Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
button
هرچیزی شبیه دکمه
buttoned
هرچیزی شبیه دکمه
buttoning
هرچیزی شبیه دکمه
Other Matches
spool
هرچیزی شبیه قرقره
spools
هرچیزی شبیه قرقره
petticoats
هرچیزی شبیه شلیته
shoulder
هرچیزی شبیه شانه
blade
هرچیزی شبیه تیغه
shouldered
هرچیزی شبیه شانه
shouldering
هرچیزی شبیه شانه
petticoat
هرچیزی شبیه شلیته
shoulders
هرچیزی شبیه شانه
rattail
هرچیزی شبیه دم موش
nates
هرچیزی شبیه کفل
steelyard
هرچیزی شبیه قپان
spindles
هرچیزی شبیه دوک
spindle
هرچیزی شبیه دوک
crumb
هرچیزی شبیه خرده نان
boats
کرجی هرچیزی شبیه قایق
boat
کرجی هرچیزی شبیه قایق
crumbs
هرچیزی شبیه خرده نان
stirrups
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
stirrup
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
whiplashes
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
lancet
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
lancets
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
whiplash
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
skeins
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
skein
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
breast
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breasts
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
single breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
gooseneck
هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulate
شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated
شبیه برگچه شبیه بالچه
aught
هرچیزی
crown
بالای هرچیزی
loose ends
انتهای شل هرچیزی
loose end
انتهای شل هرچیزی
palm
کف هرچیزی پهنه
palms
کف هرچیزی پهنه
crowns
بالای هرچیزی
sheeting
هرچیزی بشکل ورقه
knife edge
لبه تیز هرچیزی
knife-edge
لبه تیز هرچیزی
rind
پوسته بیرونی هرچیزی
rinds
پوسته بیرونی هرچیزی
broadside
سطح پهن هرچیزی
knife-edges
لبه تیز هرچیزی
broadsides
سطح پهن هرچیزی
w
هرچیزی بشکل حرف w
core
مغز ودرون هرچیزی
cores
مغز ودرون هرچیزی
blinded
هرچیزی که مانع عبورنور شود
backboard
تخته یا صفحهء پشت هرچیزی
blind
هرچیزی که مانع عبورنور شود
blazing star
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
blinds
هرچیزی که مانع عبورنور شود
bonnet
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
facture
عمل یا طریقه ساختن هرچیزی
bolus
قطعه کوچک وگردی از هرچیزی
bonnets
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
insignia
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
world is one's oyster
<idiom>
هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
bond
عهد ومیثاق هرچیزی که شخص رامقیدسازد
anathema
هرچیزی که مورد لعن واقع شود
what have you
<idiom>
هرچیزی که شخص میخواهد و دوست دارد
insigne
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
tub
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
in the clear
<idiom>
رها از هرچیزی که موجب حرکت یا دیدمشکل شود
tubs
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
bottle flower
گل دکمه
knobs
دکمه
botton
دکمه
knop
دکمه
knob
دکمه
stop knob
دکمه
shutter release button
دکمه
button hole
جا دکمه
buttoning
دکمه
buttoned
دکمه
tubers
دکمه
tuber
دکمه
buttons
دکمه
shooting adjustment keys
دکمه
reset button
دکمه
button
دکمه
tubercle
دکمه
tuberculum
دکمه
gemma
دکمه
buttonhook
سگک دکمه
buttonhole
سوراخ دکمه
buttonholed
سوراخ دکمه
buttonholes
سوراخ دکمه
knobbed
دکمه دار
buttonholing
سوراخ دکمه
alarm push
دکمه اژیر
gemmule
دکمه گیاهک
gemmiparous
دکمه اور
unbuttoned
گشودن دکمه
buttonhook
قلاب دکمه
push button
دکمه فشاری
unbuttons
گشودن دکمه
unbuttoning
گشودن دکمه
unbutton
گشودن دکمه
flue stop
دکمه ارگ
double breasted
کت چهار دکمه
buttonhook
دکمه انداز
mouse button
دکمه ماوس
snap fastener
دکمه قابلمه
cuff
دکمه سردست
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
cuffing
دکمه سردست
radio button
دکمه رادیو
snap fastener
دکمه فشاری
cuffs
دکمه سردست
sleeve link
دکمه زنجیری
cuffed
دکمه سردست
crow's foot
هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
stud
دکمه سردست دسته
push botton
دکمه زنگ اخبار
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
coarse adjustment knob
دکمه تنظیم زیرین
condenser adjustment knob
دکمه تنظیم تراکم
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
fine adjustment knob
دکمه تنظیم دقیق
viewfinder adjustment keys
دکمه یابنده هدف
door stop
دکمه کله قندی
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
olivette
دکمه هسته خرمایی
olivet
دکمه هسته خرمایی
utilitarianism
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
tuberculous
دارای برامدگی یا دکمه مسلول
farcy bud
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
eying
دکمه یا گره سیب زمینی
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
eyeing
دکمه یا گره سیب زمینی
cornet a pistons
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
double breasted
کتی که در دو طرف دکمه دارد
eye
دکمه یا گره سیب زمینی
farcy button
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
eyes
دکمه یا گره سیب زمینی
boutonniere
بریدگی یاشکاف جای دکمه
c
سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
right
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righted
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righting
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
etui
جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
boutonniere
گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
shell jacket
بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
pushbutton
آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
reefing jacket
یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
programmable function keyboard
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
pelican crossing
دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
double click
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
O.K.
دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
to make a typing error
[mistake]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
clicked
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
click
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicks
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to make a typo
[American E]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
Programs menu
زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
clicking
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
doubled up
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
to press the button
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
clicks
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contrast
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
taskbar
میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
shift click
ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
tam o' shanter
کلاه منگوله دار یا دکمه دار
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
papilionaceous
شبیه
akin
<adj.>
شبیه
simulant
شبیه
related
<adj.>
شبیه
like
<adj.>
شبیه
analogous
شبیه
more like;most like
شبیه تر
luteous
شبیه گل
simile
شبیه
similar
<adj.>
شبیه
similes
شبیه
womanlike
شبیه زن
wifelike
شبیه زن
anthoid
شبیه به گل
similiar
شبیه
similar to that
شبیه به ان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com