Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
breast
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breasts
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
Other Matches
mastectomy
پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
mastectomies
پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
teat
شبیه نوک پستان
teats
شبیه نوک پستان
mammillary
پستان مانند بصورت پستان
mammiform
پستان مانند بصورت پستان
pap
هر چیزی شبیه نوک پستان
breast
پستان
mammilary
پستان
breasts
پستان
mamma
پستان
Milky Way
پستان زن
sebesten
سگ پستان
mammilliform
پستان
teat
نوک پستان
papilla
نوک پستان
breast-fed
با پستان شیردادن
brassieres
پستان بند
bra
پستان بند
bodices
پستان بند
brassiere
پستان بند
mastoid
پستان مانند
mastodynia
پستان درد
mastitis
ورم پستان
mammilate
دارای پستان
plumper
پستان مصنوعی
teats
نوک پستان
to suck milk
پستان مکیدن
bodice
پستان بند
bras
پستان بند
mammila
نوک پستان
pap
نوک پستان
nipple
نوک پستان
weans
از پستان گرفتن
weaned
از پستان گرفتن
wean
از پستان گرفتن
mammary
مربوط به پستان
dug
نوک پستان
chesty
درشت پستان
nipples
نوک پستان
bosomy
پستان مانند
breast-feed
با پستان شیردادن
breast-feeds
با پستان شیردادن
mammalgia
پستان درد
garget
پستان درد
garget
اماس پستان
full breasted
بزرگ پستان
nipple
ازنوک پستان خوردن
mammillate
دارای پستان یا پستانک
mastodynia
پستان مانند پستانی
nipples
ازنوک پستان خوردن
bosomy
دارای پستان برجسته
mammary gland
دژپیه یا غده پستان
acromastitis
اماس نوک پستان
tit
دختریازن نوک پستان
tits
دختریازن نوک پستان
breast-fed
شیر پستان دادن
mastitis
اماس غدههای پستان
falsie
لایی پستان بند
breast-feed
شیر پستان دادن
bosoms
دارای پستان شدن
bosom
دارای پستان شدن
udder
پستان گاو و مانند ان
breast-feeds
شیر پستان دادن
udders
پستان گاو و مانند ان
mammilary
دارای برامدگیهای پستان مانند
mammila
اندام یا چیز دیگرکه مانند پستان باشد
She is laying a guilt trip on
[is guilt-tripping]
me for not breast feeding.
او
[زن]
به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من
[به او]
شیر پستان نمی دهم.
falsie
پارچه یالاستیکی که بشکل پستان ساخته اند و درپستان بند کارمیرود
spools
هرچیزی شبیه قرقره
petticoat
هرچیزی شبیه شلیته
buttoning
هرچیزی شبیه دکمه
buttoned
هرچیزی شبیه دکمه
button
هرچیزی شبیه دکمه
shoulders
هرچیزی شبیه شانه
shouldering
هرچیزی شبیه شانه
shouldered
هرچیزی شبیه شانه
nates
هرچیزی شبیه کفل
petticoats
هرچیزی شبیه شلیته
shoulder
هرچیزی شبیه شانه
spindles
هرچیزی شبیه دوک
spindle
هرچیزی شبیه دوک
blade
هرچیزی شبیه تیغه
spool
هرچیزی شبیه قرقره
steelyard
هرچیزی شبیه قپان
rattail
هرچیزی شبیه دم موش
boat
کرجی هرچیزی شبیه قایق
boats
کرجی هرچیزی شبیه قایق
crumb
هرچیزی شبیه خرده نان
crumbs
هرچیزی شبیه خرده نان
stirrup
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
stirrups
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
whiplash
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
whiplashes
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
lancet
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
lancets
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
skein
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
skeins
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
gooseneck
هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulate
شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated
شبیه برگچه شبیه بالچه
aught
هرچیزی
crowns
بالای هرچیزی
crown
بالای هرچیزی
palms
کف هرچیزی پهنه
loose end
انتهای شل هرچیزی
palm
کف هرچیزی پهنه
loose ends
انتهای شل هرچیزی
knife-edge
لبه تیز هرچیزی
sheeting
هرچیزی بشکل ورقه
broadside
سطح پهن هرچیزی
knife edge
لبه تیز هرچیزی
core
مغز ودرون هرچیزی
broadsides
سطح پهن هرچیزی
rind
پوسته بیرونی هرچیزی
cores
مغز ودرون هرچیزی
w
هرچیزی بشکل حرف w
rinds
پوسته بیرونی هرچیزی
knife-edges
لبه تیز هرچیزی
blind
هرچیزی که مانع عبورنور شود
bonnet
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
bonnets
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
blinded
هرچیزی که مانع عبورنور شود
blinds
هرچیزی که مانع عبورنور شود
blazing star
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
backboard
تخته یا صفحهء پشت هرچیزی
bolus
قطعه کوچک وگردی از هرچیزی
facture
عمل یا طریقه ساختن هرچیزی
insignia
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
world is one's oyster
<idiom>
هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
what have you
<idiom>
هرچیزی که شخص میخواهد و دوست دارد
bond
عهد ومیثاق هرچیزی که شخص رامقیدسازد
anathema
هرچیزی که مورد لعن واقع شود
insigne
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
tub
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
tubs
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
in the clear
<idiom>
رها از هرچیزی که موجب حرکت یا دیدمشکل شود
crow's foot
هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
utilitarianism
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
c
سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
akin
<adj.>
شبیه
alike
<adj.>
شبیه
similar
<adj.>
شبیه
like
<adj.>
شبیه
related
<adj.>
شبیه
anthoid
شبیه به گل
analogous
شبیه
luteous
شبیه گل
more like;most like
شبیه تر
papilionaceous
شبیه
similes
شبیه
simile
شبیه
pygidial
شبیه دم
quasi
شبیه
similiar
شبیه
simulant
شبیه
wifelike
شبیه زن
womanlike
شبیه زن
personator
شبیه
neared
شبیه
imitations
شبیه
imitation
شبیه
near
شبیه
medals
شبیه
medal
شبیه
nears
شبیه
near-
شبیه
nearest
شبیه
nearer
شبیه
similar to that
شبیه به ان
nearing
شبیه
make
شبیه
similar
شبیه
makes
شبیه
feathery
شبیه به پر
polypose
شبیه بواسیرلحمی
aliform
شبیه بال
adrenergic
شبیه ادرنالین
plexiform
شبکهای شبیه رگ
quasi easement
حق شبیه به حق ارتفاق
nebulous
شبیه سحاب
plexiform
شبیه شبکه
platy
شبیه بشقاب
platinoid
شبیه پلاتین
stellar
شبیه ستاره
simulators
شبیه ساز
polypous
شبیه بواسیرلحمی
plumy
شبیه پر کرکی
berrylike
شبیه توت
b
هرشکلی شبیه به B
prismoidal
شبیه منشور
assonant
شبیه در صدا
protean
شبیه Proteus
argillaceous
شبیه خاک رس
alkaloid
شبیه قلیا
image
شبیه سازی
reniform
شبیه کلیه
cattier
شبیه گربه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com