English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
damp land pit curing نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
Other Matches
fog curing room اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
rolling press الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
cold thrust ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
VidCap برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
write حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
in vitro درازمایشگاه
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
check sum جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
mags ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mag ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
humidistat اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
hygrograph دستگاه خود کاری برای اندازه گیری رطوبت جوی
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
relative humidity رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
matched samples نمونههای همتا
matched samples نمونههای جور
carry over <idiom> برای بعد نگهداری کردن
optimum moisture رطوبت بهینه رطوبت مناسب
lay up <idiom> ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
bone-house [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
for keeps برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
deep cycling روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
housekeeping امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
service time window [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
maintenance window [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
cassette پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassettes پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
microprogram وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
bit map ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
pontage مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
topping lift طناب وصل به دکل برای نگهداری تیر اصلی افقی
oxygen bottle محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
off screen buffer فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
pounds محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
CD جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
cinerarium [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
pounding محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
CDs جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
pounded محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
corrective maintenance نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
archive فایلی که حاوی داده قدیمی است ولی برای مراجعه در آینده نگهداری میشود
storing حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
fishnet نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
store حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
controlled environment محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
head-shrinker کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
toolbox جعبه حاوی قط عات لازم برای تعمیر , نگهداری و نصب قط عات
bad debt طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
bad debts طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
samplers مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
sampler مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
maintenance تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
statitizing فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
deletion روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
experimental ازمایشی
tentative ازمایشی
thrust تک ازمایشی
thrusting تک ازمایشی
thrusts تک ازمایشی
experimental psychology روانشناسی ازمایشی
test run رانش ازمایشی
empiric ازمایشی تجربی
experimental variable متغیر ازمایشی
dry run اجرای ازمایشی
tentative plan طرح ازمایشی
experimental method روش ازمایشی
experimental probability احتمال ازمایشی
studies طرح ازمایشی
test specimen نمونه ازمایشی
experimental extinction خاموشی ازمایشی
experimental group گروه ازمایشی
test data دادههای ازمایشی
test pattern طرح ازمایشی
study طرح ازمایشی
experimental error خطای ازمایشی
test piece نمونه ازمایشی
experimental data دادههای ازمایشی
test pit گودال ازمایشی
experimental control کنترل ازمایشی
studying طرح ازمایشی
test run اجرای ازمایشی
tentatively بطور ازمایشی
trail run رانش ازمایشی
proof load بار ازمایشی
probation دوره ازمایشی
pilot راندن ازمایشی
pilot model نمونه ازمایشی
piloted راندن ازمایشی
pilots راندن ازمایشی
on probation در دوره ازمایشی
sampling offer عرضه ازمایشی
trial offer عرضه ازمایشی
tentative ازمایشی موقت
tentative به طور ازمایشی
probatory ازمایشی اکتشافی
probative ازمایشی اکتشافی
trial run استفاده ازمایشی
trial runs استفاده ازمایشی
check problem مسئله ازمایشی
prep مسابقه ازمایشی
bore hole چاه ازمایشی
Test match مسابقه ازمایشی
Test matches مسابقه ازمایشی
verification fire تیراندازی ازمایشی
dead load بار ازمایشی
trial shot تیر ازمایشی
probationary period دوره ازمایشی
trial balance ترازنامه ازمایشی
trial hole چاه ازمایشی
trial function تابع ازمایشی
trial elevation درجه ازمایشی
trial balance تراز ازمایشی
trial shot گلوله ازمایشی
test point سوزن ازمایشی
prototypes نمونه ازمایشی
measuring well چاه ازمایشی
prototype نمونه ازمایشی
pilot model مدل ازمایشی
trial order سفارش ازمایشی
check sweeping مین روبی ازمایشی
prolusion مقاله ازمایشی تمهید
wind sprint مسابقه ازمایشی دو سرعت
quasi experimental designs طرحهای شبه ازمایشی
sketched پیش نویس ازمایشی
testable امتحان پذیر ازمایشی
search sweeping مین روبی ازمایشی
experimental neurosis روان رنجوری ازمایشی
sketch پیش نویس ازمایشی
trial ازمایش کردن ازمایشی
trials ازمایش کردن ازمایشی
trial trip مسافرت ازمایشی یا امتحانی
sketches پیش نویس ازمایشی
dewiness رطوبت
dampest رطوبت
humidity رطوبت
wets رطوبت
wet رطوبت
moistness رطوبت
moisteness رطوبت
miosture رطوبت
moisture رطوبت
precipitation رطوبت
precipitation در صد رطوبت
humidity of the atmosphere رطوبت جو
dampers رطوبت
wetted رطوبت
dampness رطوبت
Humidifier رطوبت زن
wettest رطوبت
damp رطوبت
tamp دوباره پرکردن حفرههای ازمایشی
shakedown دوره ازمایشی عملیات ناو
trialling مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
dehumidify رطوبت گرفتن
dehumidification رطوبت زدایی
mesic نیازمند به رطوبت
precipitation میزان رطوبت
psychrometer رطوبت سنج
impermeable رطوبت ناپذیر
desicant رطوبت گیر
permeable رطوبت پذیر
relative humidity رطوبت نسبی
absolute humidity رطوبت مطلق
air moisture رطوبت هوا
air humidity رطوبت هوا
air dry بدون رطوبت
water content درصد رطوبت
sebaceous humour رطوبت شحمی
mustiness بوی رطوبت
moisture determination تعیین رطوبت
moisture content مقدار رطوبت
hygrosensitive حساس به رطوبت
water proof رطوبت ناپذیر
the vitreoud humour رطوبت زجاجیه
hygroscope رطوبت نما
free moisture رطوبت ازاد
hygrometer رطوبت سنج
hydrometer رطوبت سنج
humidification رطوبت افزایی
capillary رطوبت موئینهای
capillaries رطوبت موئینهای
hygrometry رطوبت سنجی
free moisture رطوبت سطحی
synovia رطوبت مفصلی
humidity میزان رطوبت
surface moisture رطوبت سطحی
specific humidity رطوبت ویژه
humidity چگالی رطوبت
soil moisture رطوبت خاک
humidity غلظت رطوبت
hyalitis اماس رطوبت شیشهای
aqueous corrosion پوسیدگی در اثر رطوبت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com