English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
factor payments پرداختهای عوامل تولید مانند
Other Matches
elasticity of factor substitution کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
stage payments پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
production factors عوامل تولید
factors of production عوامل تولید
agents of production عوامل تولید
factor markets بازارهای عوامل تولید
factor cost line خط هزینه عوامل تولید
inputs عوامل تولید منابع
elements of expense عوامل تولید هزینه
fixed factor عوامل تولید ثابت
factor mobility تحرک عوامل تولید
fixed factor عوامل ثابت تولید
mobility of factors of production تحرک عوامل تولید
factor earnings درامد عوامل تولید
non specific factors of production عوامل غیر اختصاصی تولید
variable factors عوامل قابل تغییر تولید
neutral technology تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
input output table این جدول جریان عوامل تولید
fission products عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
functional distribution توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
external diseconomies عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
texture mapping 1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
town fog نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
transfer payments پرداختهای انتقالی
coupon payments پرداختهای کوپنی
arrears پرداختهای معوق
annuity پرداختهای سالانه
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
progress payments پرداختهای پیشرفت کار
cash plans طرح پرداختهای نقدی
net tax revenue مالیات منهای پرداختهای انتقالی
deferred payment credit اعتبار برای پرداختهای معوق
bank for international settlements بانک پرداختهای بین المللی
progress payments پرداختهای موقت یا علی الحساب
balance of international payment موازنه پرداختهای بین المللی
balance of international payments تراز پرداختهای بین المللی
international balance of payments تراز پرداختهای بین المللی
v , series سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
m factors عوامل ام
effects عوامل
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
adverse factors عوامل نامساعد
justificatory conditions عوامل موجهه
allocative factors عوامل تخصیصی
aerodynamic factors عوامل ایرودینامیکی
psychological factors عوامل روانی
motivational factors عوامل محرکه
factor demand تقاضای عوامل
human factor عوامل انسانی
total factor productivity بازدهی کل عوامل
excusatory conditions عوامل رافعه
elements of expense عوامل هزینهای
factor price قیمت عوامل
natural agents عوامل طبیعی
constant factors عوامل ثابت
demand factors عوامل تقاضا
technical data عوامل فنی
factor proportion نسبت عوامل
variable factors عوامل متغیر
balancing factors عوامل جبرانی
growth factors عوامل رشد
institutional factors عوامل نهادی
factor productivity بازدهی عوامل
complementary factors عوامل مکمل
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
mechanism عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanisms عوامل مکانیکی مکانیزم
factor productivity بهره دهی عوامل
human factors engineering مهندسی عوامل انسانی
additional production personnel عوامل دیگر تولد
ingredient داخل شونده عوامل
cryptovariable عوامل متغیر رمز
factor analysis تجزیه و تحلیل عوامل
market forces عوامل موثردر بازار
ingredients داخل شونده عوامل
weathering اثر عوامل جوی
o technique تحلیل عوامل زمانی
factor price equalization برابرسازی قیمت عوامل
polygene عوامل توارثی غیرهمردیف
diseconomies عوامل زیان اور
retarding factors عوامل کند کننده
factor price distortions انحراف قیمت عوامل
competitive factors عوامل محرک رقابت
aiming group عوامل مثلث گیری
lamellate لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
aerometeorograph دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
net factor income from abroad خالص درآمد عوامل از خارج
geopolitics مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
columnar transposition تغییر مکان دادن عوامل در ستون
map k ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
elasticity of factor substitution وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
self buried مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
mechanical powers نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
unpredictable factors عوامل غیر قابل پیش بینی
ceteris paribus ثابت بودن تمام عوامل دیگر
shift forward انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
bleaching materiel پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
danc solution نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
eurytopic دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
escarpment پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
sound effects عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
escarpments پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
m factors عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
physiocracy حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
federal privacy act قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
lysenkoism نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
pile height ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
elements of weather عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
rug condition [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
chemical survey بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
MTA نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
generations تولید
outputs تولید
articulation تولید
production lines خط تولید
production line خط تولید
total product تولید کل
generation تولید
assembly line خط تولید
genesis تولید
products تولید
product تولید
total output تولید کل
aggregate output تولید کل
assembly lines خط تولید
turn out تولید
low productivity تولید کم
progeniture تولید
assembly تولید
productions تولید
production rule تولید
production technique فن تولید
output تولید
fabrication تولید
production تولید
manufactures تولید
manufactured تولید
manufacture تولید
producers تولید کننده
reproduction تولید مثل
procreating تولید کردن
productive تولید کننده
beget تولید کردن
begets تولید کردن
mass-production تولید انبوه
national output تولید ملی
production coefficient ضریب تولید
manufacturer تولید کننده
production efficiency کارائی تولید
production control کنترل تولید
production cost هزینه تولید
procreated تولید کردن
procreates تولید کردن
manufacturers تولید کننده
production capacity فرفیت تولید
producer تولید کننده
production efficiency کارائی در تولید
production engineer مهندس تولید
national product تولید ملی
begetting تولید کردن
producible قابل تولید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com