Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
homing guidance
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
Other Matches
beamrider
موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
terminal guidance
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
celestial guidance
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
pursuit navigation
ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
beacon
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
maces
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
mace
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
electronic navigation
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
inertial guidance
سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
controlling
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
guidance
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guided propagation
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
goldie lock
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
influence sweep
پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
sprinted
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
azimuth guidance
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
coupled mode
روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
guidance
هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
guded missile
موشک هدایت شوند
guided missiles
موشک هدایت شونده
guided missile
موشک هدایت شونده
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
pgm
نوعی موشک هدایت شونده
free rocket
موشک غیر هدایت شونده
laser guidance
هدایت لیزری بمب یا موشک
cruise missile
موشک هدایت شونده کروز
cruise missiles
موشک هدایت شونده کروز
entac
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
nike ajax
نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
fighter direction
هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
bull pup
نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
pseudopursuit navigation
ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
proportional navigating
هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
falcons
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcon
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
sparrow
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrows
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
guided missile cruiser
زره شکن حامل موشک هدایت شونده
nike hercules
موشک ضد هوایی نایک هرکولس هدایت شونده
leading line
خط هدایت هواپیما
avigation
فن هدایت هواپیما
armstrong
سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
director
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
directors
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
stellar guidance
سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
aircraft modification and control
کنترل و هدایت هواپیما
terriers
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terrier
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
airmanship
متخصص در خلبانی و هدایت هواپیما
vectored attacks
تک هدایت شده هواپیما به هدف
aircraft guide
مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
trapping
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
rudders
سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
omnidirection range
سیستم هدایت چند جهتی هواپیما
rudder
سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
homing phase
مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
mauler
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
teleran
دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
homing station
ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
radio approach
دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
conductance
ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
rocketeer
هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
simulator
برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
simulators
برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
chaff
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
railings
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
vectored attacks
تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
modulates
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radio navigation
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radar return
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blips
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
electronically
مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
edp
پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی
echoed
برگشت امواج رادار
echo
برگشت امواج رادار
echoes
برگشت امواج رادار
echoing
برگشت امواج رادار
radar imagery
عکاسی به وسیله امواج رادار
surface reverbration
امواج برگشتی سطحی رادار
altitude delay
افت ارتفاع امواج رادار
beam width
عرض ستون امواج رادار
carrier wave
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier frequency
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
sea return
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
ground waves
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
localizer mode
روش کنترل هواپیما بااستفاده از انتن سمت نما
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
cardinal points effect
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
balloon reflector
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
navigators
هدایت گر
conductance
هدایت
steerage
هدایت
leads
هدایت
navigator
هدایت گر
lead
هدایت
leading
هدایت
direction
هدایت
conduction
هدایت
guidance
هدایت
transduction
هدایت
total conductivity
هدایت کل
homing
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
asdic
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
homing device
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
conductible
قابل هدایت
guided
هدایت کردن
conduction
هدایت گرم
conduct of fire
هدایت تیراندازی
conduction
هدایت تنظیم
steerable
هدایت کردنی
conductance
میزان هدایت
superconductivity
فوق هدایت
rede
هدایت کردن
conductibility
قابلیت هدایت
conning tower
برج هدایت
stream line
خط هدایت جریان
conduction velocity
سرعت هدایت
ionic conduction
هدایت یونی
fire direction
هدایت اتش
steering
هدایت کردن
joysticks
سکان هدایت
afferent transmission
هدایت اورانی
afferent conduction
هدایت اورانی
joystick
سکان هدایت
guides
هدایت کردن
commutate
هدایت وتغییر
directs
هدایت کردن
conductive
قابل هدایت
directed
هدایت کردن
direct
هدایت کردن
conductivity
قابلیت هدایت
conductivity
ضریب هدایت
guide
هدایت کردن
conning
هدایت کردن
hydraulic conductivity
هدایت ابی
electrical conductivity
هدایت الکتریکی
undirected
هدایت نشده
electron conduction
هدایت الکترون
director
هدایت کننده
directors
هدایت کننده
direction
هدایت رهبری
templates
ریل هدایت
template
ریل هدایت
dirigible
قابل هدایت
cons
هدایت کردن
operating stand
اطاق هدایت
heat conductivity
هدایت حرارتی
heat conduction
هدایت حرارتی
conned
هدایت کردن
conveyed
هدایت کردن
con
هدایت کردن
image line
هدایت تصویر
leading marks
نشانههای هدایت
canalization
هدایت در مسیر
navigates
هدایت کردن
conduct
هدایت کردن
conveys
هدایت کردن
conducted
هدایت کردن
navigating
هدایت کردن
conducting
هدایت کردن
guide way
مسیر هدایت
conducts
هدایت کردن
convect
هدایت کردن
directing
هدایت کردن
bus bar line
سیم هدایت
management
هدایت یا سازماندهی
vee guideways
مسیر هدایت "وی "
conveying
هدایت کردن
navigated
هدایت کردن
electric conduction
هدایت الکتریسیته
managements
هدایت یا سازماندهی
enlightened
هدایت شده
navigate
هدایت کردن
admittance
هدایت فاهری
convey
هدایت کردن
aircraft gun laying
رادار هواپیما
agl
رادار هواپیما
barrel
وفیفه هدایت در یک ترمینال
trafficking
تجارت هدایت شده
conductibility
ضریب هدایت مخصوص
barrels
وفیفه هدایت در یک ترمینال
conducting staff
ستاد هدایت کننده
absolute joystick
سکان هدایت مطلق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com