
ضربه [ماشین تحریر] |
| type |
باسمه ماشین تحریر |
| type write |
با ماشین تحریر نوشتن |
| ribbons |
نوار ماشین تحریر |
| electric typewriter |
ماشین تحریر برقی |
| teleprinter |
ماشین تحریر تلگرافی |
| type |
با ماشین تحریر نوشتن |
| ribbon |
نوار ماشین تحریر |
| type bar |
میله ماشین تحریر |
| teletypewriter |
ماشین تحریر راه دور |
| tty |
ماشین تحریر راه دور |
| console type writer |
ماشین تحریر میز فرمان |
| teletypewriter |
دورنگاره ماشین تحریر راه دور |
| Teletype |
ماشین تحریر راه دور تله تایپ |
| Teletypes |
ماشین تحریر راه دور تله تایپ |
| platen |
نگهدارنده کاغذ در چاپگر نورد ماشین تحریر |
| tvt |
Writer Type Television ماشین تحریر تلویزیونی |
| Teletype |
ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور |
| Teletypes |
ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور |
| typeball |
یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد |
| platen |
صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره |
| letter quality printing |
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط |
| keyboard terminal |
صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود |
| emulation |
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند |
| qwerty keyboard |
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی |
| directories |
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر |
| directory |
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر |
| space ship |
کشتی فضایی سفینه فضایی |
| written |
نوشتاری |
| graphodyne |
فشارنگار نوشتاری |
| text file |
فایل نوشتاری |
| merge |
ادغام شرکتها |
| paper pencil test |
ازمون نوشتاری |
| merges |
ادغام شرکتها |
| text chart |
جدول نوشتاری |
| conglomerations |
اختلاط شرکتها |
| conglomeration |
اختلاط شرکتها |
| written language |
زبان نوشتاری |
| stockholders |
سهامدار شرکتها |
| corporation tax |
مالیات بر شرکتها |
| stockholder |
سهامدار شرکتها |
| liquidation of company |
تصفیه امور شرکتها |
| company law |
قوانین مربوط به شرکتها |
| Dingbat |
نوشتاری که حاوی ستاره |
| abbr |
مخفف نوشتاری لغت |
| trust |
اتحادیه شرکتها ائتلاف |
| net business saving |
پس انداز خالص شرکتها |
| corporation income tax |
مالیات بر درامد شرکتها |
| trusted |
اتحادیه شرکتها ائتلاف |
| stockbrokers |
دلال سهام شرکتها |
| amalgamation |
ادغام یا اختلاط شرکتها |
| stockbroker |
دلال سهام شرکتها |
| foreground |
بخش نوشتاری یک طراحی |
| trusts |
اتحادیه شرکتها ائتلاف |
| in black and white <idiom> |
بصورت نوشتار |
| share list |
صورت بهای سهام شرکتها |
| blankest |
خالی یا بدون هر گونه نوشتاری در آن |
blank |
خالی یا بدون هر گونه نوشتاری در آن |
| compilations |
اشتباه نوشتاری در حین کامپایل |
| undistributed corporate profit |
سود تقسیم نشده شرکتها |
| simple list text chart |
جدول نوشتاری با لیست ساده |
| compilation |
اشتباه نوشتاری در حین کامپایل |
| free form text chart |
جدول نوشتاری بفرم ازاد |
| wrap around type |
گونه نوشتار محیطی |
| visitation |
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها |
| visitations |
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها |
| special |
حرف غیر عادی در یک نوشتار |
| bold face |
حالت ضخیم تر و تیره تر نوشتار |
| internal |
نوشتاری که در Rom چاپگر ذخیره شده است |
| holding company |
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد |
| bitmap |
نوشتاری که حروف آن از الگوهایی از پیکسل تشکیل شده است |
| low-tech |
وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری |
| visitors |
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین |
| visitor |
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین |
| arm's length |
مستقل و برابر بودن طرفها [یا شرکتها] در معامله ای [اقتصاد] |
| special |
حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست |
| typeface |
وزن و زاویه نوشتار مثل bold یا italik |
| typefaces |
وزن و زاویه نوشتار مثل bold یا italik |
| italic |
نوعی نوشتار حروف به راست خم شده اند |
| affranchisement |
تحریر |
| tremulously |
با تحریر |
| tremulant |
تحریر |
| roulade |
تحریر |
| whiting |
گچ تحریر |
| vectors |
شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط. |
| body |
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها |
| bodies |
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها |
| vector |
شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط. |
| desk |
میز تحریر |
| desks |
میز تحریر |
| tremulous |
تحریر دار |
| trilled |
با تحریر خواندن |
| trills |
با تحریر خواندن |
| write |
تحریر کردن |
| writing desks |
میز تحریر |
| writing desk |
میز تحریر |
| secretaire |
میز تحریر |
| trill |
با تحریر خواندن |
| writes |
تحریر کردن |
| checking |
نرم افزاری که در برنامه یا نوشتار داده یا کد آن خطایی را پیدا میکند |
| typewrite |
باماشین تحریر نوشتن |
| tremolo |
لرزش صدا تحریر |
| lingo |
زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor |
| monospaced font |
نوشتاری که در آن هر حرف پهنای یکسانی دارد و تنظیم جدولها و ستون ها ساده میشود |
| lingoes |
زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor |
| self binder |
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی |
| spellcheck |
بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر |
| universal |
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است |
| scalable font |
روش شرح نوشتار طوری که میتواند حروف با اندازههای مختلف ایجاد کند |
| quavering |
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش |
| quavered |
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش |
| quaver |
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش |
| ingross |
تحریر کردن جمع اوری نیروها |
| quavers |
لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش |
| rolltop desk |
میز تحریر دارای رویه کشودار |
| Symbol font |
نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است |
| styling |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
| styles |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
| residents |
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد |
| styled |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
| resident |
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد |
style |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
| TrueType |
فناوری نوشتاری سافت Apple و ماکروسافت برای چاپ دقیق هر آنچه در صفحه نمایش داده میشود |
| machinists |
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست |
| machinist |
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست |
| greeked |
نوع نوشتاری با نوک بسیار ریز برای نمایش دقیق که به صورت یک خط نشان داده میشود و نه حروف جدا |
| director |
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد |
| directors |
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد |
| elite type |
یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد |
| suitcases |
نشانهای که حاوی نوشتار صفحه نمایش است و امکان نصب راحت نوشتارها روی سیستم را می دهند |
word |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
suitcase |
نشانهای که حاوی نوشتار صفحه نمایش است و امکان نصب راحت نوشتارها روی سیستم را می دهند |
| worded |
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است |
| rich text format |
روش ذخیره سازی متن که حاوی توضیحات اضافی است و شرحی بر صفحات , نوع و نوشتار و فرمت آنها دارد |
| redliner |
خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد |
| built-in |
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است |
| Kaleida Labs |
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای |
| cybernetics |
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان |
| compensation trading |
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید |
| bench lathe |
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود |
| machines |
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین |
| machine |
ماشین کردن با ماشین رفتن |
| machined |
ماشین کردن با ماشین رفتن |
| machined |
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین |
| machines |
ماشین کردن با ماشین رفتن |
| machine |
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین |
| typeface |
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود |
| typefaces |
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود |
| postscripts |
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود |
| postscript |
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود |
| faxes |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
| faxing |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
| fax |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
| faxed |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
| cross compiler |
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد |
| disassembler |
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند |
| softer |
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است |
| soft |
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است |
| softest |
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است |
| double column vertical boring mill |
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی |
| spatial |
فضایی |
| three-dimensional |
فضایی |
| spatila |
فضایی |
| cubic |
فضایی |
| spacial |
فضایی |
| isometric |
فضایی |
| isometrics |
فضایی |
| assemble |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
| assembles |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
| assembled |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
| spaceframe |
قاب فضایی |
| space defense |
پدافند فضایی |
| steric effect |
اثر فضایی |
| stereoisomer |
همپار فضایی |
| solid geometry |
هندسه ی فضایی |
| steremer |
ایزومر فضایی |
| solid geometry |
هندسه فضایی |
| spacesuits |
لباس فضایی |
| Star Wars |
جنگ فضایی |
| spaceport |
پایگاه فضایی |
| stereochemistry |
شمیی فضایی |
| spacesuit |
لباس فضایی |
| space time |
اتوبوس فضایی |
| space error |
خطای فضایی |
| spatiotemporal |
فضایی وحال |
| spatial symbolism |
نمادگری فضایی |
| spatial threshold |
استانه فضایی |
| space perception |
ادراک فضایی |
| stereoisomerism |
ایزومری فضایی |
| space lattice |
شبکه فضایی |
| spatial visualization |
تجسم فضایی |