English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
byte mode وضعیت بایت
Other Matches
terabyte یک هزار گیگا بایت یا یک میلیون مگا بایت داده
byte mode وجه بایت حالت بایت
inverse تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
hartley بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
raced وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
transparently مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
m بایت
byte بایت
b یک بایت
mb بایت
bites بایت
bite بایت
bytes بایت
TB یک تریلیون بایت
sextet بایت شش بیتی
nibble نصف یک بایت
sextets بایت شش بیتی
megabyte میلیون بایت
nibbling نصف یک بایت
nibbled نصف یک بایت
terabyte یک تریلیون بایت
nibbles نصف یک بایت
gigabyte بیلیون بایت
data byte بایت داده
terabyte تریلیون بایت
bpi تعداد بایت در هر اینچ
mb یک میلیون بایت egaByte
Kbit معادل هزار بایت
byte addressable بایت ادرس پذیر
byte addressable بایت نشانی پذیر
nybble نصف طول بایت استاندارد
gulp گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulping گروهی از کلمات معمولا دو بایت
PB یک quadrilloion بایت چهار میلیون
gulps گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulped گروهی از کلمات معمولا دو بایت
standard اولین مگا بایت حافظه در PC.
nibbles نصف طول بایت استاندارد
nibbling نصف طول بایت استاندارد
bytes per inch تعداد بایت ها در یک واحد اینچ
nibbled نصف طول بایت استاندارد
standards اولین مگا بایت حافظه در PC.
nibble نصف طول بایت استاندارد
xmodem بایت از بلاک داده را منتقل میکند
bytewide memory بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
modes روش ارسال داده به صورت یک بایت در هر زمان
mode روش ارسال داده به صورت یک بایت در هر زمان
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
gulped گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
byte حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
bytes حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
gulps گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulp گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
machine بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
access control بایت اولیه Token که حق دستیابی ایستگاه را به شبکه نشان میدهد
media کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
machines بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machined بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
kb واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
YMODEM بایت بلاک استفاده میکند و میتواند چندین فایل ارسال کند
ems سیستمی در PC که بخشی از حافظه که بالای کیلو بایت است نشان میدهد
Kbyte واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
double دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
doubled up دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
doubled دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
nibble به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbled به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
scsi بیتی با نرخ مگا بایت در ثانیه تامین میکند. این استاندارد وسایل را هم پوشش میدهد
kilos واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
DVD پیشرفت تازه در ذخیره سازی دادههای با حجمم گیگا بایت روی دیسک از نوع ROM-CD
kilo واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
conventional RAM در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
large model مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
conventional memory در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
trailer بایت نهایی فایل که حاوی خصوصیات فایل وکنترل است
trailers بایت نهایی فایل که حاوی خصوصیات فایل وکنترل است
long integer عدد صحیح که با چندین بایت داده نمایش داده شود
Intel بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
Intel بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
postbyte بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
precision استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
doubled دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
doubled up دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
multiple استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
medium مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
mediums مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
redundant سیستم دیسک درایو سریع تا گنجایش بالا که از چندین درایو استفاده میکند که هر یک یک بایت از کلمه داده را ذخیره می کنند
extends در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extending در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
extend در یک IBM PC روش استاندار معروف برای افزودن حافظه زیادی بیشتر از مگا بایت که توسط چندین سیستم عامل یا برنامه قابل استفاده مستقیم است
phases وضعیت
quality وضعیت
phased وضعیت
phase وضعیت
attack condition , alfa وضعیت تک
positioned وضعیت
attack conditon , bravo وضعیت تک
estates وضعیت
estate وضعیت
qualities وضعیت
situation وضعیت
situations وضعیت
state وضعیت
manner وضعیت
status وضعیت
state- وضعیت
stated وضعیت
states وضعیت
stating وضعیت
position وضعیت
condition وضعیت
fate وضعیت
fates وضعیت
attitudes وضعیت
attitude وضعیت
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
state stress وضعیت تنش
advice of fate اعلام وضعیت
kneeling position وضعیت به زانو
summary خلاصه وضعیت
sitting position وضعیت نشسته
current ratio وضعیت فعلی
state of alert وضعیت امادگی
situation map نقشه وضعیت
situation report گزارش وضعیت
starting position وضعیت صفر
state of alert وضعیت هوشیاری
stand alone وضعیت یکتا
spinosity وضعیت غامض
state vector بردار وضعیت
positioned وضعیت موضع
as it is با وضعیت کنونی
ball games شرایط وضعیت
ball game شرایط وضعیت
terrestrial وضعیت زمینی
zero wait state وضعیت یک وسیله
wait state وضعیت انتظار
supervisor state وضعیت نظارت
steady state وضعیت پایدار
status board تابلو وضعیت
status board تابلوی وضعیت
stationary state وضعیت سکون
summaries خلاصه وضعیت
estimate of the situation براورد وضعیت
cindition code رمز وضعیت
central position وضعیت مرکزی
fate of a collection وضعیت طلب
fate of goods وضعیت کالا
final position وضعیت نهایی
financial position وضعیت مالی
flight attitude وضعیت پروازی
ideal position وضعیت ایده ال
command mode وضعیت دستوری
condition code رمز وضعیت
estimated of situation براورد وضعیت
error condition وضعیت خطا
exception conoition وضعیت استثنایی
edit line خط گزارش وضعیت
extreme position وضعیت نهایی
duty status وضعیت خدمتی
device status وضعیت دستگاه
dangerousness وضعیت خطرناک
control status وضعیت کنترلی
idle position وضعیت ساکن
input mode وضعیت ورودی
on position وضعیت وصل
personnel status وضعیت پرسنلی
problem state وضعیت مسئله
prone position وضعیت درازکش
repetition of position تکرار وضعیت
rest position وضعیت ساکن
status register ثبات وضعیت
sea state وضعیت دریا
ammunition condition وضعیت مهمات
appreciation of the situation براورد وضعیت
appreciation of the situation بررسی وضعیت
maintenance status وضعیت نگهداری
marginal case وضعیت نهائی
mark condition وضعیت نشان
master mode وضعیت اصلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com