Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
snuffer
وسیله یا کسیکه چراغی راروشن یا خاموش کند
Other Matches
touches
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
powered
خاموش کردن یک وسیله
powering
خاموش کردن یک وسیله
power
خاموش کردن یک وسیله
powers
خاموش کردن یک وسیله
powers
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powering
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
lucernal
چراغی
To start (switch on ) the car (engine).
اتوموبیل راروشن کردن
To settle the issue one way or the other.
تکلیف کاری راروشن ( یکسره ) کردن
To turn on the light(radio, T. V).
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
moderator lamp
چراغی که ریزش نفت انرامیتوان میزان کرد
failed
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
rushlight
چراغ کم نور روشنایی چراغی که فتیله ان از پیزر باشد
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
staging light
چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
flashes
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdown
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contentions
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
simulates
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulating
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
outputs
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshaking
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
cycle
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
off
خاموش
hist
خاموش
silent
خاموش
mumchance
خاموش
soundless
خاموش
h!
خاموش
on/off
خاموش
whist
خاموش
quiescent
خاموش
on/off light
خاموش
on-off button
خاموش
extinguished
خاموش
uncommunicative
خاموش
dangerous goods by road agreement
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
demand
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
phases
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phased
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phase
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
tranship
نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
suffocating
خاموش کردن
tight-lipped
کم حرف خاموش
suffocate
خاموش کردن
out
دستگاه خاموش
tight lipped
کم حرف خاموش
out-
خاموش کردن
silences
خاموش شدن
smothered
خاموش کردن
smother
خاموش کردن
reserved
خاموش کم حرف
dout
خاموش کردن
turn out
<idiom>
خاموش کردن
to put out
خاموش کردن
suffocated
خاموش کردن
extinguishable
خاموش کردنی
snuff
خاموش شدن
out
خاموش کردن
suffocates
خاموش کردن
extinctive
خاموش کننده
to burn out
خاموش شدن
extinguisher
خاموش کننده
extinguish
خاموش کردن
to keep silence
خاموش بودن
to dry up
خاموش شدن
quenching
خاموش کردن
extinguishes
خاموش کردن
silenced
خاموش شدن
silence
خاموش شدن
to keep silence
خاموش شدن
extinguishing
خاموش کردن
silencers
خاموش کننده
dry up
خاموش شدن
to hold one's tongue
خاموش شدن
turn off
خاموش کردن
extinction
خاموش سازی
still
خاموش ساکت
taciturn
کم سخن خاموش
quietest
ساکن خاموش
quiet
ساکن خاموش
tacit
مقدر خاموش
spark arrester
جرقه خاموش کن
stiller
خاموش ساکت
Quiet!silence!
خاموش ( ساکت ) !
tight mouthed
کم حرف خاموش
turn-off
خاموش کردن
stills
خاموش ساکت
go out
خاموش شدن
quenchless
خاموش نشدنی
keep still
خاموش باش
stillest
خاموش ساکت
to switch off
خاموش کردن
silencer
خاموش کننده
hush
خاموش کردن
quaker's meeting
انجمن خاموش
glumpy
خاموش وکدر
silencing
خاموش شدن
outed
خاموش کردن
out-
دستگاه خاموش
inactive status
خط مشی خاموش
he did not open his lips
خاموش ماند
smothers
خاموش کردن
smothering
خاموش کردن
turn-offs
خاموش کردن
to snuff out
خاموش کردن
to stand mute
خاموش ماندن
put out
خاموش کردن
outed
دستگاه خاموش
inextinguishable
خاموش نشدنی
antiwithdrawal device
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
devices
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
radar prediction
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
snuff
بافوت خاموش کردن
to die out away off
خاموش شدن پژمردن
fight the fire
اتش خاموش کردن
turn-off
خاموش کردن یاشدن
snubbing
سربالا خاموش کردن
mums
سکوت شخص خاموش
mum
سکوت شخص خاموش
turn-offs
خاموش کردن یاشدن
snub
سربالا خاموش کردن
to blow out alamp
خاموش کردن چراغ
snubbed
سربالا خاموش کردن
snubs
سربالا خاموش کردن
snuff
خاموش سازی یافوت پف
turn off
خاموش کردن یاشدن
extinct
منسوخه خاموش شده
fire extinguishers
خاموش کننده اتش
turn out
باکلید خاموش کردن
fire engine
تلمبه اتش خاموش کن
fire engines
تلمبه اتش خاموش کن
silence
خاموش اتش قطع
To extinguish a fire.
آتش را خاموش کردن
To dye ones hair.
موها را خاموش کردن
fire extinguisher
خاموش کننده اتش
magnetic blow out
خاموش کننده مغناطیسی
silenced
خاموش اتش قطع
magnetic blow out with
با خاموش کننده مغناطیسی
lightning protection
با خاموش کننده مغناطیسی
silences
خاموش اتش قطع
silencing
خاموش اتش قطع
at pause
مکث کنان خاموش
to talk down
خاموش یاساکت کردن
quenched
خاموش کردن ترساندن
quench
خاموش کردن ترساندن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com