Dictiornary-Farsi | پوشش طبیعی پوست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)

English	Persian
tegument	پوشش طبیعی پوست


Other Matches

tegmen	پوشش طبیعی
tegmentum	پوست طبیعی
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
melanosis	سیاهی غیر طبیعی پوست
exuviae	پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
incrust	با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
onion skin	پوست پیاز [از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
nickel clad sheet	ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
bezel	پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
physiographic	وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
screen	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
naturalism	فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
feelings indigenous to man	احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
comparative cover	پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
cuticle	پوشش مو پوشش شاخی
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
guidance	هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material	مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
peels	پوست انداختن پوست
peel	پوست انداختن پوست
antisubmarine screen	پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
natural bridge	پل طبیعی
indigenous	طبیعی
natural	طبیعی
innate	طبیعی
natural foundation	پی طبیعی
homebred	طبیعی
home born	طبیعی
silvan	طبیعی
normal	طبیعی
natural right	حق طبیعی
crude copper	مس طبیعی
naturals	طبیعی
physical	طبیعی
coated	پوشش
coat	پوشش
robes	پوشش
jacket	پوشش
jackets	پوشش
casing	پوشش
casings	پوشش
envelope	پوشش
disguising	پوشش
envelopes	پوشش
disguises	پوشش
disguised	پوشش
coatings	پوشش
coats	پوشش
integument	پوشش
involucre	پوشش
involucrum	پوشش
mulch	پوشش
mulches	پوشش
shrouded	پوشش
shroud	پوشش
surfaces	پوشش
surfaced	پوشش
surface	پوشش
tunc	پوشش
coating	پوشش
shield	پوشش
shields	پوشش
disguise	پوشش
lining	پوشش
roofs	پوشش
mask	پوشش
masks	پوشش
roof	پوشش
facings	پوشش
case	پوشش
facing	پوشش
sconce	پوشش
coverage	پوشش
capsules	پوشش
capsule	پوشش
revetment	پوشش
cowls	پوشش
cowl	پوشش
linings	پوشش
roofing	پوشش
covering	پوشش
packing	پوشش
cases	پوشش
tunic	پوشش
tunics	پوشش
masking	پوشش
encasing	پوشش
sheath	پوشش
sheaths	پوشش
sheathing	پوشش
reimbursement	پوشش
reimbursements	پوشش
perianth	پوشش گل
encrustation	پوشش
camouflages	پوشش
encrustment	پوشش
overlays	پوشش
envelopment	پوشش
camouflaging	پوشش
overlaying	پوشش
robe	پوشش
hypethral	بی پوشش
capping	پوشش
cladding	پوشش
camouflage	پوشش
camouflaged	پوشش
concealment	پوشش
cover	پوشش
head gear	پوشش سر
overlay	پوشش
coverings	پوشش
cowling	پوشش
covers	پوشش
coverture	پوشش
encrustations	پوشش
crustification	پوشش
natural sources	منابع طبیعی
natural persons	اشخاص طبیعی
natural phenomena	اثار طبیعی
phenomenon	اثر طبیعی
natural ventilation	تهویه طبیعی
natural silk	ابریشم طبیعی
pudding stone	شفته طبیعی
eupnoea	تنفس طبیعی
debris	مانده طبیعی
natural reserves	ذخائر طبیعی
supernatural	فوق طبیعی
natural recharge	تغذیه طبیعی
natural purification	پالایش طبیعی
natural resin	صمغ طبیعی
natural products	مواد طبیعی
natural gas	گاز طبیعی
emmetropis	بینایی طبیعی
emmetropia	بینایی طبیعی
natural selection	انتخاب طبیعی
uncanny	غیر طبیعی
physically	با قواعد طبیعی
full-size	اندازه طبیعی
full size	اندازه طبیعی
asphaltite	قیر طبیعی
physico theology	الهیات طبیعی
asphaltic bitumen	قیر طبیعی
apparence	شباهت طبیعی
preposterous	غیر طبیعی
au naturel	بحالت طبیعی
naturalness	طبیعی بودن
orthochromatic	رنگ طبیعی
natural history	تاریخ طبیعی
intrinsic	طبیعی ذهنی
natural order	نظم طبیعی
natural vibration	نوسان طبیعی
natural year	سال طبیعی
bees wax	موم طبیعی
naturalistic observation	مشاهده طبیعی
continuous climbing	صعود طبیعی
nature reserve	اندوختگاه طبیعی
neperian logarithm	لگاریتم طبیعی
nonrepresentational	غیر طبیعی
normal fault	گسل طبیعی
original ground	زمین طبیعی
physiography	جغرافیای طبیعی
standard	طبیعی یا معمولی
natural competition	رقابت طبیعی
natural disaster	بلایای طبیعی
natural disaster	حوادث طبیعی بد
crude gas	گاز طبیعی
natural easement	حق ارتفاق طبیعی
natural economy	اقتصاد طبیعی
natural endowment	موهبت طبیعی
natural endowments	موهبت طبیعی
natural erosion	فرسایش طبیعی
natural excitation	تحریک طبیعی
natural frequency	بسامد طبیعی
in situ	در جای طبیعی
physiology	علم طبیعی
in vivo	در محیط طبیعی
natural capacity	فرفیت طبیعی
standards	طبیعی یا معمولی
matten of course	چیز طبیعی
matter of course	چیز طبیعی
metaphisical	غیر طبیعی
native language	زبان طبیعی
natively	بطور طبیعی
inartificial	طبیعی غیرصنعتی
natural resources	منابع طبیعی
pozzolan earth	سیمان طبیعی
natural abundace	فراوانی طبیعی
natural agents	عوامل طبیعی
natural asphalt	اسفالت طبیعی