English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (6 milliseconds)
English Persian
knife-edges لبه کارد
knife-edges لبه تیز هرچیزی
knife-edges تیغه در
knife-edges لبه چاقو
knife-edges لبه تیغ
Other Matches
edges لبه دار کردن
edges لبه اسکی حاشیه صفحه شطرنج
edges پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
edges اریب وار پیش رفتن
edges یال لبه
edges طرف یک شی مسط ح یا سیگنال یا باس ساعت
edges سیگنال ساعت و نه خود سطح همسان میشود
edges فرایند یا مداری که با تغییر سطح
edges تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edges اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edges به کار می رود
edges کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
edges تیزی
edges کناره
edges کم کم پیش رفتن
edges : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edges برندگی
edges لبه
edges دوره
edges : کنار
edges نبش
edges کناره تیزی
raise edges لبههای برامده
blade with two bevelled edges تیغهبادولبهمایل
knife گزلیک
the knife چاقوی جراحی
the knife الت جراحی
knife : چاقو کارد
knife : چاقو زدن
knife تیغه
knife کارد زدن
before you can say knife خیلی زود
a knife یک چاقو
before you can say knife برقی ناگهان
before you can say knife فورا
war to the knife جنگ خونین
trench knife کارد سنگری
flick-knife چاقوی ضامندار
war to the knife کارد و کارد کشی
boning knife چاقویتزئینی
war to the knife جنگ سخت
three bladed knife چاقوی سه تیغه
moon knife چاقوی پوست تراشی
moon knife چاقوی هلالی
pallet knife کاردک نقاشی
pallet knife کاردک
pallet knife ماله رنگ امیزی
paper knife کارد کاغذبری
paring knife سم تراش
paring knife ناخن گیر
plane knife تیغه رنده
pruning knife چاقوی شاخه زنی
steak knife کارد رومیزی دارای تیغه مضرس
butter knife ضربهپایشنایپروانه
cheese knife چاقویپنیر
commando knife چاقویکماندو
putty knife کارتک [ابزار]
knife polishing [پرداخت پرزهای فرش به کمک چاقو یا تیغه تیز]
hook knife چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
finish knife کارد یا تیغ [مخصوص پرداخت سطح فرش]
folding knife کارد جیبی تاشو [کارد سوئیسی]
I don't have a knife. من چاقو ندارم.
knife pleat پیلهتیغهای
spackle knife کارتک [ابزار]
kitchen knife چاقویآشپزخانه
cook's knife چاقویآشپزی
dessert knife چاقویدسر
dinner knife چاقویغذاخوری
oyster knife چاقویمخصوصصدف
fettling knife چاقویتراشیدنغذا
filleting knife چاقویماهیچهبربی
flint knife چاقویسنگچخماقی
grapefruit knife چاقوی گریپ فروت
ham knife چاقویژامبون
painting knife چاقوینقاشی
knife-edge لبه چاقو
pocket knife چاقوی جیبی
palette knife کاردک نقاشی
bowie knife دشنه
bowie knife خنجر
knife edge لبه تیغ
case knife چاقوی جلد دار
case knife چاقوی بزرگ
clasp knife چاقوی ضامن دار
switchblade knife چاقوی ضامن دار
jack-knife چاقوی بزرگ جیبی
carving knife چاقوی حکاکی یا گوشت بری
paper-knife کاغذ بر
knife-edge تیغه در
knife-edge لبه تیز هرچیزی
knife-edge لبه کارد
knife-edge لبه تیغ
knife edge لبه کارد
sheath knife چاقوی غلاف دار
cut it with a knife برضد
cut it with a knife درمقابل
knife grinder چاقوتیزکن
knife grinder تیزگر
bread knife کارد نان بری
knife machine کاردپاک کن
knife rest جای چاقو
knife rest نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
knife switch کلید تیغهای
knife switch کلید اهرمی
knife switch کلید چاقویی
knife edge لبه تیز هرچیزی
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
knife board نیمکت دوطرفه دربالای امنیبوس
dissecting knife چاقوی تشریح
dissecting knife کاردتشریح
hack knife چاقوی مخصوص برش کامل
knife edge لبه چاقو
hand knife خوش بافت
jack knife خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
knife edge تیغه در
knife board میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
knife machine ماشین کاردپاک کنی چاقوتمیزکن
Swiss army knife دستهچاقوسوئیسی
This knife is too blunt for words . این چاقو ماست راهم نمی برد ( خیلی کند است )
plaster cutting knife کارد گچبری
types of kitchen knife انواعچاقویآشپزخانه
principal types of knife انواععمدهچاقو
large chopping knife ساطور
jack knife bridge پل متحرک تاشو
to play a good knife and fork ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
double break knife switch کلید تیغهای دو اتصالی
A sharp knife (pin , needle) چاقو (سوزن ) تیر
knife-blade cartridge fuse فیوزفشنگیتیغهدار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com