Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
brachio
<prefix>
وابسته به بازو
[پزشکی]
Other Matches
printwheel
چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
the humeral bone
بازو
humeeerus
بازو
upper arm
بازو
brachium
بازو
arm
بازو
grain
بازو
forearm
بازو
forearms
بازو
humeeerus
استخوان بازو
armbands
بازو بند
humeruses
استخوان بازو
humerus
استخوان بازو
humeri
استخوان بازو
the humeral bone
استخوان بازو
muscular strength
زور بازو
patent anchor
لنگر بی بازو
brassart
زره بازو
armband
بازو بند
cubitus
ساعد پیش بازو
arm wrestling
مسابقه نیروی بازو
shovel pass
پاس از زیر بازو
hen hawk
ضربه از زیر بازو
shovel pass
پاس اززیر بازو
brachium
هر عضوی شبیه بازو
wrist wrestling
مسابقه نیروی بازو
chevrons
دستکش ارم بازو
chevron
دستکش ارم بازو
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
chevron
درجه نظامی روی بازو
open faced
دارای سیمای بازو بی تزویر
arm hand steadiness test
ازمون استواری دست و بازو
armless
<adj.>
بی بازو
[در آخر جمله می آید]
chevrons
درجه نظامی روی بازو
more power to your elbow
خدازور بازو بشما بدهد
overarm
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
change of pace
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change up
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
jackknife
بازو بسته شونده شیرجه رفتن
fin
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fins
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
lunges
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
extend
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunge
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
dog paddle
شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
extends
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extending
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunged
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
thrust
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
swing bell
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
swing bar
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
scooped
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scooping
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scoops
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
front raise
تمرین با دنبل از ناحیه ران تاشانه و ساعد روی بازو
scoop
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
thrusts
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
master slave manipulator
بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
bar printer
چاپگری که در آن حروفی که روی بازو هستند به کاغذ می چسبند یا چاپ می شوند
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
flip pass
پاس کوتاه از زیر بازو پاس سریع با استفاده از مچ
position
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associate
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
dependent
وابسته
interdependent
وابسته
syncop
وابسته به غش
attache
وابسته
federating
وابسته
federates
وابسته
federate
وابسته
cantabrigian
وابسته به
affiliate
وابسته
thereof
وابسته به ان
dependant
وابسته
cephalic
وابسته به سر
dependants
وابسته
monitorial
وابسته به
adjective
وابسته
elysian
وابسته به
pertinent
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
affiliated
وابسته
attendants
وابسته
affiliates
وابسته
affiliating
وابسته
appurtenant
وابسته
aquatic
وابسته به اب
pertianing
وابسته
tuitionary
وابسته به
congenerous
وابسته
related
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
commissarial
وابسته به
carpal
وابسته به مچ
comprador
وابسته
of kin
وابسته
federated
وابسته
diphtheric
وابسته به
attendant
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
pyretic
وابسته به تب
subordinates
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
israelitish
وابسته به
germane
وابسته
correspondents
وابسته
subordinating
وابسته
correspondent
وابسته
wedded
وابسته
hanger on
وابسته
relevant
وابسته
attached
وابسته
contingents
وابسته
riverrine
وابسته به
contingent
وابسته
subordinate
وابسته
subordinated
وابسته
pertaining
وابسته
adjectives
وابسته
sexual organs
وابسته به
relative
وابسته
messianic
وابسته به
levitical
وابسته به
akin
وابسته
belonging
وابسته ها
attributable
وابسته به
febile
وابسته به تب
elfin
وابسته به جن
subversion
وابسته به خرابکاری
auditive
وابسته به شنوایی
auricular
وابسته بشنوایی
psychologic
وابسته به روانشناسی
astronautical
وابسته به فضانوردان
pubertal
وابسته به بلوغ
structurally
وابسته به ساختمان
structural
وابسته به ساختمان
attache
وابسته نظامی
structural
وابسته به بنا
humans
وابسته بانسان
structurally
وابسته به بنا
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
human
وابسته بانسان
puberal
وابسته به بلوغ
pharyngal
وابسته به گلوگاه
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
paralytic
وابسته به فلج
archimedean
وابسته به ارشمیدس
vital
وابسته به زندگی
vital
وابسته بزندگی
menstrual
وابسته به قاعده گی
bacchanal
وابسته به باکوس
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine
وابسته به وزغ
porcine
وابسته بخوک
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
rectal
وابسته به مقعد
rectorial
وابسته به rector
homicidal
وابسته به ادمکشی
investigatory
وابسته به رسیدگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com