English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
many books چندین کتاب
Other Matches
capitulary کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
campus environment محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
communication پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
multivalent دارای چندین قدر چندین بنیانی
polygenetic دارای چندین نیا یا چندین تخم
deuteronomic وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
reader مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
caxton کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
readers مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
book of reference کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
invisible hand منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
ten چندین
multipoint با چندین خط وط
multifold چندین
several چندین
lot چندین
multiple چندین
Several persons ( people ). چندین تن
alternate چندین بار
a lot of times <adv.> چندین بار
frequently <adv.> چندین بار
many times <adv.> چندین بار
often <adv.> چندین بار
oft [archaic, literary] <adv.> چندین بار
many a time چندین بار
many times چندین بار
over again چندین بار
over and over again چندین بار
manyfold چندین مرتبه
several thousands چندین هزار
alternated چندین بار
manifold copies چندین نسخه
multivalve چندین دریچهای
multivincular چندین پیوندی
on several occasions در چندین وهله
time and again چندین بار
over and over چندین بار
regularly [often] <adv.> چندین بار
many چندین بسا
various چندتا چندین
dozens of times چندین بار
multilineal دارای چندین خط
multicolour با چندین رنگ
alternates چندین بار
for reasons به چندین دلیل
on any number of occasions <adv.> چندین بار
end در انتها یا پس از چندین مشکل
master key کلید چندین قفل
variform دارای چندین شکل
high-rise ساختمان چندین اشکوبه
pooh bah صاحب چندین مقام
ends در انتها یا پس از چندین مشکل
A multi-storey building. ساختمان چندین طبقه
He received several bullet wounds چندین تیربه اوخورد
integration انجام چندین عمل با هم
swarms چندین اشکال برنامه
cluster-block چندین طبقه آپارتمان
swarmed چندین اشکال برنامه
floscular مرکب از چندین گلچه
swarm چندین اشکال برنامه
multistorey ساختمان چندین طبقه
Many years passed . چندین سال گذشت
master keys کلید چندین قفل
ended در انتها یا پس از چندین مشکل
multitasking اجرای چندین کار
polygenetic دارای چندین مبدا
polyphonous نماینده چندین صدا
polyphonic نماینده چندین صدا
multi tasking اجرای چندین کار
multicoloured دارای چندین رنگ
polymerous دارای چندین جزء
multifoliate دارای چندین برگچه
multiplicate چندین نسخه برداشتن از
polygastric دارای چندین معده
multivocal دارای چندین معنی
Several pages have been torn out. چندین صفحه اش پاره شده
Several cars collided. چندین اتوموبیل بهم خوردند
multipoint اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
broadcast ارسال داده به چندین گیرنده 2-
multi disk مربوط به چندین نوع دیسک
group جمع کردن چندین وسیله با هم
group جمع اوری چندین چیز با هم
groups جمع کردن چندین وسیله با هم
groups جمع اوری چندین چیز با هم
broadcasts ارسال داده به چندین گیرنده 2-
heteronomous روینده تحت چندین قانون
flanker [یکی از چندین گوشه ساختمان]
skeleton keys کلیدی که چندین قفل را بازکند
polygenous از چندین جورخاره درست شده
skeleton key کلیدی که چندین قفل را بازکند
cornet a pistons یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
multiplex ترکیب چندین پیام در یک رسانه ارسال
combination چندین چیز که با هم ترکیب شده اند
i wrote letter a letter چندین کاغذ پشت سرهم نوشتم
complicated با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
Several engineeres were removed from office. چندین مهندس از کار بر کنار شدند
varriform دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
broadcast پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
arrays آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
broadcasts شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
parallelling که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
broadcast شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
array آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
broadcasts پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
parallel که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
commonest متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
paralleled که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
commoners متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
common متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
paralleling که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelled که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallels که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
manifold writer ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
bounce برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
bounces برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
bounced برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
manifolder ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
conditional مین کننده وقوع چندین کار مشخص
polypidom ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
resource استفاده از یک منبع در شبکه یا سیستم توسط چندین کاربر
compound مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounded مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounds مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
bounces جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounce جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
gulps گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
bounced جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
gulping گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulped گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulp گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
Hallenkirche [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
parallel کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallelling کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
multi terminal system سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
paralleling کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
polygenist کسیکه عقیده داردبشر دارای چندین مبدابوده است
parallelled کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
multifunction ایستگاه کاری که چندین کار می توانند انجام شوند
parallels کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
paralleled کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
multi programming سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
Several people could be accommodated in this room. چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
polypary ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
hall-church [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
omnim gatherum امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
booked کتاب
book کتاب
texts کتاب
books کتاب
text کتاب
letter writer کتاب
that book ان کتاب
i sold the book for rials 0 کتاب را
hexateuch شش کتاب
bokk کتاب
packaged توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
combinational مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
micro prolog PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
common کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
commoners کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
condition وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
logical تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
commonest کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
decentralized computer network شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
letters حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
distribute سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributes سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributing سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
packs توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
acronym حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
acronyms حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
pack توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
letter حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
star network topology شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
compounds متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
compounded متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
dither رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
dithers رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
dithered رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
packages توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
package توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
compound متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
directory کتاب راهنما
pseudograph کتاب دغلی
philobiblic عاشق کتاب
prayer books کتاب نماز
prayer book کتاب نماز
pseudograph کتاب قلب
directories کتاب راهنما
workbook کتاب دستورعملیات
telephone directories کتاب تلفن
red book کتاب سرخ
purview of a book ویعت کتاب
cookbooks کتاب طباخی
cookbooks کتاب اشپزی
cookbook کتاب طباخی
cookbook کتاب اشپزی
workbooks کتاب دستورعملیات
pseudograph کتاب جعلی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com